سابقه دولت مصدق در برخورد با مسائل کشاورزی و کشاورزان به صورتی که ادعا می‌شود، تهی نبود. برای مثال می‌توان به لایحه قانونی لغو عوارض مالکانه در دهات، لایحه قانونی ازدیاد سهم کشاورزان و سازمان عمران کشاورزی، لایحه قانونی مبارزه با آفات و امراض نباتی و چند مورد دیگر اشاره کرد. از سوی دیگر، باید به یادداشته باشیم که مصدق یک اشراف‌زاده زمین‌دار بود که برخلاف دیگر اشراف و زمین‌داران، درد ایران هم داشت. و از سوی دیگر می‌دانیم که از ۱۰سال قبل از مشروطه که حسابداری ایالت خراسان را داشت تا مرداد ۱۳۳۲ که درزمان نخست‌وزیری علیه حکومت او کودتا کردند به تناوب از بانفوذ‌ترین مردان سیاست ایران بود. در آبان ۱۳۰۴ وقتی که مقدمات تغییر سلطنت در ایران پیش می‌آید، بانطق استواری که در مجلس ایراد می‌کند ما با باورهای سیاسی او آشنا می‌شویم. باورهایی که تا پایان عمر به آن وفادار می‌ماند. با این همه، این انتظار که چنین آدمی در راس یک دولتی که از همه طرف در محاصره دشمنان است، می‌توانست برای پایان دادن به نظام ارباب و رعیتی درایران گامی بردارد، به گمان، انتقاد نسنجیده‌ای است که به تاریخ و به مسائل برخوردی اراده‌گرایانه دارد. این احتمالا، دنباله همان دیدگاهی است که در سال‌های بعد از سقوط مصدق به صورت «راه رشد غیرسرمایه‌داری» تئوریزه شد که اگر«خرده بورژوازی» را «هل» بدهی وظایف یک دولت کارگری را انجام خواهد داد که البته نمی‌دهد. من هم باخبرم که به ویژه نویسندگانی از موضع چپ- (به ظاهر) ولی راست در اصل- برمصدق تاخته‌اند که چرا به نظام ارباب و رعیتی در ایران پایان نداده است! جواب ساده من این است که آدمی با مختصات مصدق، نمی‌توانست این کار را بکند. اگرچه برای بهبود زندگی دهقانان قدم‌هایی برداشت که به چند مورد اشاره کردم. درخصوص حکومت مصدق، باید به خاطر داشت که این توده بی‌سواد یا کم‌سواد نبود که علیه حکومت او دست به کودتا زد بلکه این «نخبگان» بودند که به دلایل گوناگون، با حکومت مصدق جمع‌شدنی نبودند؛ یعنی نیشتر انتقاد بیشتر از آنچه به سوی مردم عادی برود که چرا از حکومت مصدق به اندازه کافی حمایت نکردند، باید نخبگان را نشانه برود که برای منافع حقیر شخصی خویش منافع درازمدت مملکت را فروختند و حالا پیرانه سر، دو قورت و نیم هم طلبکارند که اگر مصدق چنین و چنان بود چرا مردم به دفاع از او قیام نکرده بودند! متاسفانه در فرهنگ سیاسی مملکت، تا قبل از مصدق مردم وجود نداشتند و کاره‌ای نبودند.

احمد سیف

اقتصاددان و پژوهشگر، به نقل از یک مقاله