واژه بازار در زبان پهلوی «واکار» و پارسی باستان «آباکاری» است. این لغت در گویش سمنانی «وازهار» گفته می‌شود. (میرعظیمی،۱۸۱:۱۳۷۹) محمد معین در تعریف لغت بازار می‌گوید: «محل خرید و فروش کالا و خوراک؛ کوچه سرپوشیده که از دو سوی دارای دکان‌ها می‌باشد.» (معین،۱۳۷۱،۴۵۳). شعرا و نویسندگان بزرگ نیز هرکدام در آثار خود بازار را به معنای خاصی آورده‌اند.

از دیر زمان محل داد و ستد عمومی در شهرهای مختلف ایران را بازار می‌گفتند. بازار مکانی بوده شامل دو رشته دکان به هم پیوسته درمقابل یکدیگر که سقفی به سبک خاص آن دو رشته را به یکدیگر می‌پیوسته است. شاردن نیز در تعریف بازارهای ایران می‌گوید: «بازار به معنای مرکز دادوستد و عبارت است از کوچه‌های بزرگ مسقف و سرپوشیده که فقط دکان‌ها در آن دیده می‌شود (شاردن،۱۳۴۵: ۶۵). در دو طرف بازار، کوی‌ها، سراها، تیمچه‌ها و بازارچه‌هایی بوده است که هر یک به بخش‌های خاص و کالای ویژه اختصاص داشته است؛ از آن جمله: بازار فرش‌فروشان، طلاسازان، مسگران، چرمسازان، پارچه‌فروشان و سماورسازان. درخصوص مفهوم بازار تعریف‌های بسیاری شده است؛ ازجمله اینکه «بازار مرکز شهرهای اسلامی کانون به هم پیوسته بازرگانی ودادوستد کلی و جزئی، صنعتگری و پیشه‌وری و سایر فعالیت‌های اقتصادی ازجمله مرکز اصلی ستاد هدایت، سازماندهی و نظارت اقتصادی است. بازار، محور مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در چارچوب هیات‌های مذهبی در شهر است.» (مومنی،۱۳۷۱: ۲۰۹).

بازارها نه تنها عهده‌دار نقش اقتصادی بودند، بلکه یکی از قطب‌های سیاسی، فرهنگی و مذهبی شهر محسوب می‌شد. بازار در حقیقت یکی از جلوه‌های روابط درون شهری است، خصوصا بازار‌های ایران که فعالیتی چند جانبه و نقش بسیار مهمی در جامعه ایران دارند (جباری،۱۳۷۹:۶۳). بازار ایران با ویژگی منحصر به فرد خود، با گسترش فرهنگ شرق، ابتدا به قلمرو جهان اسلام و سپس دیگر نقاط دنیا وارد شد و از مقبولیت و معروفیت خاصی برخوردارشد و الهام‌بخش بناها و مراکز تجاری شهر‌های بزرگ دنیا به‌خصوص اروپا از قرن ۱۹ به این طرف شد و به‌تدریج به آمریکای انگلوساکسون راه یافت و به نام «مال» مشهور گشت (ضیا توانا،۱۳۸۰: ۲۲). واژه «پاساژ» نیزگرفته شده از بازار است که در زبان اروپایی تغییر یافته است.

بخشی از یک مقاله، نوشته: راضیه محمدقاسمی