او در ابتدای ورود از پشتکوه می‌خواست خرم‌آباد را نیز ببیند؛ اما غلامرضاخان والی، آخرین والی پشتکوه، به‌دلیل ناامنی این منطقه، این اجازه را به وی نداد. جهانگرد آلمانی از این‌رو به کرمانشاه ره سپرد. او با گذشتن از همدان و قم به تهران آمد و به حضور شاه و احتشام‌السلطنه رئیس مجلس شورای ملی رسید. هنگامی که گروته به ایران وارد شد، مدتی از مرگ مظفرالدین‌شاه و به تخت‌نشستن محمدعلی‌شاه می‌گذشت؛ به همین دلیل رویدادهایی مهم همچون کودتای محمدعلی شاه بازداشت آزادی‌خواهان در تهران، قیام تبریز و فتح تهران را در سفرنامه خود آورده است. گروته در تهران به ملاقات محمدعلی شاه می‌رود. وی هنگام ورود به تهران مشخصه این شهر را نداشتن ساختمان‌های مرتفع و گنبد و مناره‌های بلند می‌داند و می‌نویسد: «ما از سمت شمال وارد شهر شده و از خیابان پر درخت «علاءالدوله» رو به جنوب می‌رویم و بعد از عبور از میدان وسیع «توپخانه»، به محلی می‌رسیم که ساختمان‌های دولتی و «ارگ شاهی» در آنجا قرار دارد.

وقتی از دروازه جنوبی ارگ عبور می‌کنیم به «باغ سلام» وارد می‌شویم.»  مقصد بعدی و نهایی گروته در ایران شهر تبریز بود. او تبریز را بزرگ‌ترین شهر تجاری در ایران می‌نامد و در کنار توضیح اهمیت تجاری و اقتصادی آن، توضیحات مفصلی از نظر تاریخی درباره این شهر می‌آورد. همچنین ترکیب جمعیتی، حضور اقلیت‌های مذهبی مانند ارامنه و فعالیت‌های آنان از جمله دیگر توصیفات گروته از شهر تبریز است. در این میان وی اشاره جالبی به اخبار مطبوعات اروپایی به‌خصوص روسیه در رابطه با ناامنی و تهدید جان اروپاییان در تبریز دارد و می‌گوید: «این اخبار را با کمال خونسردی می‌خواندم. در تبریز از این وقایع وحشتناک کوچک‌ترین خبری نبود و زندگی جریان عادی خود را طی می‌کرد و هدف جوسازی مطبوعات روس نیز به خوبی روشن بود. آنها می‌کوشیدند به افکار عمومی اروپا این فکر را القا کنند که برقراری نظم و آرامش در ایالاتی که روس‌ها مدت‌ها است به آن چشم طمع دوخته‌اند، تنها با دخالت نیروهای نظامی روسیه میسر می‌شود.»

سفرنامه گروته هم به جهت مناطقی که او از آنها بازدید کرده و به‌علاوه مقطع زمانی که وارد ایران شده و از همه مهم‌تر نگاه تخصصی وی به تاریخ، جغرافیا، مردم‌شناسی و فرهنگ ایران، یکی از مهم‌ترین نمونه‌های سفرنامه‌نویسی در این دوران است. او این نکته را در پیش‌گفتار سفرنامه‌اش آورده است: «محرک من در این سفر، که مخارج آن توسط دولت تامین شده بود، همچون دیدارم از آسیای صغیر، بیشتر مطالعات جغرافیایی و اقتصادی و تجاری بوده است.» او به‌ویژه در برخی نوشته‌های خود، شرح زندگانی و مناسبات سیاسی اهالی مناطق گوناگون را نگاشته و آمارهایی بسیار درباره زندگانی اجتماعی مردم ایران در دوران قاجار عرضه داشته است. وی می‌نویسد: «آنچه در این کتاب درباره ایران، کشوری که می‌کوشد در کنار کشورهای به پا خاسته خاورزمین قرار گیرد، نوشته شده است، نظریات صرفا آکادمیک نیست. ازاین‌رو، بیشتر روی مناظر طبیعی و مردمانی تاکید شده است که در مدت این ۶ماه از جلوی دیدگانم گذشته‌اند.»

گروته سفر به ایران را یکی از آرزوهایش دانسته و از این سفر بسیار خشنود است و در این‌باره می‌نویسد: «سفر به ایران همواره یکی از آرزوهایم بود. هر وقت چشمم روی نقشه به فلات ایران می‌افتاد یا هر وقت که نسخه‌های خطی شاهنامه فردوسی را ورق می‌زدم و با دیدن مینیاتورهای رنگارنگش به حماسه‌های کهن ایران می‌اندیشیدم، در عالم خیال، خود را در این سرزمین می‌پنداشتم.» عکس‌هایی که گروته در سفرنامه خود آورده است منظره‌هایی دیدنی از ایران آن روزگار را پیش چشم خواننده  می‌گذارد.