این واقعیت تاریخی نقشی تعیین‌کننده در شکل دادن به حس «ناامنی تاریخی» (بین ۲۲ تا ۲۸میلیون کشته در جنگ جهانی دوم برجسته‌ترین توجیه برای وجود این حس ناامنی از نظر روس‌ها است) در میان روس‌ها داشته است. در چارچوب همین آگاهی به ناامنی تاریخی بوده که روس‌ها به بسط و توسعه ارضی جایگاه استراتژیک داده‌اند. براساس همین منطق بود که روس‌ها اساسا اقدامات توسعه‌طلبانه خود را برخوردار از ماهیت تدافعی قلمداد می‌کنند. وقوف به این تسلسل زمانی، کمک فراوانی به درک سیاست‌های امروزی روسیه می‌کند. اینکه چرا «ناسیونالیسم مدنی» هیچ‌گاه فرصت رشد در روسیه را نیافته و اینکه چرا رهبران این کشور در طول سده‌ها چنین اسیر تفکر ژئوپلیتیک (جغرافیای سیاسی) بوده‌اند، محققا تا حدود فزاینده‌ای ریشه در حاکمیت دغدغه‌های تاریخی در روانشناختی مردم و نخبگان روسی دارد. برخلاف آمریکایی‌ها که برای خود در صحنه بین‌المللی «ماموریت» تعریف کرده‌اند و اشاعه ارزش‌ها و نهادهای مورد نظر را حیات‌بخش رفتارهای خود قلمداد می‌کنند، روس‌ها بیشتر مواقع از زاویه «ناسیونالیسم قومی» است که به توجیهات، برنامه‌ها، سیاست‌ها و اقدامات خود هویت می‌بخشند.

از مقاله‌ای به قلم حسین دهشیار

استاد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی