سلطه موروثی

در این ارتباط لمبتون معتقد است که: در قرون اولیه اسلامی میل غالب بر این بود که با دهکده به‌عنوان یک واحد تشکیلاتی واجد شخصیت حقوقی معامله کنند و این تمایل تا قرن بیستم میلادی دوام یافته است؛ اما هرچند از یکسو دستگاه مالی مملکت مایل به بقای تشکیلات ساده ابتدایی اشتراکی بود، با این همه از سوی دیگر خود این دستگاه تغییراتی در ترکیب جامعه روستایی پدید آورد. بر خلاف تصور اولیه، در دوره قاجاریه استفاده از سازمان مالیه عمومی مبتنی بر تعهد جمعی از یکسو تاثیری عقلانی بر نظام مالی قاجاریه داشت، به‌طوری‌که امکان بودجه‌بندی ابتدایی و درواقع، پیش‌بینی مخارج و درآمدها در این نظام را به‌وجود آورد که به روشنی در وجود کتابچه‌های دستورالعمل مالیاتی مشهود است.

این کتابچه‌ها که هرسال برای ولایات تنظیم و فرستاده می‌شد، حاوی جمع و خرج دوره عمل یک‌ساله آن ولایت به‌شمار می‌آمد. جمع این کتابچه خلاصه‌ای از جزو و جمع کلیه بلوکات آن ولایت بود که مبلغ کل عایدی هر بخش و بلوکی در آن آورده شده و جمع کل این اقلام جمع این دستورالعمل یا بودجه را تعیین می‌کرد. حاکم یا رئیس مالیه‌ای که به ولایت می‌رفت از روی این دستورالعمل، از حکام بلوکات قلمرو خود سند مالیاتی می‌گرفت و مالیات را طبق این سند از او مطالبه و وصول و ایصال می‌کرد و محاسبه سالانه حاکم هم طبق همین دستورالعمل ریخته می‌شد. با وجود دستورالعمل‌های مالیاتی نظام مالیه عمومی مبتنی بر تعهد جمعی روستا، صنف و ایل از سوی دیگر سبب کلیشه‌ای و سنتی‌شدن نظام اقتصادی قاجار شد. برآیند نهایی این نظام در ایران قاجاری عبارت بودند از:

۱- غلبه اقتصاد معیشتی

۲.- ممانعت از فردگرایی و گسترش اقتصاد و تقسیم کار اجتماعی

۳- عدم رقابت‌پذیری اقتصاد در عرصه نظام جهانی

۴- تحرک پذیری ضعیف اجتماعی.

این نتیجه‌گیری به هیچ روی به معنای نبود هر نوع عقلانیت یا امکان شکل‌گیری نوعی از توسعه اقتصادی در چارچوب نظام مالیه عمومی مبتنی بر تعهد جمعی روستا، ایل و صنف در دوره مورد مطالعه نیست. به‌طوری‌که بر اساس یافته‌های مطالعه حاضر با توجه به نبود امکان یا توانایی فرمانروایان قاجار در ایجاد نظام اداری و مالی متمرکز با استفاده از نیروهای نظامی و اداری که خود نشان از وجود نوع خاصی از پاتریمونیالیسم به نام پاتریمونیالیسم ایلی داشت، یکی از عقلانی‌ترین روش‌ها برای مالیات‌ستانی استفاده از تقسیم‌بندی‎‌های باثبات اجتماعی و اتکا بر سازمان‌دهی درونی آنهاست. بر این اساس، ما برای اشاره به چنین عقلانیتی و در جهت انطباق هر چه بیشتر با تفرد تاریخی ایران قاجاری از مفهوم خردگرایی جمعی  (Communal Rationalism) استفاده می‌کنیم.

این مفهوم بر پیش‌بینی آینده بر حسب ویژگی محاسبه‌پذیر بودن خصلت‌ها و رفتارهای جمعی گروه‌بندی‌های اجتماعی شناخته‌شده دلالت دارد. این نوع خردگرایی بر تصور جمع‎‌های نخستین چون گروه خویشاوندی، ایل و قوم مبتنی است و جمع‌های انتزاعی چون سازمان رسمی، دولت ملت و امثالهم در آن متصور نیست. درواقع، آنچه امروزه مکررا باعنوان سرمایه اجتماعی از آن یاد می‌شود، در بستر خردگرایی جمعی شکل می‌گیرد. هدف در این نوع از عقلانیت استفاده ازاعتمادپذیری و قدرت شبکه‌های اجتماعی مبتنی بر گروه‌های نخستین است؛ درحالی‌که عقلانیت صوری مدرن بر قدرت شبکه‌ها مبتنی نیست و بر افراد و استعدادهایشان تکیه دارد. از این رو، با تشکیل دولت مدرن در ایران به‌طور بارز از دوره مشروطیت به بعد ما شاهد بیشترین هجمه بر این شبکه‌ها بوده‌ایم تا با گسستن آنها سبب رشد فردگرایی شود؛ درحالی‌که در بیشتر موارد نتیجه این امر شکل‌گیری جامعه توده‌ای در ایران بوده است.

این نوع از خردگرایی با آنچه وبر از عقلانیت موجود در جوامع شرقی در نظر دارد همسو است. تاکید عقلانیت متداول و رایج در جوامع سنتی آسیا بر ایده‌آل‌های انتزاعی است و مردم این جوامع مدافع شیوه‌ای از زندگی هستند که برقرارکننده ارتباطات اجتماعی سازگار و دمساز باشد و آنها را از گرفتاری، دردسر و بی‌آبرویی دور نگه دارد. از این رو، مردم این جوامع بر همنوایی، حرمت و تمکین نسبت به بالادستان و اطاعت از مقررات و آداب و رسوم سنتی تاکید زیادی می‌کنند.

منبع: پژوهشی به قلم فردین قریشی، حسین بنی‌فاطمه، عباس قدیمی قیداری و جمشید ترابی‌اقدم