10میلیون تلفات؟!

دنیای اقتصاد: دکتر الهام ملک‌زاده، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی در قالب کرسی‌های ترویجی نظریه‌پردازی این پژوهشگاه اقدام به ارائه طرح مطالعاتی خود در رابطه با «قحطی بزرگ» کرد. موضوعی که سال‌ها است مورد تردید و مناقشه مورخان قرار دارد و در رابطه با چگونگی و کیفیت وقوع این رویداد اظهارنظرهای بسیاری وجود دارد. عنوان کامل پژوهش ملک‌زاده «تاثیر عوامل داخلی و خارجی در قحطی بزرگ ایران طی جنگ جهانی اول (براساس اسناد منتشر نشده آرشیوی با تاکید بر انگلستان و روسیه)» بود که مورد انتقاد و واکاوی استادان ناقد حاضر در نشست، دکتر کاظم میقانی و دکتر علی ططری قرار گرفت تا نقاط ضعف و قوت آن مشخص شود. دکتر ملک‌زاده در این پژوهش کوشیده بود تا عوامل داخلی و خارجی قحطی بزرگ را در کنار هم مورد واکاوی قرار دهد و معتقد بود ادعاهای موجود در آثاری چون «قحطی بزرگ» نوشته محمدقلی مجد با نادیده گرفتن شرایط داخلی ایران به اغراق در رابطه با نقش نیروهای انگلیسی در این قحطی پرداخته‌‌اند. ملک‌زاده با واکاوی در اسناد آرشیوهای داخلی ایران و بررسی آمار ارائه شده کوشیده است تا این اغراق‌ها را نشان دهد و دیگر عوامل کمتر دیده شده را ارزیابی کند. بخش نخست گزارش این نشست روز گذشته در همین صفحه به چاپ رسید و آنچه در ادامه می‌آید بخش دوم و پایانی آن است.

«با وجود آمار نادرست و اغراق‌آمیزی که در بسیاری از کتاب‌ها و مقالات راه یافته و عده مردگان را بسیار بیشتر از تعداد واقعی بیان کرده و علت مرگ را نیز گرسنگی دانسته، گمراهی همگانی را در پی داشته است. در سال ۱۹۱۸ میلادی حصبه که پیش‌ترها نیز باعث مرگ بسیاری از ایرانیان شده بود، حدود صد هزار نفر را در تهران از بین برد، این تعداد بالاترین عدد تخمینی ارائه شده است. این در حالی بود که جمعیت تخمینی تهران در همان سال بنابر صورتی که وزارت مالیه تهیه کرده بود ۲۸۰۲۵۰ نفر بود بنابراین پذیرش این مطلب که از جمعیت حداکثر ۱۵ میلیونی ایران به نقل از منابع مختلف در دوره قاجاریه که سال‌های پایانی دهه ۱۲۹۰ شمسی را پشت سر می‌گذارد ۱۰ میلیون نفر فقط براثر گرسنگی ناشی از قحطی، نبود نان و مواد خوراکی مرده‌اند، فاقد منطق علمی است. برای این قیاس می‌توان وضع دیگر مناطق ایران را در نظر گرفت و تعداد تخمینی مردگان آنها را حدس زد. به‌خصوص آنکه براساس اسناد استفاده شده در پژوهش کنونی در سراسر جنوب کشور و خطه فارس که انگلیسی‌ها حضور محسوس و دائمی داشتند، تعداد اندکی از مردم نه براثر گرسنگی که به سبب بیماری جان خود را از دست دادند.

هرچند آن عده کمی که در اثر گرسنگی مردند، همه از مردم فقیر و مسکین جامعه بودند که از وضع مناسب معیشتی و تغذیه درست بی‌بهره بودند و قحطی و گرانی نیز البته وضع نامناسب آنها را تشدید می‌کرد. با توجه به این اسناد می‌توان چنین گفت که در سال‌های ۱۹۱۹-۱۹۲۷ میلادی اغلب فوت‌شدگان به دلیل بیماری مردند و اگر گروهی به سبب گرسنگی مردند، تعدادشان در مقایسه با آمار ارائه شده در کتاب و آثاری چون قحطی بزرگ اندک بود و نمی‌توان از آنها به‌عنوان قربانیان کشتار بزرگ و نسل‌کشی یاد کرد. نکته مهم دیگری که در فرآیند این پژوهش و برخلاف فرضیات اولیه مجری حاصل آمد این بود که اگر عملکرد قوای نظامی انگلستان و قشون روسیه را در ایران مقایسه کنیم، این دو قدرت استعماری به لحاظ کارکردی و نقشی که در دوران جنگ در ایران ایفا کردند، تفاوت عمده‌ای با یکدیگر داشتند.

انگلستان عملا سراسر مناطق جنوبی ایران را در تصرف خود داشت و به سیاق دیپلماسی مشخص خود یعنی رعایت پرستیژ و طمانینه زیرکانه همیشگی، بیشترین تلاش را برای نفوذ و تثبیت اقتدار سیاسی و بهره‌برداری از وضعیت موجود به نفع خود در ایران و منطقه خاورمیانه به کار بست که پیامد مستقیم آن در سال‌های پس از جنگ و با توجه به نقش استراتژیک نفت ایران در ساختار صنعتی و اقتصادی انگلستان بعد از جنگ بازتاب ملموس یافت. سیاست دولت انگلیس بدون نیاز به ایجاد قحطی و شایع کردن بیماری که بر اثر آن شمار زیادی از ایرانیان از بین رفتند، در فرآیند تغییر و تحولات حاکمیت قاجار و سقوط این سلسله چنان عمل کرد که دولت مورد نظر خود را به قدرت رساند و فرد مورد اعتماد خود را برکشید و به حکومت رساند. حضور قوای نظامی انگلیس در مناطق اشغالی ایران نه تنها با غارت و زورگویی و قحطی که از مشخصه‌های مناطق تحت تصرف سالدات‌های روس و بعدتر سربازان بلشویک بود همراه نشد، بلکه این مناطق با کمترین تلفات و شیوع قحطی روبه‌رو بودند.

خوزستان، سیستان و بوشهر به‌عنوان مناطقی که حریم امنیتی نیروهای انگلیسی به‌شمار می‌رفتند، نسبت به دیگر مناطق آرامش بیشتری داشتند و اگر غلات و مواد خوراکی این مناطق به بین‌النهرین صادر شد، اغلب ماموران دولتی سودجو که بدون توجه به اوضاع کشور و بدون احساس مسوولیت، مقداری از مواد مورد نظر مردم را به قشون انگلیس فروختند و به قحطی و گرانی دامن زدند و در واقع به‌عنوان عمله قدرت سیاست انگلیس شخصا وارد معامله ناصحیح شدند که مطلوب نیروهای انگلیسی بود. در برابر رفتار موذیانه و کاملا حساب شده انگلیسی‌ها همه اسناد مربوط به مناطق شمالی، غربی و شرقی و حتی بخش‌هایی از نواحی مرکزی از هجوم، غارت، دزدی، هتک حرمت، تجاوز، کشتار و بی‌رحمی‌های سربازان روسی در آذربایجان، گیلان، مازندران، خراسان، کرمانشاه، قزوین، همدان، تهران و حتی اصفهان مشحون است که همگی حکایت از سختی و رنج مردم می‌کنند. در این معرکه نقش مخرب نیروهای عثمانی خود داستان دیگری است که از حیطه این پژوهش خارج است و به دلیل اهمیت و در عین حال وسعت آسیب‌های به وجود آمده و همچنین رقابت‌های آنان با روس‌ها که منتج به این وقایع و فجایع شد، پژوهش مستقلی را می‌طلبد.

چنان‌که پیش‌تر ذکر شد اساسا چگونگی حضور نیروهای روسی در ایران با حضور قوای انگلیس تفاوت آشکار داشت. در مقابل ژست انگلیسی‌ها، حضور نیروهای روسی، همواره با خشونت همراه بود. حتی پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ که روسیه اعلام کرد از جنگ کناره گرفته و دولت جدیدی بر سر کار آمده است، سالدات‌های روس در ایران جای خود را به سربازان تازه نفس بلشویک تحت سرپرستی ژنرال باراتف دادند و به اعمال متجاوزانه و خشن خود ادامه دادند. نتیجه آن کشتار و غارت تا چند ماه پس از اعلام خاتمه جنگ در سراسر جهان بود که کماکان در ایران ادامه داشت. این در حالی است که در تمام نوشته‌ها و آثاری که تا کنون درباره تصرف ایران و آسیب‌ها ناشی از نقض بی‌طرفی ایران و حضور قوای بیگانه در کشور تولید شده، نقش ویرانگر روسیه در ایران مورد توجه لازم قرار نگرفته و بررسی آسیب‌ها و تلفات برآمده از این حضور مغفول مانده است. سرانجام این پژوهش و بررسی اسناد آرشیوهای ایران نه تنها فرضیات اولیه را تغییر داد، بلکه باتوجه به عوامل مختلف داخلی که اتفاقا حائز اهمیت زیادی بود و همچنین عوامل خارجی دیگر، مجری را ملزم کرد که حتی عنوان پژوهش خود را که ابتدا «تاثیر عوامل خارجی در قحطی بزرگ طی جنگ جهانی اول» بود، به‌عنوان کنونی یعنی «تاثیر عوامل داخلی و خارجی در قحطی بزرگ ایران طی جنگ جهانی اول (براساس اسناد منتشر نشده آرشیوی با تاکید بر انگلستان و روسیه)» تغییر دهد.»

در ادامه نشست، دکتر کاظم میقانی ضمن ارزشمند خواندن این پژوهش، رویکرد آن را تا حدودی نزدیک به مکتب آنال دانست و پاره‌ای از ایرادات شکلی را بر آن وارد کرد. وی همچنین به تشتت و اغراق‌گویی اثر محمدقلی مجد در رابطه با قحطی بزرگ اشاره کرد ولی عقیده داشت پژوهش دکتر ملک‌زاده نیز تا حدودی به دام اثر مجد افتاده است هرچند مدعی نقد آن است. ناقد دوم این جلسه دکتر علی ططری مدیر مرکز پژوهش کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی بود. دکتر ططری که خود نیز بخشی از تمرکز مطالعاتی خود را معطوف به این موضوع داشته است به این امر اشاره کرد که «مطالعه شرایط ایران طی جنگ‌جهانی اول هنوز در دپارتمان‌های مختلف دنیا در جاهایی که بحث ایرانشناسی مطرح است، هنوز هم دارای اهمیت تلقی می‌شود و هر پژوهشی که در این رابطه صورت گیرد حتما مفید خواهد بود. چراکه اگرچه ما آثار بسیاری در این رابطه داریم اما بسیاری از آنها تکرار مکررات بوده ولی برپایه اسناد نویافته و تحقیقی آثار چندانی وجود ندارد.»

وی ضمن اشاره به نقاط قوت کار تحقیقی دکتر ملک‌زاده، این پژوهش را در پرداختن به مباحث کمتر مطالعه شده موفق ارزیابی کرد. «اشاره به بحث ارومیه و مشکلات مردم این منطقه که از تبعات جنگ جهانی اول بود و کمتر به آن پرداخته می‌شود، از نقاط قوت این اثر است. فجایعی که در حوزه ارومیه، سلماس و خوی به تبع جنگ جهانی و بعد از آن رخ داد، واقعا بی‌نظیر است. یعنی بیش از ۷۵ درصد از سکنه و نفوس این منطقه از بین رفت که البته بخشی از آنها نیز مهاجرت کردند. اشاره به این امر در این اثر به درستی صورت گرفته است. استفاده از اسناد عرایض(نامه‌های مردم) مجلس کار درستی است که برای اولین‌بار در این اثر انجام شد. ما در این دوره تعطیلی مجلس را داشتیم اما با این حال در مجلس سوم اسناد خوبی در این رابطه قابل دسترس است و در اینجا به عرایض مردمی اشاره شده که نکات خوبی را به لحاظ شرایط اجتماعی در بر دارد. نکته سومی که قابل تامل است، اشاره به صحنه‌هایی از انسان دوستی و نوع‌دوستی است که ما در کمتر اثری شاهد آن هستیم. عمدتا در آثار منتشر شده در رابطه با ایران در جنگ جهانی اول شاهد اشاره به بی‌رحمی خوانین، حکمرانان، تجار و بازرگانان و ماموران حکومتی هستیم در حالی‌که در برخی از شهرها مثل اصفهان و بروجرد تجار و بازرگان گندم و جو را بیش از صد برابر قیمت می‌خریدند و در بین مردم توزیع می‌کردند.

بحث چهارم برای من موضوع گمرکات بود که در این اثر برای نخستین‌بار به گمرک سیستان و بلوچستان اشاره شده که در آن منطقه اصلا گمرکی وجود نداشت و این امر خود از عوامل قحطی بود. چراکه گندم و جو به‌راحتی از آنجا خارج می‌شد. این در حالی بود که می‌توانست جریانی معکوس اتفاق بیفتد و به دلیل وفور نعمتی که در آن سال‌ها در شبه‌قاره وجود داشت، این امکان بود که گندم و جو وارد شود ولی به دلیل فقدان گمرک مناسب، این مواد از کشور خارج می‌شد. در حوزه شمال یعنی گیلان و مازندران هم به نکات قابل‌توجهی اشاره شده است. در یک چشم‌انداز کلی این اثر به ما جزئیات بیشتری در رابطه با رویداد قحطی می‌دهد. هرچند به دلیل وسعت حوزه تاریخ‌نگاری جنگ جهانی اول، تبعات آن و ویژگی‌های خاص هر منطقه هیچ اثری نمی‌تواند به‌صورت ایده‌آل شرایط را بازنمایی کند.» ططری در ادامه نکاتی را به منظور تکمیل این طرح پژوهشی یادآور شد و عقیده داشت آثاری که در رابطه با جنگ جهانی اول منتشر می‌شوند باید حتما در سه بازه زمانی تفکیک شوند. نخست در آستانه و قبل از جنگ جهانی، دوم در خلال جنگ و سوم بعد از آن و نمی‌توان یکی را با اهمیت‌تر از بقیه دانست.

وی برای نمونه به وبای عالمگیری اشاره کرد که «از چند دهه قبل از جنگ جهانی اول از کرمانشاه شروع شد به همدان رفت و سپس سراسر ایران را فراگرفت و حتی تا بعد از جنگ جهانی دوم هم ادامه داشت» و تاکید کرد که این وبا محصول جنگ نبود ولی با آن تشدید شد و بنابراین نیازمند پژوهش‌های مستقل است. وی به حجم اسناد موجود در داخل و خارج از کشور در رابطه با هر سه این مقاطع اشاره کرد که بررسی آن چندان مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته و حتی در این اثر نیز تنها از بخشی از ظرفیت موجود آرشیوی بهره برده شده است. «موسسه مطالعات تاریخ معاصر، آستان قدس رضوی، موزه ملک و مجموعه ۵۰ هزار برگی اسناد فرمانفرماییان که عمدتا مربوط به دو ایالت کرمانشاه و فارس است، از جمله مراکزی هستند که دارای اسناد مرتبط با جنگ جهانی اول و تبعات آن هستند. بریتانیا ۸ آرشیو دارد که تنها حدود ۲۰۰ هزار برگ سند در رابطه با جنگ جهانی اول در آن وجود دارد.

آرشیو ملی بریتانیا ۱۵۰ هزار برگ دارد که شامل اسناد وزارت امورخارجه، اسناد جنگ، دریاداری، هیات دولت و وزارت تجارت و نخست‌وزیری می‌شود. اسناد دانشگاه آکسفورد که عمدتا مربوط به مسائل هند و شرق ایران است. اسناد بانک شاهنشاهی، شرکت نفت ایران و انگلیس، دانشگاه کمبریج و مجلس اعیان و عوام و موزه سلطنتی جنگ از دیگر مراکزی هستند که اسناد قابل ملاحظه‌ای در رابطه با نقاط مختلف ایران دارند. اسناد روسیه هم هست که کمتر قابل دسترس و استفاده بوده و افراد معدودی به سراغ آن رفته‌اند ولی بسیار قابل‌توجه است.» در بخش پایانی این نشست دکتر ملک‌زاده به پرسش‌ها و نقدهایی که در رابطه با اثرش مطرح شد، پاسخ داد و ضمن تشکر از ناقدان با پذیرش شماری از ایرادات، برخی از کمبودهای دیگر را ناشی از محدودیت زمانی طرح‌های پژوهشی و مشکلات ساختاری دانست.