دولت حسین علاء

حسین علاء

ترور رزم‌آرا توسط یکی از نیروهای مذهبی، شاه را به وحشت انداخت. او برای تعیین دولت بعدی با مقام‌های انگلیسی از جمله «شپرد» مشورت کرد. شاه می‌پرسید دولت بعدی باید توسط یک فرد قوی و نیرومند تشکیل شود یا یک فرد بی‌ضرر شپرد اعتقاد داشت باید فردی که می‌خواهد در چنین وضعی سکان دولت را در دست بگیرد شخصیت نیرومندی داشته باشد و از سیدضیاء نیز نام برد.

آمریکایی‌ها در این شرایط حرفی نمی‌زدند و به همین دلیل بیشتر مسوولیت‌هایش بر دوش شاه گذاشته شد و او علاقه خود را برای نخست‌وزیری حسن تقی‌زاده نشان داد.

شاه مصمم شده بود در تعیین نخست‌وزیر جدید، مجلس را نادیده بگیرد. از حسین علاء که در دربار فعالیت می‌کرد خواست دولت جدید را تشکیل دهد. حسین علاء در ۱۲۶۳ در یک خانواده اشرافی به دنیا آمده بود. او تحصیلات خود را در مدرسه «وست مینستر» انگلیس تمام کرده و همانند برادر و پدرش در وزارت خارجه استخدام شده بود. او در ۱۲۹۷ برای مدت کوتاهی وزیر فواید عامه شده بود و در ۱۲۹۸ وزیرمختار ایران در مادرید بود. او رییس ایرانی بانک ملی نیز بود. حسین علاء، داماد ناصرالملک (نایب‌السلطنه سابق) نیز بود و بر اساس مناصبی که داشت، فرد قابل قبولی برای تصدی نخست‌وزیری به حساب می‌آمد. روز ۲۱ اسفند ماه ۱۳۲۹ بود که حسین علاء با رای تمایل دو مجلس از طرف محمدرضا شاه فرمان نخست‌وزیری را گرفت. او برای تشکیل دولت شتاب نکرد و ۱۸ فروردین ماه ۱۳۳۰ بود که دولت خود را به مجلس معرفی کرد. مجلس شورای ملی پس از طرح و مذاکره در چند جلسه، سرانجام روز ۲۷ فروردین ماه با اکثریت ۷۷ رای از ۸۴ رای حاضر در جلسه نخست‌زویری علاء قانونی شد.

اعضای کابینه پنجاه و هفتم را افرادزیر تشکیل می‌دادند:

۱- حسین علاء نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه

۲- محمدعلی وارسته وزیر دارایی

۳- شمس‌الدین امیرعلایی وزیر دادگستری

۴- علی دشتی وزیر مشاور

۵- حبیب‌الله آموزگار وزیر فرهنگ

۶- ضیاءالملک فرمند قره‌گزلو وزیر کشاورزی

۷- سرلشگر محمود میرجلالی معاون وزارت جنگ

۸- دکتر عباس نفیسی وزیر بهداری

۹- مهندس حبیب‌الله نفیسی معاون وزارت کار

۱۰- مهندس احمد مصدق معاون وزارت راه

۱۱- دکتر جمشید مفخم معاون وزارت اقتصاد ملی

۱۲- مهندس احمد زنگنه معاون وزیر پست و تلگراف

۱۳- تیمسار فضل‌الله زاهدی وزیر کشور

موضوع قرارداد الحاقی که در دولت‌های منصور و رزم‌آرا ناتمام مانده بود، در دولت علاء نیز پیگیری و از مباحث اختلاف‌برانگیز شد. کمیسیون نفت می‌خواست ملی شدن نفت را پیش ببرد، اما ناآرامی‌های کارگران در خوزستان کار را سخت کرد.

هدف علاء در سیاست داخلی آرام‌سازی اوضاع کشور بود و با انحلال مجلسین موافقت نداشت. پس از ترور زنگنه، وزیر فرهنگ، علاء حکومت نظامی برقرار کرد که با مخالفت جبهه ملی مواجه شد. تصمیم مجلس برای ملی کردن نفت خشم انگلیسی‌ها را برانگیخت و آنها، مقام‌های ایرانی را از عاقبت این کار می‌ترسانند. نارضایتی و اعتصاب‌های استان فارس نیز وضعیت را پیچیده‌تر کرد. علاء که مردی از خانواده اشراف بود تاب چنین موقعیتی را نیاورد و در ششم اردیبهشت ۱۳۳۰ استعفا داد.