چشم اندازی بر توسعه صنعت فولاد درایران و چالش های فراروی آن
دکتر ابوالفضل جنتی مشکانی Gannaty@yahoo.com برنامه های توسعه کشور هر یک چشم‌اندازی برای صنعت فولاد ترسیم کرده اند. تولید 55 میلیون تن فولاد و صادرات 10 میلیون تنی، تولید 87 میلیون تنی و صادرات 30 میلیون تنی و تولید 66 میلون تنی و نیاز به صادرات 20 میلیون تنی همگی از اهداف و چشم انداز توسعه صنعت فولاد در افق 1404 می باشد. بدیهی است دستیابی به این هدف مستلزم فراهم آوردن زمینه های لازم جهت توسعه صنعت فولاد می باشد. چالش های متعددی وجود دارد که دستیابی به تولید 55 ، 87 و 66 میلیون تنی فولاد در کشور را محدود کرده و می تواند دستیابی به چشم انداز ترسیم شده برای صنعت فولاد را غیر ممکن سازد.
عدم برنامه ریزی صحیح و نبودن متولی واحد در این صنعت، عدم وجود زیر ساخت های لازم جهت توسعه فولاد، عدم وجود منابع مالی مورد نیاز برای این صنعت، ناکافی بودن تاسیسات زیر بنایی، عدم رشد کافی صنایع فرو دست و فرا دست صنعت فولاد، قوانین و مقررات داخلی و موانع سرمایه گذاری در داخل کشور از یک سو و وجود رقبای قدرتمند در بازار منطقه‌ای و جهانی ( همچون ترکیه و روسیه در بازار منطقه ای و چین در بازار جهانی) از سوی دیگر، از جمله چالش های فرا روی صنعت فولاد هستند که دستیابی به چشم انداز ترسیم شده برای این صنعت را محدود می نماید.
این مقاله با بررسی برنامه های توسعه صنعت فولاد در کشور، چالش های فراروی این صنعت را مورد بررسی قرار داده و چشم اندازی برای آینده این صنعت ترسیم می نماید.
امروزه صنعت فولاد یکی از صنایع پایه و استراتژیک جهان به شمار می رود تا آنجا که سرانه مصرف فولاد در کشورها به عنوان معیاری برای توسعه یافتگی به کاربرده می شود. بنابراین میزان مصرف و تولید این محصول ارتباط تنگاتنگی با میزان توسعه یافتگی کشورها دارد. در کشور ما نیز صنعت فولاد عمری بیش از ۴ دهه دارد اما نتوانسته از جایگاه شایسته ای در جهان برخوردار باشد. به عبارت دیگر هر چند همواره بیان می گردد که صنعت فولاد در ایران دارای مزیت نسبت به سایر صنایع است اما جایگاه صنعت فولاد ایران در جهان مؤکد این نکته است که سیاستگذاران و برنامه ریزان اقتصادی نتوانسته اند این صنعت را به جایگاه مطلوبی در جهان برسانند.
نگاهی اجمالی به رشد و توسعه صنعت فولاد در چند دهه گذشته نشان می دهد که بر خلاف برنامه های تعیین شده برای این صنعت، رشد و توسعه واقعی آن بسیار کمتر از برنامه بوده است. نگاهی به برنامه های توسعه نشان می دهد اهداف محقق شده و واقعی بسیار کمتر از برنامه های از پیش تعیین شده می باشد. روند تولید در یک دهه گذشته نشان می دهد که تولید فولاد خام در کشور از حدود 7 میلیون تن در سال 1380 به حدود 4/15 میلیون تن در سال 1392 افزایش یافته است که رشدی حدود 7 درصد را نشان می دهد مسلما با ادامه این روند در سالهای آینده ، امکان رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده در زمینه تولید و صادرات فولاد میسر نخواهد بود بنابراین در این گفتار عمده چالش های فراروی صنعت فولاد مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
نگاهی به میزان تولید فولاد جهان در یک دهه گذشته نشان می دهد که تولید فولاد از سال ۲۰۰۳ تا کنون از ۹۷۲ میلیون تن به بیش از ۱۶۰۶ میلیون تن در سال ۲۰۱۳ افزایش یافته است که نشان می دهد تو لید در جهان به طور متوسط ۲/۵ درصد رشد داشته که است بخش عمده ای از رشد تولید فولاد وابسته به رشد فولاد در کشئر چین می باشد زیرا تولید این کشور از سال ۲۰۰۳ و از حدود ۲۲۳ میلیون تن به بیش از ۷۷۹ میلیون تن در سال ۲۰۱۳ افزایش یافته است که رشدی بیش از دوبرابر رشد متوسط جهانی را دارا بوده است یعنی اگر تولید چین را از کل تولید فولاد در جهان در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۱۳ حذف کنیم تولید جهان به ترتیب در این سالها معادل ۷۴۹ و ۸۲۷ میلیون تن خواهد شد یعنی تولید فولاد در جهان بدون چین در بازه ده سال کمتر از ۷۸ میلیون تن افزایش داشته است.
نمودار1 - توزیع تولید فولاد از سال 2003 تا 2013 در کشورهای جهان
ساختار مصرف در جهان نیز نشان می دهد هر چند مصرف همراستا با تولید رشد داشته است سهم کشور چین از مصرف فولاد در جهان رشد خیره کننده ای داشته است علاوه بر این آمار نشان می دهد که سهم تولید فولاد ( و نه میزان تولید) در کشورهای صنعتی و پیشرفته جهان رو به کاهش است که نشان می دهد این کشورها سرمایه گذاری بیشتری بر روی سایر صنایع انجام داده اند.
نمودار2 - توزیع مصرف فولاد از سال 2003 تا 2013 در کشورهای جهان
چشم انداز توسعه صنعت فولاد کشور
در حال حاضر چندین چشم انداز متفاوت برای صنعت فولاد ترسیم می گردد که سه چشم انداز آن مربوط به ایمیدور ، شرکت مهندسی بین المللی فولاد تکنیک و افق برنامه 1404 می باشد این سه چشم انداز به ترتیب تولید 87، 66 و 55 میلیون تنی فولاد برای کشور را ترسیم کرده اند. دو چشم انداز اول بر مبنای طرحهای در دست انجام واحدهای فولادی بوده و چشم انداز سوم بر اساس برنامه مصوب می باشد.
موانع توسعه فولاد
چشم اندازهای تعریف شده برای فولاد کشور همانگونه که در بالا بر شمرده شده متفاوت و مختلف می باشد. بر اساس برنامه ریزی های صورت گرفته و مجوزهای صادر شده جهت تولید فولاد پیش بینی می شود این ظرفیت تا سال 1404 محقق گردد. اما آیا به راستی تولید این میزان فولاد در سال 1404 امکان پذیر می باشد. عمده موانع تحقق این ظرفیت را می توان عوامل زیر دانست.
۱- عدم برنامه ریزی صحیح و نبودن متولی واحد در این صنعت
در حالیکه برنامه های توسعه فولاد و همچنین سند چشم انداز 1404 بر تولید 55 میلیون تن فولاد تاکید دارد مجوزهای صادره جهت تولید فولاد در کشور بیش از 120 میلیون تن می باشد که عمده دلیل آن وجود متولی های چندگانه در امر صدور مجوز برای تولید در این صنعت می باشد در حال حاضر وزارت صنایع، معدن و تجارت و مراکز استانی آنها، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران و همچنین شرکت ملی فولاد از شرکتهای صادر کننده مجوز برای تولید فولاد برای کشور هستند و هر یک جداگانه برای تولید فولاد برنامه ریزی و تصمیم گیری می نمایند.
۲- عدم وجود زیر ساختهای مناسب
صنعت فولاد یکی از صنایعی است که در آن حجم بالایی از مواد اولیه و محصول جابجا می گردد. بنابراین یکی از عوامل تاثیرگذار بر هزینه های تولید و قیمت تمام شده محصول، دسترسی آسان به بازارهای مواد اولیه و فروش محصول است. این امر مستلزم وجود شبکه ریلی مناسب است تا شرکت های فولادی بتوانند مواد اولیه مورد نیاز خود را با کمترین هزینه و زمان تامین نموده و محصولات تولیدی را نیز با کمترین هزینه و زمان به بازار فروش انتقال دهند. متاسفانه در حال حاضر یکی از مشکلات پیش روی مدیران صنعت فولاد کشور حمل و نقل مواد اولیه و محصولات تولیدی است.
برای تولید یک حجم فولاد نیاز به حمل و نقل حدود ۵/۲ حجم مواد اولیه و محصول می باشد بنابراین برای تولید فولاد در هر یک از افقهای تعریف شده حداقل نیاز به حمل و نقل حدود ۵/۱۳۷ میلیون تن مواد اولیه و محصول و حداکثر نیاز به حمل و نقل ۵/۲۱۷ میلیون تن مواد اولیه و محصول می باشد بنابراین می بایست زیر ساختهای مورد نظر در این زمینه فراهم آید.
3- عدم وجود منابع مالی مورد نیاز برای این صنعت
بی شک صنعت فولاد یکی از صنایع سرمایه بر در میان صنایع مختلف می باشد و برای تولید فولاد نیاز به سرمایه گذاری زیادی می باشد برای تولید فولاد بر اساس چشم اندازهای تعریف شده حداقل نیاز به ۱۲ میلیارد یورو و حداکثر نیاز به ۲۰ میلیارد یورو سرمایه گذاری در بخش فولاد می باشد که اگر سرمایه گذاری برای تامین تاسیسات زیر بنایی به این اعداد اضافه شود این اعداد تا دو برابر می تواند افزایش پیدا کند بنابراین تامین مالی طرحهای فولادی نیازمند عزم جدی مسئولین و چاره اندیشی مجدانه در این زمینه می باشد.
4- ناکافی بودن تاسیسات زیر بنایی
صنعت فولاد در کنار نیاز به مواد اولیه نیاز به انرژی فراوانی نیز دارد که عمدتا برق و گاز می باشد. متاسفانه در کشور هزینه تامین برق واحدهای فولادی بسیار زیاد بوده و حتی در قوانین جدید، شرکت هایی با نیاز به برق بالا ملزم به احداث نیروگاه اختصاصی یا خرید برق از نیروگاههای خصوصی شده اند که این امر باعث بالا رفتن سرمایه گذاری لازم برای ایجاد واحدهای فولادی می گردد و می تواند توجیه پذیری این طرحها را با تردید جدی مواجه گرداند. به عبارت دیگر حتی تاسیسات زیربنایی و بسترهای لازم جهت توسعه صنعت نیز در کشور فراهم نبوده و دولت با آماده نکردن بسترهای فوق، سرمایه گذاری و تولید در این صنعت را جریمه می نماید.
بر اساس طرح جامع فولاد کشور برای دستیابی به تولید 55 میلیون تن در افق 1404 نیازمند حدود 4500 مگا وات برق ، 200 میلیون متر مکعب آب و 8500 میلیون متر مکعب گاز در سال می باشد.[1] در حال حاضر تولید برق در کشور حدود 60 هزار مگاوات است و تولید برق تنها برای تولید فولاد می بایست حدود 8 درصد افزایش یابد در کنار این عوامل مسایلی چون سرمایه گذاری برای توسعه برق ، تامین خوراک (گاز) مورد نیازاین واحدها و افزایش مصارف خانگی و سایر مصارف صنعتی نیز تامین برق واحدهای فولادی را محدود می نماید. در زمینه گاز نیز کشور با محدودیت های جدی روبرو است مصرف کنونی ایران در مرز 600 میلیون متر مکعب در روز است که با توجه به رشد مصارف خانگی و رشد مصارف صنعتی پیش بینی می شود در چند سال آینده مصرف گاز بر تولید آن پیشی گرفته و کشور در این زمینه با محدویت روبرو گردد چه اینکه در چند سال گذشته در فصول سرد سال گاز صنایع پر مصرف همچون فولاد قطع می گردد. بنابراین لازم است تمهیداتی در جهت افزایش تولید گاز اندیشیده شود. از جمله راهکارهای تأمین حجم گاز مورد نیاز برای صنعت فولاد در چشم انداز 20 ساله کشور(1404) ، می­توان به بهره‌­برداری از فازهای بعدی پروژه پارس جنوبی اشاره کرد. با توجه به حجم ذخایر گازی موجود در این منطقه و همچنین پروژه­‌های متعدد پیش‌­بینی شده برای آن، در صورت برنامه ریزی و انجام سرمایه گذاری لازم در این بخش، می­توان به تأمین این مقدار گاز برای بخش صنعت در چشم‌­انداز 1404 کشور امیدوار بود.
در زمینه مصرف و تولید آب نیز شرایط بهتر از گاز و برق نیست و می بایست شرایط جهت افزایش بهره وری در استفاده از آب اندیشیده شود.
5- عدم رشد کافی صنایع فرو دست و فرا دست صنعت فولاد
برای تولید یک محصول می باید کلیه مواد اولیه و امکانات مورد نیاز برای تولید کالا فراهم آید. برای تولید و توسعه فولاد نیز می بایست کلیه مواد اولیه و امکانات مورد نیاز این صنعت فراهم آید به عبارت دیگر همراستا با توسعه صنعت فولاد می بایست امکانات و مواد اولیه برای تولید فولاد نیز توسعه یابد.
تولید فولاد نیازمند مواد اولیه فراوانی همچون سنگ آهن، فرومنگنز، زغال سنگ یا کک و غیره می باشد. این امر نیازمند رشد متوازن همه زنجیره ارزش تولید فولاد از معدن تا تولید شمش می باشد که متاسفانه رشد متوازن زنجیره ارزش تولید فولاد در کشور صورت نپذیرفته است. برای رسیدن به تولید 55 میلیون تنی فولاد می بایست افزایش ظرفیت و توسعه مواداولیه نیز در دستور کار برنامه ریزان قرار گیرد. برای مثال بر اساس برنامه تولید فولاد در کشور نیازمند 70 میلیون تن گندله در کشور می باشد که پیش بینی می شود تولید گندله در کشور حدود 68 میلیون تن باشد و این به معنای کمبود 2 میلیون تنی گندله می باشد. تمام این عوامل باعث میگردد تولید فولاد بر اساس چشم اندازهای ترسیم شده با تردید جدی مواجه گردد.بنابراین سیاست های دولت در زمینه توسعه صنعت فولاد میبایست متوازن بوده و نیازهای بخش های مختلف فولاد را نیز درنظر بگیرد. دولت می تواند با برنامه ریزی مناسب می سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنعت فولاد را بهتر و بهینه تر مدیریت نماید.
۶- قوانین و مقررات داخلی و موانع سرمایه گذاری در داخل کشور
یکی از مشکلات صنعت فولاد در ایران عدم وجود ثبات در تصمیم گیری ها و سیاست های توسعه این صنعت می باشد و تصمیمات از مرحله کارشناسی تا مرحله اجرا بسیار مورد چانه زنی قرار می گیرند که در بسیاری از موارد عامل مهم در اجرایی شدن تصمیمات متغیر سیاستی است تا عوامل فنی و علمی.
مشخصه هر تغییری در برنامه ها هزینه بر بودن و زمان بر بودن آنست. بنابراین در حالیکه سایر کشورهای تولیدکننده فولاد با سرعت به پیاده سازی برنامه های توسعه این صنعت می پردازند، عدم ثبات در تصمیم گیری ها و سیاست های توسعه فولاد می تواند هزینه های هنگفتی را به این صنعت تحمیل نماید.
یکی دیگر از مشکلات و تهدید های صنعت فولاد در کشور، عدم ثبات در سیاست های بازرگانی دولت می باشد. از آنجا که دولت در زمینه تولید فولاد در ایران دارای انحصار نسبی است هرگاه مشکلی در زمینه قیمت فولاد در کشور بروز نماید، دولت وارد عمل شده و اقدام به تغییر سیاست های وارداتی و صادراتی خود می نماید لذا عدم ثبات سیاست های دولت در این زمینه یکی از تهدیدات فراروی صنعت فولاد ایران است. به عنوان مثالی در این خصوص که میزان ثبات قوانین و مقررات دولتی را نشان می­دهد می­توان به بخش­نامه­‌های صادرشده در خصوص صادرات سنگ آهن اشاره نمود. از سال 1389 به بعد به طور متوسط هر 8 ماه یکبار بخش­نامه‌­ای در خصوص صادرات سنگ آهن منتشر شده است. موضوع مورد بحث در مصوبات کاهش یا افزایش میزان عوارض صادراتی نمی­باشد بلکه یک تغییر ناگهانی بین اعمال یا عدم اعمال عوارض قابل مشاهده است که نشان دهنده آن است که استراتژی بلندمدت و کلان نگر در خصوص صدور این محصولات به عنوان بخشی از محصولات صنعت فولاد وجود ندارد. صرفنظر از تبعات این گونه مصوبات بر تولید کننده و فعالان موجود در عرصه اقتصاد، نمی­توان انتظار داشت در فضایی که با تغییرات پی­در پی، ناگهانی و گسترده عجین شده است جذابیت لازم را برای جذب سرمایه­ها و نقدینگی­‌های سرمایه­‌گذاران داشته باشد و چه بسا فعالان اقتصادی را نیز از عرصه فعالیت­های اقتصادی فراری ­دهد.
به علت فضای کسب و کار موجود و همچنین سرمایه گذاری محدود و کم توسط بخش خصوصی در صنعت فولاد در ایران، به ناچار سرمایه گذاری لازم برای توسعه صنعت فولاد می بایست توسط دولت یا زیر مجموعه های دولت و از طریق منابع دولتی تامین گردد. همین امر باعث بیشتر شدن حجم دولت می گردد. از طرفی تامین سرمایه لازم برای این طرح ها به صورت غیر مستقیم با درآمد های نفتی پیوند می خورد. از سوی دیگر با توجه به عدم کارایی مناسب در شرکتهای دولتی، زمان اجرای این طرح ها بیش از میزان پیش بینی شده به طول می انجامد. که همین امر باعث می شود تا توجیه اقتصادی این طرح ها با تردید جدی مواجه گردد. برای مثال طرح های استانی فولاد با گذشت حدود ۶ سال از شروع هنوز دارای پیشرفت کافی نبوده و در خوش بینانه ترین حالت در اواسط سال ۹۴ به بهره برداری خواهند رسید. زیرا هدف اولیه این طرح ها عدالت اجتماعی و توسعه استان های کمتر برخوردار بوده نه سودآوری اقتصادی؛ بنابراین دولت خود می بایست این اهداف را تامین کند و از وظایف دولت تامین عدالت اجتماعی و تمرکز زدایی است و نه بخش خصوصی. بنابراین انتظار سرمایه گذاری بخش خصوصی با هدف عدالت اجتماعی و تمرکز زدایی به نظر انتظار بیهوده ای می آید. متاسفانه تفکر حاکم در بخش دولتی ایجاد مراکز صنعتی برای ایجاد سایر زیر ساختهای لازم همچون راههای مواصلاتی و آب و برق و .. می باشد. در حالیکه وظیفه دولت ایجاد بستری مناسب برای رشد صنعت می باشد.
7- وجود رقبای قدرتمند در بازار منطقه‌ای و جهانی
یکی از عمده تهدیدات صنعت فولاد در ایران، وجود رقبای قدرتمند خارجی می باشد. کشور چین در سال ۲۰۱۳ میلاد با بیش از ۵/۶۱ میلیون تن صادرات محصولات فولادی بزرگترین صادرکننده فولاد درجهان بوده است [۲].از طرفی کشور های شمالی ایران ( روسیه و اوکراین) به علاوه ترکیه ( با صادراتی حدود ۶۵ میلیون تن) جزو ۱۰ کشور برتر در صادرات فولاد در طی سالهای اخیر می باشند و حدود ۴۰ درصد صادرات جهان در سال ۲۰۱۳ توسط این ۴ کشور تامین گردیده است. بخش عمده ای از نیاز بازار به فولاد در کشور نیز از طریق این کشورها تامین می گردد. بنابراین برای افزایش تولید و صادرات می بایست در نظر داشت که کشورهای چین، روسیه، اوکراین و ترکیه تهدیدی برای تولید داخلی و صادرات محصولات فولادی به شمار می آیند. ‍‍‍‍
8- عدم توجه به مقیاس بهینه تولید در صنعت فولاد
از دیگر تهدیدات صنعت فولاد کشور می توان به عدم توجه به مقیاس بهینه تولید و صرفه های حاصل از مقیاس اشاره کرد. افزایش ظرفیت تولید باعث کاهس هزینه های سربار تولید و به تبع آن کاهش قیمت تمام شده و رقابت پذیری بیشتر می گردد. آمار نشان می دهد که در سال ۲۰۱۳، تولید فولاد خام ۱۰ شرکت برتر دنیا، معادل ۴۴۵ میلیون تن تولید و بیش از ۲۷ درصد تولید فولاد خام جهان بوده است. تولید ۵۰ شرکت بزرگ تولیدکننده فولاد در جهان نیز حدود یک میلیارد تن بوده است این بدین معناست که متوسط تولید در شرکتهای بزرگ فولادی حدود ۲۰ میلیون تن در سال بوده است. با توجه به صرفه های ناشی از مقیاس سیاست های توسعه فولاد در کشورها به سمت تولید بیش از ۱۰ میلیون تن در سال، به عنوان معیار بهینه برای تولید تغییر یافته است [۳]. اما در کشور ما هنوز تاکید بر احداث واحدهایی با ظرفیت کمتر از یک میلیون تن می باشد. این امر با توجه به روند جهانی تولید فولاد و رقابت موجود در تولید این محصول چندان مناسب به نظر نمی رسد.
9- صادرات مواد اولیه، واردات کالای نهایی وابسته
صنعت فولاد درگیر مساله ای به نام صادرات مواد اولیه و واردات کالای نهایی وابسته می باشد به این معنا که از طرفی کشور مواد اولیه برای تولید محصولی را صادر می کند و از طرف دیگر محصول نهایی را از خارج وارد می کند. در حال حاضر سالانه حدود ۱۵ میلیون تن سنگ آهن از کشور خارج می شود. که با برنامه ریزی صحیح می توان از خروج این حجم از سنگ آهن جلوگیری نمود و در داخل به مصرف رساند و به تولید فولاد پرداخت. از طرف دیگر حدود نیمی از مصرف داخلی نیز از طریق واردات ( بیش از ۵ میلیون تن) تامین می گردد که باعث می شود حجم بالایی از منابع ارزی به واردات فولاد اختصاص یابد.
10- بهره وری پایین و عدم رقابت پذیری در صنعت فولاد
در حال حاضر کشورهای زیادی تولیدکننده فولاد هستند. تولید ۱۰ کشور عمده تولید کننده فولاد در سال ۲۰۱۳ حدود ۱۱۸۵ میلیون تن و بیش از ۷۴ درصد تولید جهانی این محصول بوده است. نگاهی به تولید کنندگان عمده فولادی نشان می دهد که تنها ۴ کشور برزیل، روسیه، هند و اوکراین هستند که دارای منابع طبیعی و منابع لازم برای تولید فولاد هستند بقیه کشور ها عمدتا واردکننده مواد اولیه تولید فولاد هستند. حتی کشوری مانند چین به عنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد در جهان تنها ۳۲ درصد مواد اولیه مورد نیاز فولاد خام خود را از طریق منابع داخلی تامین می کند و بیشتر مواد اولیه لازم برای تولید فولاد خام را از طریق واردات تامین می نماید. سئوال اساسی این است که چگونه است کشورها می توانند با وجود واردات مواد اولیه و قیمت های جهانی انرژی تولید فولاد با قیمت های جهانی داشته باشند اما کشور ما با وجود دارا بودن منابع عظیم مواد اولیه و انرژی به نسبت ارزان قادر به افزایش میزان تولید فولاد خام و رقابت در عرصه جهانی نیست؟ مهمترین مثال در این رابطه کشور ژاپن می باشد که اکثر مواد اولیه مورد نیاز جهت تولید فولاد خام خود را از طریق واردات تامین می نماید این کشور سالیانه حدود ۱۱۰ میلیون تن ( حدود ۸ برابر تولید خام کشور) تولید می نماید و پس از چین از عمده صادر کنندگان فولاد در جهان می باشد. شاید عمده ترین دلیل این امر بهره وری پایین در زمینه تولید فولاد خام در کشور باشد.( استراتژی های مناسب توسعه، سیاست های بازرگانی، بستر مناسب برای سرمای گذاران خصوصی و خارجی، حمایت ها و مشوق های سرمایه گذاری و... از دیگر دلایل ایجاد مزیت رقابتی به شمار می آیند) در حقیقت مزیت تولید فولاد در کشور بیش از آنکه وابسته به دانش و علم باشد، مزیتی وابسته به منابع طبیعی است. از همین روست که کشورهایی همچون ژاپن بدون تکیه بر مزیت مبتنی بر مواد اولیه و تنها با تکیه بر دانش و تخصص خود با استفاده از تکنولوژیهای روز دنیا و رعایت اصول کاهش هزینه توانسته اند به تولید فولاد خام و صادرات کالای نهایی بپردازند. در حقیقت برای آنکه بتوان به مزیت رقابتی( Comparative Advantage) دست یافت می بایست بتوان با استفاده از دانش و بهره وری مزیت نسبی یا طبیعی ( مبتنی بر منابع طبیعی) را به مزیت اکتسابی و مبتنی بر دانش تبدیل کرد که این امر در کشور ما کمتر صورت پذیرفته است و به رغم دارا بودن منابع خدادی، کشور ما بخش عمده ای از مواد خام را صادر و مواد و محصولات ساخته شده را از خارج از کشور وارد می نماید. بنابراین برای آنکه صنعت فولاد کشور بتواند در بازار جهانی به رقابت با سایر رقبا بپردازد می بایست بهره وری در تولید فولاد خام را افزایش داده و با کاهش هزینه های سربار بتواند قدرت رقابت پذیری محصولات فولادی خود را افزایش دهد.
نتیجه گیری
با توجه به مباحث مطرح شده در قسمت های قبل می توان بیان داشت هر چند برنامه توسعه فولاد در کشور بر مبنای تولید ۵۵ میلیون تن فولاد خام و صادارت ۱۰ میلیون تنی محصولات فولادی در سال ۱۴۰۴ بنا نهاده است اما چالش ها و موانع فراوانی دستیابی به این اهداف را دچار تردید اساسی می نماید. عمده موانع رشد و توسعه صنعت فولاد در ایران عبارتند از :عدم وجود زیر ساختهای لازم جهت توسعه صنعت فولاد، کمبود تاسیسات زیر بنایی، عدم رشد لازم در صنایع فرودست و فرادست ، قوانین و مقررات داخلی و موانع سرمایه گذاری در داخل کشور، وجود رقبای قدرتمند در بازار منطقه ای و جهانی، عدم توجه به مقیاس بهینه تولید در صنعت فولاد، صادرات مواد اولیه و واردات کالای نهایی وابسته و عدم بهره وری و رقابت پذیری در صنعت فولاد. با این تفاسیر به نظر می رسد رسیدن به اهداف برنامه طرح جامع تولید فولاد دچار تردید اساسی باشد و ۵/۴ برابر شدن تولید فولادخام در ظرف ۱۵ سال آینده با ادامه روند فعلی( با توجه به روند قبلی) و مشکلات موجود و موانع رشد و توسعه این صنعت بسیار بعید به نظر می رسد. بنابراین توجه به رشد و توسعه امکانات زیر بنایی، رشد و توسعه تاسیسات مورد نیاز صنعت فولاد ، تسهیل قوانین و مقررات در صنعت فولاد و توجه به خصوصی سازی در کنار برنامه ریزی متوازن در این صنعت می بایست مد نظر مسئولان این صنعت قرار گیرد و دولت و دستگاههای تصمیم ساز می بایست جهت رفع موانع رشد و توسعه صنعت فولاد اقدام نمایند.