نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی

چینی‌ها از همان مراحل اول آگاه بودند که دنبال کردن مقادیر زیادی از تسلیحات هسته‌ای با قابلیت رزمی ضرورتی ندارد زیرا اعتقادشان این بود که قوای هسته‌ای اندک هم می‌تواند بازدارنده قوای بزرگ هسته‌ای باشد. «چو» به توسعه‌دهندگان تسلیحات هسته‌ای کشورش دستور داد که قوای هسته‌ای کشور باید «کیفیت و کمیت مشخصی داشته و برخوردار از انواع معدودی از تسلیحات هسته‌ای باشد.» مائو همچنین خاطرنشان کرد که کمیت تسلیحات هسته‌ای نباید بسیار اندک باشد؛ در غیر این صورت، نمی‌توانند اهداف خود را عملی سازند. در این صورت، «هدف»ی که او به آن ارجاع می‌داد استفاده از تسلیحات هسته‌ای برای شکست رقیب نیست بلکه بازداشتن رقبا از استفاده از تسلیحات هسته‌ای علیه چین است.

یک زرادخانه هسته‌ای ضعیف نوعی صرفه‌جویی در پول است و مدیریت «امنیت» و «ایمنی» را آسان‌تر می‌سازد؛ درحالی‌که همزمان با کنترل سلاح‌های هسته‌ای بین‌المللی و فرآیند خلع سلاح هسته‌ای منطبق و سازگار باقی می‌ماند؛ با این حال، تسلیحات هسته‌ای تا زمانی که کارآمد نباشند هیچ ارزش عملی‌ ندارند. بنابراین، مفهوم «زرادخانه ضعیف» باید با کارآمدی برای بازتاب مناسب و درست معنایی که در پس آن هست و ارزش استراتژی توسعه سلاح هسته‌ای چین ترکیب شود.

توسعه قوای هسته‌ای چین

یک مساله اساسی طی مراحل اولیه برنامه سلاح هسته‌ای چین همانا ساختار و مقیاس نیروهای هسته‌ای بود. تصمیم‌گیران به دقت با دنبال کردن استراتژی «کوچک اما کارآمد» در مورد این مساله مداقه می‌کردند. به‌طور خاص، طی مراحل اولیه و میانی توسعه این برنامه، «کمیته ویژه مرکزی» به رهبری «چو» ترتیبات دقیقی در مورد مسیر توسعه‌ای و الزامات فنی نیروهای هسته‌ای کشور تهیه کرد. «چو» در مورد این حقیقت بسیار صریح بود که بازدارندگی تنها می‌تواند با ترکیب «کلاهک‌های هسته‌ای» و «وسیله و ادوات زرهی-رزمی» به‌دست‌ آید. بنابراین، او درحالی‌که توسعه بمب اتمی را توسعه می‌داد، اهمیت زیادی به تسلیحاتی کردن و توسعه ابزارهای وارد آوردن ضربه می‌داد. در سال 1963، وقتی پیشنهاد برای طراحی تئوریک بمب اتمی تکمیل شده بود، او فورا خاطرنشان کرد:
«ما نه تنها نمی‌خواهیم یک بمب هسته‌ای را منفجر کنیم بلکه به‌دنبال حل مساله تولید تسلیحات هستیم.» در ژانویه ۱۹۶۴، کمیته ویژه مرکزی تصمیم گرفت که رویکرد گام به گام را برای حل مشکلات وسایل و ادوات رزمی مرتبط با بمب‌های اتمی و هیدروژنی اتخاذ کند؛ بمب‌هایی که طی برنامه پنج ساله سوم (۱۹۶۶-۱۹۷۰) با هواپیماها و موشک‌ها حمل می‌شدند.

تسلیحاتی شدن بمب‌های اتمی خیلی سریع انجام گرفت. در ۱۴می‌۱۹۶۵، درست ۸ ماه پس از اولین آزمایش بمب اتمی چین، این کشور به‌طور موفقیت‌آمیزی آزمایشی را برای انداختن بمب هسته‌ای از یک هواپیما انجام داد. در ۲۷ اکتبر ۱۹۶۶، چین در شلیک آزمایشی یک موشک کوتاه برد و میان برد که حامل کلاهک هسته‌ای واقعی بود موفقیت حاصل کرد (که آزمایش ترکیبی «کلاهک- موشک» نامیده می‌شد) که نشان می‌داد چین از تسلیحات هسته‌ای عملیاتی موشکی برخوردار است. تست پروازی موشکی که حامل کلاهک هسته‌ای واقعی بود تنها آزمایشی بود که در میان تمام دولت‌های هسته‌ای انجام گرفت؛ آزمایشی که آشکارا از اعتماد به نفس چین در تکنولوژی طراحی تسلیحاتی‌اش و عزم او برای دنبال کردن بازدارندگی موثرش نشان داشت. افزون بر این، تصمیم‌گیران چین به دقت وسیله و ادوات رزمی برای تسلیحات هسته‌ای را تحلیل می‌کردند و تعیین می‌کردند که کدام نوع یا مدل توسعه یابد. سه مدل اساسی ادوات زرهی برای حمل تسلیحات هسته‌ای عبارتند از: هواپیماها، موشک‌ها و زیردریایی‌های هسته‌ای. در مرحله آغازین توسعه برنامه هسته‌ای چین، تمام این سه سازوکار در نظر گرفته شد.

استفاده از هواپیما برای انداختن تسلیحات اتمی راحت‌ترین روش برای وارد آوردن ضربه (delivery) است. بنابراین، برنامه آغازین تسلیحاتی برای بمب‌های اتمی چین شامل ادوات و ابزارهای هوایی می‌شد. اما بلافاصله پس از آزمایش هسته‌ای موفقیت‌آمیز چین در می ‌۱۹۶۵، کمیته مرکزی ویژه تصمیم گرفت که تولید آزمایشی تسلیحات اتمی را به تعویق انداخته و تلاش‌های خود را بر توسعه کلاهک‌های هسته‌ای «موشک محور» (منظور آن دسته از کلاهک‌های هسته‌ای است که از قابلیت سوار شدن بر موشک برخوردار است) متمرکز سازد. در واقع، در دسامبر ۱۹۶۳، پیش از توسعه موفقیت‌آمیز بمب اتمی، این کمیته تصمیم گرفت که جهت و مسیر تحقیق در مورد برنامه تسلیحات اتمی باید عمدتا بر تسلیحات هسته‌ای موشکی (منظور موشک‌هایی است که از قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای برخوردار باشد) متمرکز باشد و بمب اتمی که قابلیت انداختن از آسمان را داشته باشد گزینه دوم باشد. این گزینه یا انتخاب بر قضاوت در مورد ویژگی‌های فنی و تاثیرات بازدارندگی استراتژیک هواپیماها و موشک‌ها مبتنی بود. قابلیت بقای (survivability) هواپیماها نسبتا کم است و با توجه به محدودیت‌هایی که چین در آن زمان در مورد دامنه و بُرد هواپیماهایش مواجه بود، برای تسلیحات هسته‌ای هوایی چین دشوار بود که در بازدارندگی هسته‌ای نقش ایفا کند. در سپتامبر ۱۹۶۳، «نای رونگ ژن» خاطر نشان کرد که نیروی هوایی چین ضعیف است و برای هواپیماها دشوار است که در شرایط جنگ مدرن به‌عنوان ابزار موثری برای به‌کارگیری و استفاده از تسلیحات هسته‌ای به خدمت گرفته شوند. در عوض، او گفت که توسعه تسلیحات هسته‌ای چین باید بر تسلیحات هسته‌ای استراتژیک موشکی متمرکز باشد. «چو» طی مصاحبه‌ای در مورد تاثیر بازدارندگی تسلیحات هسته‌ای در سپتامبر ۱۹۶۴ گفت «آن تسلیحاتی که واقعا به‌عنوان هدفی بزرگ به خدمت گرفته می‌شوند موشک‌هایی هستند با کلاهک‌های هسته‌ای.» همان‌طور که «نای» خاطر نشان کرد به محض دریافت گزارش در مورد تست ترکیبی کلاهک-موشک در نوامبر ۱۹۶۶ «در توسعه تسلیحات هسته‌ای مان، تمرکز بر اندازه محصول/ کار نیست بلکه بر سوار کردن موفقیت‌آمیز کلاهک‌های هسته‌ای روی موشک‌ها است. از ابتدا، ما هرگز بر بمب‌های هسته‌ای که از آسمان ریخته می‌شوند تمرکز نداشتیم. این آزمایش موفقیت‌آمیز ترکیبی کلاهک- موشک تهدید عظیمی را متوجه کشورهای خصم می‌سازد و باعث می‌شود آنها پیش از حمله به ما تامل و تفکر ورزند.» براساس این ملاحظات، تلاش‌های چین برای توسعه سیستم‌های وارد آوردن ضربه برای قوای هسته‌ای‌اش به سرعت مسیر خود را از هواپیما به سوی استفاده از موشک‌های استراتژیک سطح به سطح تغییر داد.