حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل به تفصیل در مورد حضور داعش در یمن توضیحاتی داده شد. جذابیت داعش یک شتاب اولیه‌ برای حمایت از این گروه به‌وجود آورد. داعش در قیاس با «القاعده در شبه‌جزیره» پول بیشتری می‌داد و از طریق زیرشاخه‌اش در عراق پیروزی خود را فریاد می‌زد و به‌دنبال عضوگیری در اجتماع جهانی بود. تلاش داعش برای اقدام فوری متفاوت از رویکرد محتاطانه القاعده بود. داعش در حال رشد بود در جایی که القاعده در حال عضوگیری بود اما حمله‌ای انجام نمی‌داد و این احتمالا موجب ناراحتی و سرخوردگی اعضا و حامیان القاعده شده و آنها را به پیوستن به داعش برای «انجام عمل» ترغیب کرد. برخی از هسته‌ها یا ولایت‌ها هم از القاعده بریدند و به داعش پیوستند. با این حال، داعش هرگز نتوانست پایگاه لازم را در یمن بیابد زیرا القاعده در این کشور حضوری قوی دارد.

5- حکمرانی

اینکه «دولت اسلامی» خود را به مثابه «پروژه‌ای دولتی» تعریف می‌کند باید یک برداشت آشنا باشد و در چارچوب ولایت‌های «اصلی» داعش در عراق و سوریه، این پروژه به مرحله پیچیده خود در تحقق سیستم حکمرانی رسیده که نماد آن در «دیوان»‌هایی است که مسوول کارهای مختلف دولتی هستند؛ کارهایی که از 29 ژوئن 2014 به این سو یعنی از زمان تشکیل خلافت شکل گرفته است. برای مثال، «دیوان التعلیم» مسوول امور و نظام آموزشی است، مدارس را مدیریت کرده و برنامه‌های درسی را طراحی کرده و برای اجرا و تدریس به مدارس می‌دهد. این دیوان همچنین بر تامین خدمات عمومی مانند عرضه آب و تعمیر جاده‌ها نظارت می‌کند در حالی که «دیوان الحسبه» کارکردهای متفاوت دیگری دارد مانند اجرای حدود اسلامی در انظار عموم، حمایت از مصرف‌کننده و حتی اعطای اجازه به مردم برای ترک موقت قلمرو داعش.

کارکرد «دیوان‌ها» ممکن است در دوران‌هایی همپوشانی داشته باشد؛ از این رو، قوانین استفاده از اینترنت هم زیر نظر «دیوان الحسبه» است و هم زیر نظر «دیوان الامن». البته این به آن معنا نیست که هر نهاد بوروکراتیکی «دیوان» نامیده شود. برای مثال، «کمیته هجرت» هم ناظر بر ورود مهاجران جدید به قلمرو داعش است (حتی کمک‌های مالی به کسانی ارائه می‌دهد که نمی‌توانند از پس پرداخت هزینه‌های مهاجرت برآیند) و هم عبور و مرور در مرز داعش را مدیریت می‌کند مانند روستای دابق در حومه شمالی حلب که از طریق آن تاجران و رانندگان می‌توانند برای مدتی محدود دیداری از قلمرو این گروه داشته باشند. دابق به‌دلیل ویژگی‌ها و تبلیغات آخرالزمانی شناخته شده است هرچند به‌دلیل شکست‌های مکرر داعش، دیگر نامی از دابق در میان نیست بلکه این گروه بیشتر از عبارت «رومیه» استفاده می‌کند که نشان از عطف توجه این گروه به اروپا دارد.

وجود نهادهای اداری داعش امری بسیار بی‌سابقه است (لااقل روی کاغذ). اولین سلف داعش که مدعی دولت شد یعنی «القاعده در عراق» (ISI) و در سال 2006 اعلام وجود کرد دو کابینه متشکل از وزرای حکومتی داشت: اولین کابینه در سال 2007 و دومی در سال 2009 معرفی شد. این کابینه‌ها شامل برخی از وزارتخانه‌هایی بودند که معادل امروزی «دیوان» هستند مانند وزارت نفت، وزارت بهداشت و وزارت امنیت عمومی. در عمل، این وزارتخانه‌های داعش تا حد اندکی برای حکمرانی شکل گرفتند هرچند شواهد مستند به دست آمده از این دوران از بوروکراسی توسعه‌یافته داخلی و سازمان‌های کیفری نشان می‌دهد که برای تولید ثروت در مناطق عملیاتی در راستای وابستگی کمتر به کمک‌دهندگان خارجی حرفه‌ای و ماهرانه عمل می‌کردند. در واقع- این محدودیت در حکمرانی از سوی خود داعش به آن اذعان شد - در رساله‌ای که این گروه از سوی رئیس کمیته شرعی «ابو عثمان التمیمی» با عنوان «اطلاع به مردم درباره تولد دولت اسلامی عراق» منتشر کرد که مستند به پیشینه و تجربه پیامبر بود،بیان می‌شود که وقتی پیامبر اولین دولت خود را پس از هجرت به مدینه تاسیس کرد دشمنان پیامبر در «دانش» و «توانمندی» از او جلوتر بودند.

داعش با وجود ادعای خلافت و طلبیدن بیعت از مسلمین جهان و اشتیاق به پیروزی بر جهانیان اما به‌دنبال توسعه خود در مرزهایی فراتر از عراق و سوریه بود. این باعث می‌شد تصور کنترل سرزمینی در مورد این گروه به‌وجود آید. این تصور در اعلان زیرشاخه‌های رسمی به شکل «ولایت»های جدید نمود یافت که از اعلان بیعت با داعش در مناطق مورد نظر بر می‌خاست. منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا هدف اولین موج توسعه طلبی داعش بود که در نوامبر 2014 اعلام شد. در این ماه بود که ولایت‌های داعش در سینا، لیبی، الجزایر، بلاد الحرمین (عربستان) و یمن اعلام شدند. این ولایت‌ها به‌عنوان ولایت‌های رسمی داعشی ممکن است این تصور را ایجاد کنند که نشانه‌هایی از حکمرانی را در خود دارند که از سیستم شکل گرفته در عراق و سوریه تقلید و تبعیت می‌کند. در واقع، این تصویر نشان می‌دهد که تحقق حکمرانی داعش در این ولایت‌ها محدود است؛ موفق‌ترین طرح تاکنون در لیبی بوده اما در آنجا نیز شانس داعش (به مرور زمان) متفاوت بود.

به‌طور کلی، مانع مهم برای تحقق حکمرانی داعش در ولایت‌های خارج از عراق و سوریه فقدان کنترل واقعی و پیوسته سرزمینی بوده است. برای مقایسه، توجه کنید که حکمرانی داعش در عراق و سوریه به تدریج پیچیده‌تر شده است. با توسعه شبکه‌ای از پایگاه‌ها و قلمروهای به هم پیوسته در سوریه در نیمه اول 2014 - که تمرکزش بر شهر رقه بود- و سپس با تسخیر موصل و دیگر شهرهای عراق در ژوئن 2014، سرزمین به معنای گستردگی مرزها بود و به‌عنوان مبنای مهمی برای اعلام خلافت به‌کار گرفته می‌شد. لااقل در دو ولایت داعش یعنی «ولایت الجزایر» و «بلاد الحرمین» (ولایت نجد، ولایت حجاز و ولایت بحرین) نمی‌توان از کنترل سرزمینی واقعی سخن گفت و دشوار بتوان باور کرد که انگیزه اصلی در پس پذیرش بیعت برای شکل دادن به این ولایت‌ها همانا دستیابی به کنترل سرزمینی و تکمیل و اجرای حکمرانی بوده باشد.