ایلخانان و نظام پولی واحد سکه‌های ایلخانی

دکتر سیدابوالفضل رضوی

پس از تهاجم مغولان به ایران، همان سکه‌های عهد خوارزمشاهیان رواج داشت و اندکی بعد که قاآن‌های مغولی و کارگزاران آنها در ایران به ضرب سکه پرداختند، از سکه‌های قبلی تقلید کردند. سکه‌هایی که یک سوی آن نام چنگیز و سوی دیگر نام خلیفه بغداد بود و در نواحی «سند» ضرب شده بود، سکه‌هایی که در آذربایجان و گرجستان ضرب شده و نام و نشان مغولی و اسلامی داشت و سکه‌هایی که از اکتان قاآن به جای مانده یک روی آن عبارت شهادتین داشته و در سال ۶۴۳ ه.ق در تبریز ضرب شده بود و سکه‌های نقره‌ای که در زمان امیر ارغون ضرب شده و در یک سوی آن نام قاآن العادل داشته است، نمونه‌هایی از این موارد است. این در حالی است که از همان آغاز قدرت‌گیری چنگیز مغول‌ها واحد پولی موسوم به «بالش» داشتند و معاملات خود را براساس آن انجام می‌دادند. در مورد این واحد پولی و خصوصیات آن که به احتمال زیاد چیزی شبیه «شمش» بود و وزن مشخص داشت، اطلاعات اندکی در منابع وجود دارد.

با وجود ضرب سکه‌هایی به نام قاآن و دیگر کارگزاران مغولی، هیچ سندی از رواج عام چنین سکه‌هایی در ایران قبل از شکل‌گیری حکومت ایلخانی در دست نیست و به‌طور قطع همان مسکوکات دوره قبل رواج داشت. انسجام و تمرکزی که با شکل‌گیری حکومت ایلخانی به‌وجود آمد، در زمینه نظام پولی نیز موثر واقع شد و تاسیس حکومت جدید با ضرب سکه جدید همراه بود. ایلخانان ایران از همان زمان هلاکو مبادرت به ضرب سکه کردند و از تمامی آنان مسکوکات چندی برجای مانده است. این سکه‌ها براساس آداب و عقاید اسلامی ضرب می‌شدند و مزین به عبارات اسلامی و بعضا شیعی بودند. با وجود این، بی‌نظمی‌هایی که از گذشته، قبل از تهاجم مغول‌ها بر نظام پولی مملکت حاکم بود، تا حدی برجای ماند و براساس مطالب برخی منابع تا قبل از مسلمانی ایلخانان نظم مشخصی به خود نگرفت. در این دوره هریک از ممالک تحت سلطه ایلخانان مسکوکاتی با وزن و عیار خاص خود داشتند و بی‌ثباتی شدیدی بر نظام پولی این دوره حاکم بود، به‌ویژه میان مسکوکات طلا و نقره رابطه تعریف‌شده‌ای وجود نداشت.

رشیدالدین فضل‌‌الله که در مطالبی اغراق‌آمیز بی‌ثباتی و تزلزل حاکم بر نظام پولی عصر پیش از غازان خان را تشریح می‌کند، چند مورد از تلاش ایلخانان را برای نظم بخشیدن به وضعیت پولی قلمرو یاد می‌کند اما هیچ مورد از تلاش‌های آنان را قرین موفقیت نمی‌داند. وی متذکر می‌شود تا پیش از زمان غازان (۷۰۲-۶۹۴ه.ق/ ۱۳۰۴-۱۲۹۶م) فارس، روم، گرجستان، ماردین و دیگر ولایات سکه مخصوص به خود داشتند و استفاده از این سکه‌ها نه برپایه وزن و عیار که براساس تعداد بوده است. همین امر موجب می‌شد که با بریدن حواشی سکه‌ها وزن و عیار آنها کمتر شود و میزان مقبولیت آنها کاهش پذیرد. در مواردی میزان نقره موجود در مسکوکات به اندازه‌ای کم می‌شد که سکه‌ها به مس کامل تبدیل می‌شدند. در چنین مواردی سکه را مانند یک کالای عادی نگریسته و به خرید و فروش آن می‌پرداختند. البته بسیاری از تجار نیز از این طریق سوءاستفاده کرده، مسکوکات را به چشم کالایی می‌نگریستند که فقط در هرکجا کیفیت بهتر و قیمت کمتر داشت آنها را می‌پذیرفتند.

رشیدالدین فضل‌الله وضع فلاکت‌بار نظام پولی آن زمان را این‌گونه توصیف می‌کند: «... فایده وجود زر و نقره آن هست که به واسطه آن حاجت مردم برآید و چیزی که خواهند زود حاصل شود. چون حال زر و نقره چنان شود که به واسطه آن زحمت پیدا شود و به وقت خرج کس نستاند، خلاف وضع و طبع عام باشد.» این در حالی است که مقایسه تعداد سکه‌های نقره باقی‌مانده از عصر نامسلمانی ایلخانان و عصر غازان، سخنان رشیدالدین فضل‌الله را به طور کامل تایید نمی‌کند. البته مسکوکات اخیر به لحاظ وزن و قطر به یکدیگر نزدیکند و اختلافات آنان بسیار جزئی است. در این زمینه درست است که حاکمیت ایلخانان و غلبه اندیشه‌های گریز از مرکز حاکم بر آن نوعی بی‌اعتمادی و عدم ثبات را در نظام اقتصادی کشور به‌وجود می‌آورد اما اینکه سراسر عهد ایلخانان نامسلمان را به یک صورت تعبیر کرده و آن را عهد نابسامانی شدید بدانیم، چندان صحیح نیست. خود رشیدالدین فضل‌الله در چند مورد دوران ایلخانی هولاکو و اباقا را ستوده است و آن را دوران ایمنی، آسودگی، عدل و سیاست آورده و تامین بهینه معاش اردوها و مخارج لشکری و کشوری در این دوران را متذکر شده است. «وصاف» هم دوره اباقا را دوره عدل و انصاف وصف کرده است.

دوره ایلخانی «ارغون» و تثبیت وضعیت اقتصادی زمان او در پرتو وزارت سعدالدوله یهودی نیز با حسن نظر مورخان مواجه شده است. از این روی، اگر آغاز حکومت ایلخانی را سال ۶۵۴ه.ق / ۱۲۵۶م بدانیم، در ۳۳ سال از دوران ۳۷ ساله نامسلمانی آنها (دوران هلاکو، اباقا و ارغون) امنیت و ثبات نسبی وجود داشته است. تازه دوره سه‌ساله احمد تکودار نیز به لحاظ اقتصادی دوره شومی نبود و برخی قرائن از بهبودی اوضاع اقتصادی در زمان او حکایت دارد. از این جمله کاهش هزینه اردوهای خواتین و شاهزادگان از هشتاد تومان به چهل تومان در پرتو تلاش‌های «شمس‌الدین محمد جوینی» بود. با این وصف اگر دوره ایلخانی احمد را نیز جزو دوران ثبات اقتصادی به‌شمار آوریم، تنها در پنج سال از دوره نامسلمانی ایلخانان وضعیت اقتصادی مساعدی وجود نداشته است. از این نظر که تا زمان غازان سکه واحدی با وزن و عیار مشخص و مقبولیت عام وجود نداشت، حق با رشیدالدین فضل‌الله است، اما سوال این است که آیا قبل از دوران مغول در ایران و سایر قلمرو اسلامی سکه واحدی وجود داشته است؟

از این گذشته آیا بعد از غازان، در نظام پولی کشور سکه واحدی در گردش بوده است؟ در دورانی که رشیدالدین فضل‌الله آن را دوره تشتت و تزلزل نظام پولی می‌داند، تجارت پررونقی در بخش‌های قابل‌توجهی از قلمرو ایلخانان وجود داشته و این نمی‌توانسته است با این همه مشکلات پولی سازگاری داشته باشد. همچنان که در همین ایام در مناطقی همچون فارس و کرمان که به‌طور مستقیم با تجارت دریایی در ارتباط بودند و روم که دروازه تجارت آن زمان بود، مناسبات تجاری براساس اعتماد متقابل تجار و بازاریان صورت می‌گرفت و در هر منطقه‌ای مسکوکات محلی رواج داشت. کالاها و قماش مورد نیاز تجار با همان پول محلی خریداری می‌شد و در مقصد جدید با پول محلی دیگری مورد معامله قرار می‌گرفت. از این روی، استدلال رشیدالدین فضل‌الله مبنی بر رواج معامله به قماش (به‌عنوان امری عادی در تجارت قدیم) و نتیجه‌گیری از آن مبنی بر تزلزل نظام پولی چنان‌که محققانی همچون پطروشفسکی استدلال کرده‌اند، چندان منطقی به نظر نمی‌رسد و تا حدودی به قصد بزرگ‌نمایی اقدام غازان در رواج پول یکسان در سراسر قلمرو (اگر بتوان آن را پولی ملی نام نهاد) بوده است.

منبع: مجله پژوهش‌های تاریخی