جنگ با پوپولیست‌ها

هدف اصلی کسانی که به‌عنوان سرمقاله‌نویس و تحلیلگر با دنیای‌اقتصاد کار کرده‌اند، بیان ساده و شیوای تحلیل‌های اقتصادی برای مخاطبان بوده است. مخاطبان دنیای‌اقتصاد از ابتدا سیاستگذاران، سیاست‌پژوهان و فعالان اقتصادی تعریف شده بودند و مشخص بود که همه آنها لزوما دانش‌آموخته رشته اقتصاد نیستند. فلسفه این امر را در یک مصاحبه با پل کروگمن می‌توان دید. کروگمن شاید اولین اقتصاددانی باشد که در روزنامه نیویورک‌تایمز مقاله‌نویس شد. در آن زمان نوشتن در رسانه‌های عمومی مثل روزنامه برای استادان اقتصاد کار مبتذلی به شمار می‌رفت و نه تنها تشویق به دنبال نداشت، بلکه سرزنش‌هایی را متوجه وی می‌کرد که جایگاه دانش اقتصاد را تنزل داده است. خبرنگاری از ایشان می‌پرسد که چرا با وجود اقتصاددان بودن حاضر شده است در روزنامه به‌طور مرتب ستون داشته باشد. پاسخ جالب وی از این قرار است: «اگر کسانی که پیچیدگی‌های مسائل اقتصادی را می‌فهمند حاضر نشوند این پیچیدگی‌ها را به زبان ساده و همه فهم با مردم در میان بگذارند، کسانی که این پیچیدگی‌ها را نمی‌فهمند به زبان خود تحلیل خود را به خورد مردم می‌دهند.» واقعیت نیز همین است. جامعه تشنه فهم چرایی مسائل مختلف است و اگر اقتصاددانانی برای توضیح پا پیش نگذارند پوپولیست‌ها این جای خالی را پر خواهند کرد و جامعه را با پاسخ‌های سهل‌الوصول قانع خواهند کرد و سیاست‌های کشور را به سمت و سوی تحلیل‌های سطحی خود خواهند کشاند. مهم‌ترین دشواری این کار از دید اینجانب ملالی است که به واسطه حل نشدن مسائل و تکرار موضوعات در دولت‌های مختلف رخ می‌دهد. واقعیت آن است که مسائل امروز اقتصاد ایران با مسائل بیست سال قبل تفاوت چندانی نکرده است. همان استدلال‌های غلط که اجرای سیاست‌های نادرست را پشتیبانی می‌کرد هنوز در سیاستگذاران امروز رایج است کمااینکه در میان سیاستگذاران دو دهه قبل مطرح بود. این وضعیت موجب می‌شود تا نقدها و تحلیل‌های مخالف پیوسته تکرار شود. این امر شاید از جهت سهولت کار جذاب باشد؛ چون به دانش جدید و تقلا برای فهم تحلیل‌های پیشرفته‌تر نیاز نباشد؛ اما به‌شدت ملال‌انگیز است. وقتی بارها و بارها درباره لزوم اصلاح قیمت بنزین بنویسی و بعد در عمل ببینی باز هم چند سال قیمت بنزین تثبیت می‌شود و همان مشکلات پدید می‌آید، آدمی درباره اثربخشی تلاش و زحمتی که کشیده است، دچار تردید می‌شود. مهم‌ترین انگیزه برای سرمقاله‌نویسی و تحلیلگری در رسانه‌های عمومی تقلا برای مشارکت در حل مسائل کشور است.

وقتی مسائل اقتصادی تقریبا هیچ‌کدام حل نمی‌شوند و پیوسته تکرار می‌شوند، چنین انگیزه‌ای کم می‌شود و ناامیدی سربرمی‌آورد. عقل می‌گوید که با استمرار و ثبات قدم باید آنقدر گفت و سُفت که سنگ خارا هم سوراخ شود؛ اما دل می‌گوید بهتر نیست کارهای موثر دیگری مثل سخن گفتن با نسل جدید و طرح مسائل با آنها را شروع کرد. نسلی که دیر یا زود زمام امور را در دست خواهد گرفت؟

متاسفانه در زمان کنونی موضوعات اقتصادی با احساسات سیاسی به هم آمیخته شده است و بخش بزرگی از جامعه که احساسات سیاسی تندی پیدا کرده‌اند، تحلیل‌های اقتصادی را با عینک اینکه نهایتا این تحلیل به نفع کیست نگاه می‌کند و وقتی مشاهده کنند یک تحلیل اقتصادی مستقل از درست یا نادرست بودن به نفع دیدگاه سیاسی آنها نیست، تحلیلگران را آماج حمله خود قرار می‌دهند و فضای منفی علیه او ایجاد می‌کند. به همین دلیل ریسک فعالیت تحلیلگری و سرمقاله‌نویسی در رسانه‌های جمعی بیشتر شده است و کسانی که نسبت به اعتبار شخصی خود یا آینده شغلی خود دل‌نگران هستند، ترجیح می‌دهند در جمع‌های خصوصی تحلیل‌های خود را عرضه کنند و در عرصه عمومی ظاهر نشوند. در چنین وضعیتی بر ماست که نگذاریم صحنه خالی شود و از تحلیلگرانی که به واسطه سخنان درستشان و حتی سخنان نادرست اما صادقانه به زعم خود آماج حملات ناجوانمردانه و نقدهای شخصیتی قرار می‌گیرند، دفاع کنیم تا بتوانند کار خود را ادامه دهند و مرعوب فضاسازی‌ها نشوند. بی‌تردید حمایت روزنامه دنیای‌اقتصاد در درج چنین تحلیل‌هایی که درست اما مخالف جو عمومی است، اقدام شایسته‌ای است که ضروری است ادامه یابد تا رسالت آگاهی‌بخشی و روشنگری پیگیری شود. ان‌شاءالله

* اقتصاددان

Ali Mohammadi22 (1 of 1) copy