مهدیس مدنی کارشناس ارشد برنامه‌ریزی توریسم آبشار زیبایی بود ولی فضای پیرامونش بسیار ناچیز بود. با این حال به‌خاطر سهولت دسترسی و زیبایی مکان همیشه موردتوجه مدیران و برنامه‌ریزان تورهای یکروزه بود. بارها به همراه خانواده یا دوستان و حتی تنها به این مکان دل‌انگیز رفته بودم. اغلب روزهای وسط هفته را انتخاب می‌کردم، چون آخر هفته‌ها به‌دلیل شلوغی بیش از حد نه زیبایی‌اش پیدا بود و نه سکوت و آرامشی در کار. به‌عنوان کسی که کنج خلوت افسونگر این آبشار را تجربه کرده و حظ فراوان نیز برده بود، اصلا نمی‌توانستم درک کنم چرا مردم چنین مکان شلوغی را برای استراحت و تفریح آخر هفته انتخاب می‌کنند؛ جز اینکه بگوییم نمی‌دانند اینجا چه خبر است. اتفاقا همین بی‌خبری هم کار دست‌شان داد.

اتوبوس صبح زود به نزدیکی‌های آبشار رسید. قسمتی از راه را همه باید پیاده طی کنند. طبیعت تر و تازه صبحگاهی از همان ابتدا حسابی از مسافران دلربایی کرده بود. به آبشار که رسیدند هرکس در گوشه‌ای مشغول بازدید و عکاسی شد. هنوز ساعتی نگذشته بود که تور بعدی با گروه تازه‌ای از گردشگران رسید. لختی بعد یکی دو خانواده هم آمدند. یکی‌شان فضا را خیلی مساعد ندید، آبی به سر و صورت زدند و رفتند. فکر نمی‌کنم به مقصودشان بعد از پیمودن این راه طولانی رسیده بودند. احتمالا رفتند جای دیگری را برای تمدد اعصاب پیدا کنند.

حوالی ظهر یک گروه با بقچه و بساط استحمام به آبشار آمدند. وسایلی که به همراه داشتند از قصد و نیتشان می‌گفت ولی در حضور آن همه آدم که نمی‌شد. قدری منتظر ماندند و بعد هم راهشان را کشیدند و رفتند. البته بد نشد. در واقع گردشگری به داد منابع طبیعی رسید. فکر نمی‌کنند آن همه کف و صابون در چشم منابع طبیعی چه سوزشی ایجاد می‌کند؟!

بر بالای بلندای آبشار اگر می‌رفتی و به منظره می‌نگریستی تازه می‌فهمیدی چه آشفته بازاری است. شاید هم آنهایی که برای استحمام آمده بودند حق داشتند، به حمام عمومی بیشتر شبیه بود تا جاذبه طبیعی! طولی نکشید که میان دو گردشگر مشاجره پیش آمد و بحث بالا گرفت. گروهی در گوشه‌ای اتراق کرده بودند که زاویه خوبی برای عکاسی داشت. ظاهرا این تداخل کاربری را با گفت‌وگو نتوانسته بودند حل کنند و کار به نزاع کشیده بود و معمولا وقتی چنین اتفاقاتی در یک تور می‌افتد برای هیچ‌کس خاطره خوبی بر جای نمی‌ماند. سرنخ این مشکل را که بگیری می‌رسی به یک آقا یا خانم مسوول؛ مسوولی که باید ظرفیت تحمل اجتماعی و اکولوژیکی یک محل را پیش از آنکه به چنین مقصد پررفت و آمدی تبدیل شود محاسبه می‌کرد و برای جلوگیری از چنین مشکلی اقدامی می‌کرد. سر دیگر کلاف در دست مدیران تور است. قدری مطالعه کتابخانه‌ای و میدانی قطعا از میزان برگزاری چنین تورهایی می‌کاهد. مگر آنکه همه جا هدف که همانا کسب درآمد است، وسیله را توجیه کند. گرچه گمان نمی‌کنم در این اوضاع وانفسا هیچ برهانی بتواند چنین رفتاری را با منابع طبیعی و البته گردشگران توجیه کند.