رویای سفالینه عکس: مازیار اسدی

 چینی زرین ایران معتبرترین تولیدکننده ظروف چینی در خاورمیانه و یکی از مدرن‌ترین کارخانه‌های این صنعت در جهان است. مهندس عباسعلی قصاعی متولد سال ۱۳۲۶ در شهرستان نطنز است. شرکت او با بهره‌گیری از آخرین دستاوردهای ساخت ظروف چینی در جهان، قادر بوده است محصولات خود را به بیش از ۲۰ کشور دنیا از جمله به اروپا صادر کند. عباسعلی قصاعی در سال ۱۳۵۰ کارگاه چینی‌سازی پدری خود را با توسعه و به‌روزرسانی روش‌های تولید به کارخانه چینی قصاعی نطنز با حدود ۵۰ نفر پرسنل و میزان تولید قابل توجه تبدیل کرد. به‌طور موازی در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ هجری شمسی در شرایطی که کشور از گذرگاه‌های تاریخی انقلاب ۱۳۵۷ و جنگ تحمیلی عبور می‌کرد، اقدام به پیاده‌سازی و توسعه مدرن‌ترین خط مکانیزه تولید ظروف چینی از آلمان کردند. در سال ۱۳۶۶ فاز اول کارخانه صنایع چینی زرین ایران را در اصفهان با همکاری برادر خود مهندس مسعود قصاعی راه‌اندازی کرد. در حال حاضر شرکت صنایع چینی زرین ایران با بیش از ۱۴۰۰ نفر پرسنل به عنوان یک شرکت پیشرو و مبتکر این صنعت در جهان به شمار می‌آید و نسل چهارم خانواده قصاعی مشغول پیشبرد اهداف این شرکت هستند.

 ‌ صنعت سفال در ایران ریشه تاریخی دارد. به نظر می‌رسد در خانواده شما هم صنعت موروثی است. لطفاً از پیشینه خانوادگی خود در این صنعت بگویید.

صنعت سفال صنعتی تاریخی در ایران است. در خانواده ما هم این صنعت ریشه‌ای تاریخی دارد. اجداد ما از سال‌های دور در صنعت سفالینه‌ فعال بوده‌اند. این فعالیت حتی خیلی پیش از سال ۱۲۶۰ بوده اما اسنادی که می‌تواند اثبات‌کننده این موضوع باشد از سال ۱۲۶۰ موجود است و نشان می‌دهد در خانواده ما این رشته فعالیت، سابقه بسیار طولانی دارد. پدربزرگ و پدر من قطعاً در این صنعت فعال بودند و احتمال اینکه این قضیه به چندین نسل جلوتر هم برگردد بسیار قوی است. آنها در نطنز ظروف سفالینه و سرامیک سیلیس پایه تولید می‌کردند. اجداد من در این کار پیشگام بودند. این فعالیت در شهر نطنز رونق داشته به این دلیل که در کوهستان‌های اطراف نطنز، معادن سیلیس فراوان است و ظروف قدیمی موجود نشان می‌دهد که محصولات نطنز جزو سرامیک‌های مرغوب به حساب می‌آمده است. البته تولید ظروف سفالینه تنها مختص شهر نطنز نیست و در شهرهای مختلف ایران ظروف سفالی تولید می‌شده است اما تولید ظروف سفالی ساخته‌شده از سیلیس فقط مختص نطنز است. در شهرهای همدان، لالجین، شهرضا و حتی در خراسان قدیم انواع سرامیک‌ها و سفالینه‌ها تولید می‌شد اما ظروف سیلیس تنها به شهر نطنز اختصاص دارد. احتمالاً می‌دانید که سیلیس یا سنگ آتش‌زنه سنگ بسیار سختی است. آسیاب کردن و ساییدن و نرم کردن و فرآوری این سنگ هم کار بسیار مشکلی است. به هر حال صنعت سفال و سرامیک در ایران قدمتی هفت، هشت‌هزارساله دارد و می‌توان ایران را مهد تولید ظروف سفالین دانست. در شهر ما، نطنز، سابقه تولید ظروف سفالینه و صنعت کاشی و سرامیک به چند‌صد سال می‌رسد. مثلاً مسجد جامعی داریم که حدود هزار سال قدمت دارد. ظاهراً قبل از آن معبد زرتشتیان بوده و نکته جالب این است که عمر کاشی و سرامیک این مسجد به ۸۰۰ سال قبل، به عهد سلجوقی برمی‌گردد. آثار کاشی‌کاری و سرامیک‌سازی پدربزرگ من در گوشه و کنار نطنز دیده می‌شود. مثلاً در مسجد‌جامع، حمام‌های قدیمی و در مدارس قدیمی این منطقه آثاری با نام و نشان خانواده من وجود دارد. پدربزرگ من معمولاً کارهایی که انجام داده، با عنوان «استاد غلامرضا قصاع» امضا کرده است. قصاع به معنای کاسه‌ساز است. اعراب به ظروف و سفالینه‌های بزرگ «قصع» می‌گفتند، قصاع هم صیغه مبالغه فاعلی است به معنی کاسه‌ساز. پدر من هم این کار را ادامه داد و بعد چون ایشان خیلی اهل ذوق و هنر و عاشق کارهای هنری و صنعتی بود، ظروف و اشیای زیبایی می‌ساخت و به بازار عرضه می‌کرد. بعضی از این آثار به کشورهای خارجی مثل آمریکا هم صادر می‌شد. بعد از مدتی، ایشان در کارگاه خود ابتدا نعلبکی زیراستکانی تولید می‌کردند و بعد به کار مقره‌سازی مشغول شدند. بعدها در دوره دکتر امینی که واردات مقره آزاد شد، تولید آن در کارگاه پدر متوقف می‌شود و ایشان دوباره تغییراتی در کارشان ایجاد می‌کنند و این‌بار به تولید کاشی بهداشتی رو می‌آورند. همه این کارها با تکنولوژی‌های ساده و بدون پیچیدگی خاصی انجام می‌شده اما از کیفیت بالایی برخوردار بوده است.

‌ شما چگونه وارد این فضای کار شدید و به کارگاه پدر راه پیدا کردید؟

همراه پدر به کارگاه می‌رفتم. در دوران طفولیت، گِل‌بازی، تفریح من بود اما بعدها به آن علاقه‌مند هم شدم. این رفت‌وآمد تا دوره دبیرستان وجود داشت اما با آغاز دوره دبیرستان یعنی از سال ۱۳۳۹ مجبور شدم برای ادامه تحصیل به تهران سفر کنم. من در مدرسه شبانه‌روزی البرز ثبت‌نام کردم و تا سال ۱۳۴۵ که دیپلم گرفتم، در تهران ماندم. پس از آن هم بلافاصله برای تحصیلات دانشگاهی به آلمان رفتم و در دانشگاه دولتی نورنبرگ ثبت‌نام کردم و از آنجا که به کسب‌وکار خانوادگی علاقه داشتم، رشته سرامیک پیشرفته را برای تحصیل انتخاب کردم. راستش وقتی می‌دیدم که به دلیل سنتی بودن فرآیند، پدرم زیر فشار کار قرار دارد، فکر کردم بهتر است در این رشته درس بخوانم تا بتوانم به کسب‌وکار خانوادگی رونق تازه‌ای ببخشم. وقتی کار در شکل سنتی‌اش دنبال می‌شد، بهره‌وری اندک بود اما اگر کار مطالعه‌شده پیش می‌رفت، می‌توانست به بهره‌وری بیشتر منجر شود. در طول سال‌هایی که پدرم ناچار به تغییر کار و تولید شد، زیر فشار قرار گرفت. من برای اینکه به پدرم قوت قلب بدهم، در دوره دبیرستان قول دادم کار ایشان را ادامه بدهم. به همین دلیل وقتی از رشته مهندسی سرامیک فارغ‌التحصیل شدم و در سال ۱۳۵۰ که به ایران برگشتم، به کارگاه پدر رفتم و کنار ایشان قرار گرفتم. در آن دوره، دانشگاه نورنبرگ مرکز علمی و اطراف آنجا قلب صنایع چینی آلمان بود. حتماً می‌دانید که صنایع چینی جزو ۳۰ صنعت برتر آلمان است. هم از نظر حجم و کمیت و هم از نظر کیفیت. بنابراین تحصیل در این رشته برای من دستاورد فوق‌العاده‌ای به دنبال داشت و باعث شد خیلی علمی و پیشرفته با خواص مواد اولیه و با کارایی خطوط تولید آشنا شوم. به جز این، از نزدیک با تجربه شکل‌گیری صنایع در آلمان آشنا شدم که بسیار برای من ارزشمند بود.

‌ چرا فکر کردید کسب‌وکار خانوادگی شما قابلیت توسعه دارد و می‌تواند با آموزه‌های دانشگاهی شما منطبق باشد؟ آیا در این مسیر احساس کردید ممکن است شکست بخورید؟

وقتی شما در رشته‌ای تحصیل می‌کنید، کار را به صورت فرآیندی می‌آموزید. یعنی می‌آموزید که کار را چگونه آغاز کنید، چگونه دنبال کنید و چگونه به سرانجام برسانید. تحصیل در آلمان و دانشگاه نورنبرگ به من کمک کرد که ایرادهای روش سنتی را بیاموزم و برای آن راهکارهایی بیابم. مثلاً در دوره تحصیل که تابستان‌ها به ایران برمی‌گشتم، این آموزه‌ها را به آزمون می‌گذاشتم و می‌دیدم که روش علمی تولید سرامیک چقدر به بهبود کار کمک می‌کند. پدرم هم متوجه این موضوع شده بود. به هر حال تحصیل در آلمان باعث شد که من پیوند عمیق‌تری با کسب‌وکار خانوادگی‌ام پیدا کنم وگرنه ممکن بود هرگز وارد این کار نشوم. البته یکی از برادرانم نیز وارد این رشته شد و به من کمک شایانی کرد. بعد از تحصیل افکار بزرگی در سر داشتم اما ابتدا کارگاه کوچک پدری را گسترش دادم. بعد تکنولوژی را تغییر دادیم، روش‌ها را جدید و علمی کردیم و ماشین‌آلات جدید خریدیم. شاید بتوان گفت برای اولین‌بار در ایران، شیوه تولید سرامیک را تغییر دادیم. من هیچ‌وقت احساس نکردم که شکست خوردم. ولی اگر موارد و موانع قانونی، اداری و بوروکراسی سد راه توسعه صنایع ایران نبود به تنهایی حداقل ۱۰ کارخانه دیگر در ابعاد چینی زرین احداث کرده بودم. متاسفانه مشکلاتی که در مسیر توسعه صنعتی و توسعه اقتصادی وجود داشته و دارد من را از اقدامات بیشتر بازداشته است.

‌ آیا توانستید کارگاه پدری را توسعه دهید؟ چه نیازهایی برای این کار داشتید؟

ظروف تزیینی تولیدشده در کارگاه قدیمی کیفیت قابل قبولی داشت. اما چون کارگاه در بافت قدیمی نطنز و بین چندین کوچه و بازار و کاروانسرا قرار داشت قابل توسعه نبود. در نتیجه من برای توسعه کار، اصفهان را انتخاب کردم و نکته مهم این بود که می‌خواستم به گاز طبیعی نزدیک باشم. گاز طبیعی بهترین سوخت فسیلی برای صنعت چینی‌ است و نقش بارزی در مراحل پخت دارد. هر ظرف چینی در روش آلمانی حداقل سه بار پخته می‌شود و تا ۱۴۰۰ درجه سانتی‌گراد حرارت می‌بیند. این بود که در سال‌های ۵۴ و ۵۵ در جاده مبارکه در نقطه‌ای که شاه‌لوله گاز رد شده بود شروع به احداث کارخانه کردیم تا اینکه انقلاب شد. حکومت نظامی در سال ۵۷، رفت‌وآمد ما را بین نطنز و اصفهان مختل کرد و شرایط قبل از انقلاب باعث شد قدری صبر کنیم. در سال ۵۸ متاسفانه پدرم از دنیا رفت و همه این موارد باعث شد کار کارخانه متوقف شود. در نهایت سال ۱۳۶۱ بود که مجدداً کار احداث کارخانه را از سر گرفتم. مقدمات کار را با سرمایه خودم و امکاناتی که داشتم شروع کردم و در سال ۱۳۶۲ از بانک صنعت و معدن پنج میلیون مارک، وام در قالب عقود اسلامی گرفتم و ماشین‌آلات مورد نیاز فاز اول را از آلمان وارد کردم تا اینکه کارخانه با ظرفیتی در حدود یک‌دوازدهم و یک‌چهاردهم ظرفیت فعلی کار خود را شروع کرد. در سال ۱۳۶۳ برادرم به من پیوست. او در دانشگاه صنعتی شریف درس خوانده بود، سربازی‌اش را هم گذرانده بود. سال ۱۳۶۶ اولین فاز راه‌اندازی شد. کارخانه مدرن اما با یک ظرفیت اولیه آغاز به کار کرد. ما درآمد کارخانه را خرج خودش کردیم و در طول این سال‌ها کارخانه را در پنج، شش فاز توسعه دادیم. به‌طوری که در حال حاضر بزرگ‌ترین کارخانه در ایران و یکی از پیشرفته‌ترین خطوط تولید چینی در جهان است. ظروف چینی در ایران خیلی محدود تولید می‌شد و ما برای اولین‌بار ظروف چینی را در تیراژ بالا تولید کردیم. حجم تولید ظروف چینی مصرفی از اشیای تزیینی خیلی بیشتر بود. اوایل با فکر اقتصادی کردن کار و تولید انبوه، کار را شروع کردیم اما کار قبلی را هم کامل کنار نگذاشته بودیم. کارگاه برای خودش کار می‌کرد. در واقع کارگاه نطنز محل درآمدی برای ما بود و عمده محصولات و تولیدات ما برای بازار تهران فرستاده می‌شد.

‌ تامین مواد اولیه و ماشین‌آلات چگونه انجام می‌شود و آیا ایران امکان تامین خاک برای تولید سفال و چینی را دارد؟

ماشین‌آلات و مواد اولیه را از خارج می‌آوردیم و اصولاً لازمه چنین محصولی، داشتن مواد مرغوب است. در ایران متاسفانه مواد اولیه مرغوب برای ساخت چینی به دلایل اقلیمی و شرایط جغرافیایی وجود ندارد. حدود ۶۰ درصد خاک، انواع رنگ‌ها، مواد نسوز و لوازم کمکی صنعت چینی را از خارج وارد می‌کنیم. ما صنعت چابکی هستیم، حتی در محصولات خود از طلا نیز استفاده می‌کنیم. یکی از محصولاتی که ما استفاده می‌کنیم طلای مایع است که این تکنیک در ایران نیست و سالانه حدود ۵۰۰ کیلو طلا مصرف می‌کنیم و هر کیلوی آن پنج تا شش هزار یورو است و اونس طلا یک دفعه از هزار دلار به دو هزار دلار افزایش یافت. اکنون وضعیت خیلی فرق کرده است. تحریم فشار زیادی به ما وارد کرده است. ارز از چهار هزار تومان به ۲۶ هزار تومان و اکنون به نزدیک به ۵۰ هزار تومان رسیده است. سلیقه خانم‌های ایرانی این است که چینی باید طلا داشته باشد، از این‌رو مجبور به استفاده از این مواد هستیم. از سوی دیگر باید توجه داشت که چینی بهداشتی‌ترین و بهترین ظروف برای غذاست. از سویی چینی هیچ مزاحمتی برای طبیعت ندارد و رنگ‌ها نیز همه کانی‌های فلزی هستند.

‌ تفاوت سرامیک و سفال در چه چیزهایی است؟ شما ظاهراً شیوه تولید را تغییر داده‌اید، این تغییر شامل چه چیزهایی است؟

سرامیک واژه‌ای لاتین است که ریشه یونانی دارد و به معنای ظرف غذاست. سرامیک تفاوت اساسی با سفال ندارد. فرق اساسی میان سرامیک و سفال، در نحوه تولید این محصولات است. محصولاتی که با روش‌های علمی تولید می‌شوند، سرامیک نام می‌گیرند، اما محصولاتی که با چرخ و دست و گل ساخته می‌شوند، سفالینه هستند. ضمن اینکه مواد اولیه هردو با هم کمی متفاوت است. تولید سرامیک عمدتاً به صورت ریخته‌گری انجام می‌شود. رشته آن را باید فرا گرفت و باید آموزش دید. ما کارگاه قدیمی را به یک کارگاه تولیدی-صنعتی درست و حسابی تبدیل کردیم. به‌طوری که با ۵۰ کارگر تولید قابل رقابت در بازارهای ایران را داشتیم. عمده واردات چینی در آن زمان از ژاپن، ایتالیا و آلمان بود. ما هم چینی تزیینی تولید می‌کردیم. در آن زمان هنوز از چین محصولات چینی وارد نمی‌شد، چین کمونیست بود و هیچ کالایی از آن خارج نمی‌شد؛ برای همین هم رشد اقتصادی نداشت. رشد اقتصادی چین تقریباً از سال ۱۳۶۰ شمسی یا ۱۹۸۲-۱۹۸۱ میلادی شروع شد. تحول واقعی را در چین آقای شیائوپینگ ایجاد کرد. به نظر من او یکی از افرادی است که نامش در تاریخ ماندگار خواهد شد. برای اینکه توانست یک کشور بزرگ را متحول و یک جامعه مرده را به یک کشور زنده تبدیل کند که آثارش را امروز در ایران هم می‌بینیم و همچنان می‌رود تا اقتصاد اول دنیا شود.

‌ در هر مسیر کاری و به‌خصوص کارهای بزرگی مثل کسب‌وکار شما معمولاً مشکلات زیادی وجود دارد و گاهی مانع می‌شوند. مهم‌ترین مشکلاتی که داشتید و با آن دست‌وپنجه نرم می‌کردید چه بود؟

عمده مشکلات در ایران نابسامانی و نامنظمی قوانین و ادارات ماست. یعنی هر اداره و هر قانونی به جای تسهیل و روان کردن مسیر توسعه عکس آن عمل می‌کند یعنی مانع توسعه می‌شود. متاسفانه پدیده‌ای به نام کارمندسالاری وجود دارد که اگر دولت هم حسن‌نیت داشته باشد در سطوح پایینی کارمندان مانع می‌شوند و با تفسیر مقررات مشکل‌تراشی می‌کنند. فراموش نمی‌کنم در سال‌های اول انقلاب برای احداث کارخانه و گرفتن انشعاب گاز مشکل داشتیم. برای همین در سفری که آقای میرحسین موسوی در سال ۱۳۶۰ یا ۱۳۶۱ به اصفهان داشت به ایشان مراجعه کردم و استمداد خواستم، ولی متاسفانه هیچ کاری انجام نشد. من را به یکی از معاونانشان ارجاع دادند که او هم فرد دیگری را به من نشان داد و آن فرد سوم به من گفت به تهران بیایید تا ما کمک کنیم. ولی به تهران که آمدم حتی جواب تلفن هم ندادند. به هر حال موانع بسیار زیاد بوده و هست. خوشبختانه در یک سالی که از عمر دولت یازدهم گذشته حداقل اراده برای بهبود مسائل دیده می‌شود. ما از دو سال پیش طرح توسعه‌ای را مطرح کرده بودیم که در پیچ و خم اداری و کمیسیون‌های تهران و اصفهان گیر کرده بود. اما آقای نعمت‌زاده این موضوع را به دولت بردند و مصوبه هیات دولت را گرفتند. البته این را هم بگویم که مهندس سیدمحمود ابطحی که چندین دوره نماینده خمینی‌شهر در مجلس بود در زمانی که معاون وزیر صنایع بود در واردات ماشین‌آلات به ما کمک کرد تا کارمان تسهیل شود. اما مساله من این است که در کشور ما قوانین ضد هدف و ادارات به‌طور جزیره‌ای عمل می‌کنند. در اصل قانون اقتصادی و صنعتی برای روان کردن صنعت و اقتصاد است. اما قوانین اقتصادی در کشور ما برای مانع‌تراشی است. اقتصاد وقتی آزاد باشد به‌طور طبیعی رشد می‌کند؛ ایجاد رونق می‌کند و همان باعث رقابت می‌شود. رقابت، موجب کاهش قیمت و افزایش کیفیت می‌شود و این موجب افزایش اشتغال می‌شود و در یک کلمه توسعه اتفاق می‌افتد.

‌ آیا پیش آمده در سفرهای خارجی محصولات خودتان را ببینید؟

بله، در همین سفر اخیر که به آمریکا رفته بودم، دیدم در یک رستوران از ظروف چینی زرین استفاده می‌شود. یکی از کشورهای خیلی پرمصرف ظروف ما ترکیه است. ترکیه، چینی‌خیز است. چینی ما را به نام چینی آلمانی و با نام و برند خودشان به چهار تا پنج برابر قیمت می‌فروشند.

‌ فضای کشور در دهه ۶۰ چپ‌زده و انقلابی بود. می‌خواهم بدانم از آنجا که ظروف چینی، لوکس به‌شمار می‌آمدند، برای شما مشکلی ایجاد نشد؟ نمی‌شنیدید که می‌گفتند تولید کالاهای دیگر برای کشور مهم‌تر از تولید ظروف چینی است؟

بعد از انقلاب ورود بسیاری از کالاها به دلیل جنگ و نبود ارز ممنوع شد. همه ارز برای هزینه‌های جنگی صرف می‌شد. دولت آقای موسوی همه توان و نیرویش را برای اداره جنگ گذاشته بود. در نتیجه واردات بسیار محدود و تقریباً ممنوع بود. به صراحت چنین حرفی نمی‌زدند که محصولات لوکس هستند و نیازی به آنها نیست. در آن سال‌ها چندین ردیف مواد اولیه و کالای ضروری داشتیم، بقیه کالاها ممنوع بود. بهانه هم جنگ و کمبود ارز بود. در سال ۱۳۶۶ کارخانه را ساختیم و خوب یادم هست که کارشناسان آلمانی از سرنگونی یک میگ عراقی فیلم می‌گرفتند و برایشان جالب بود. ما از همان ابتدا کارمان را باکیفیت شروع کردیم. همه بهت‌زده شده بودند که چه چینی باکیفیتی در داخل تولید می‌شود. چون کارخانه‌های چینی آن زمان که مربوط به قبل از انقلاب بودند همه بی‌کیفیت شده بودند و صاحبان‌شان به دلیل عدم اقتصادی بودن، کار را رها کرده و رفته بودند. فکر می‌کنم شرکت‌های چینی پارس، چینی البرز و چینی گیلان جزو این دسته از شرکت‌ها بودند.

‌‌ صادرات را از چه زمانی شروع کردید؟ از نظر برندسازی آن زمان کاری انجام داده بودید که برند شما شناخته‌شده باشد؟ اکنون وضعیت صادرات شما چگونه است؟ آیا قاچاق و واردات به کار شما لطمه وارد نمی‌کند؟

تقریباً از سال‌های ۱۳۷۲ و ۱۳۷۳ صادرات را شروع کردیم. اولین سفر صادراتی ما به لبنان، دوبی و کویت بود. حتی ظروف نطنز را هم به پاکستان صادر کردیم. یک کانتینر جنس می‌بردیم و همان‌جا می‌فروختیم. در واقع شروع صادرات ما به این نحو بود. از حدود ۲۰ سال پیش هم صادرات را اغلب با نام و نشان غیر شروع کردیم. چینی زرین آن روز برندی نبود که خارجی‌ها به آن اعتماد کنند. مثلاً طرف ایتالیایی می‌گفت من این شکل و شمایل را می‌خواهم، این برند را هم پشت آن بزنید و اسمی از ایران نباشد. ما تولید می‌کردیم و برایشان می‌فرستادیم. ترکیه و آلمان هم همین‌طور بود. بیشتر هم به کشورهای اروپایی صادر می‌کردیم. در بحث واردات اگرچه ظاهراً دروازه‌ها بسته است، اما قاچاقچی واردات چینی داریم. مثلاً کولبران بیشتر نسبت به این امر اقدام می‌کنند که البته من شرایط معیشتی این افراد را درک می‌کنم، از سوی دیگر به صورت قاچاق از اسکله‌های غیرگمرکی هم چینی وارد کشور می‌شود اما در حال حاضر این‌گونه واردات نیز رو به کاهش است و در حال حاضر در سازمان صمت کالاهایی که محدودیت واردات دارند زیاد شده است. اما از سوی دیگر باید توجه داشت که درآمد مردم کم شده است و نیاز کشور به ظروف چینی با تولید داخل برطرف می‌شود. سیستم بانکی ما در زمینه تجارت بین‌الملل تعطیل است، اندک کمکی هم که داریم از طریق صرافی‌هاست و روی صرافی‌ها هم کنترلی نیست و در حال حاضر ما درگیر پرونده بزرگ کلاهبرداری یک صرافی هستیم که قرار بوده پول دریافتی از ما را حواله کند که این کار را انجام نداده است.

‌ معروف‌ترین مشتری شما کدام سازمان یا رستوران است؟

ما حدود ۲۵ سال است که برای سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های جمهوری اسلامی ایران در سراسر دنیا ظروف چینی تولید می‌کنیم. اغلب رستوران‌های خوب هم مشتری ما هستند. تمام هتل‌های پارسیان که زیر نظر بنیاد است از ۲۰ سال قبل مشتری چینی زرین هستند. ظروف داخل هواپیمایی جمهوری اسلامی از ظروف چینی زرین است. تقریباً تمام نهادهای مهم داخلی، رستوران‌ها و هتل‌های معروف داخلی، رستوران‌های شیک شمال شهر تهران و اصفهان از چینی زرین استفاده می‌کنند.

‌ شما خیلی به سبک و شیوه زندگی و کار آلمانی‌ها علاقه‌مندید. نظم آلمانی چقدر در زندگی شما راه یافته است؟

بسیار زیاد. آلمانی‌ها واقعاً باکیفیت‌ترین فرهنگ صنعتی و اقتصادی را در دنیا دارند. آلمانی‌ها همیشه لوکوموتیو اصلاح شرایط اقتصادی بوده‌اند حتی در شرایطی که همه کشورها در اروپا و جهان درگیر بحران اقتصادی بودند. چند سال قبل به نمایشگاه سرامیک رفته بودم که کنارش یک نمایشگاه اتوماسیون بود که بسیار جالب و خیره‌کننده بود. تازه می‌فهمیم چقدر آلمانی‌ها در اتوماسیون، تولید روبات و استفاده از روبات در صنایع، کار کرده‌اند و چقدر کار می‌کنند. همه کار هم در دست به اصطلاح اِس‌اِمی‌ها یا همین شرکت‌های کوچک و متوسط است. فناوری و اقتصاد آلمان واقعاً سرآمد کشورهاست. البته مثل هر جامعه و هر ملتی، نقاط ضعف هم دارند. یک نقطه ضعف‌شان این است که آدم‌های ساده‌ای هستند. همین عیب البته می‌تواند حُسن هم محسوب شود. آلمانی‌ها در کار جدی، موشکاف و مقرراتی هستند. اما همین سادگی باعث شد فرد عوام‌فریبی چون هیتلر قدرت بگیرد و آلمانی‌ها را تحریک و تشویق کند. آلمانی‌ها دو بار دنیا را به جنگ کشیدند و نیمی از دنیای متمدن را گرفتند. در جنگ جهانی دوم، فکر کنم حدود ۶۰ میلیون نفر کشته شدند که ۲۰ تا ۲۵ میلیون نفر از آنها روس بودند. البته در حال حاضر شرایط کاملاً متفاوت شده است و آلمانی‌ها بسیار با دنیا تعامل دارند. ما از ۲۰ سال پیش در بزرگ‌ترین نمایشگاه لوازم خانگی آلمان و دنیا با پرچم جمهوری اسلامی ایران شرکت می‌کنیم. تنها واحدی هستیم که در آلمان در این نمایشگاه شرکت می‌کند. ما پرچم ایران را در آنجا به اهتزاز درمی‌آوریم. تجربه زیادی از همین نمایشگاه کسب کرده‌ایم. این نمایشگاه یکی از جاهایی است که باعث شد صادراتمان را راه بیندازیم و افزایش دهیم.

‌ شما کسب‌وکار خانوادگی خود را ادامه دادید. آیا از فرزندان شما کسانی هستند که راه پدر را ادامه دهند؟

بله، من سه پسر دارم و همه هم به شکلی داخل همین کار هستند. البته فعالیت‌های دیگر هم می‌کنند. با چینی زرین همکاری می‌کنند. ما بعد از چینی زرین واحد دیگری به نام چینی یاسمن را احداث کردیم اما به دلیل مزاحمتی که نهادهای دولتی درست می‌کردند شش سال قبل چینی یاسمن را در چینی زرین ادغام کردیم. کوهستان‌های نطنز، سیلیس‌پایه واحد دیگر سنگی است که داریم. از جمله خانواده‌های سیلیسی هم، سنگ‌های گرانیتی هستند. مزرعه ما در دره‌ای بود که دور آن سنگ‌های گرانیتی بود. فردی رفته بود و برای آنجا پروانه اکتشاف گرفته بود. ما هم خبر نداشتیم که ناگهان خبر دادند فردی دارد مزرعه را خراب می‌کند. رفتیم دیدیم لودر و بولدوزر آورده است و مزرعه ما را خراب کرده بود. ما مجبور شدیم به دادگاه شکایت کنیم و دادگاه هم حکم اخراج آن فرد را داد. البته پروانه وی را نیز به قیمت خوبی خریدیم، بعد به توصیه وزارت معادن پروانه گرفتیم و معدن را استخراج کردیم و در شهرک صنعتی نطنز هم سنگبری ایجاد کردیم. حدود ۲۰ میلیارد تومان آنجا هزینه کردیم و کارخانه نمونه‌ای احداث کردیم. حالا که تولید کرده‌ایم، می‌بینیم که سود چندانی ندارد. اکنون هم در دنیا و هم در ایران، فروش سنگ گرانیت کم شده است. این ماجرای سنگ و معدن ماست. البته ما یک کاری را هم در شهر صنعتی هشتگرد شروع کردیم. می‌خواستیم کارخانه بسته‌بندی راه بیندازیم که آن هم خورد به اوایل دولت آقای احمدی‌نژاد و شروع تحریم‌های اقتصادی. کارخانه ساخته شد ولی ماشین‌آلات وارد نشده است. فعلاً کارخانه همین‌طور بدون فعالیت است. به هر حال من راه نجات مملکت را توسعه اقتصادی می‌دانم. این را همگی می‌دانیم. همه هم می‌گوییم. رهبر انقلاب هم ۱۰ سال است که شعارهای اقتصادی را عنوان می‌کنند اما مسوولان اجرایی خیلی کار را پیش نبرده‌اند، البته این مربوط به ادوار گذشته است. من معتقدم که ما باید تمام قوانین اقتصادی فعلی را کنار بگذاریم و از نو شروع کنیم. بگذاریم خودش به وجود بیاید. واقعاً صنعت نیازی به اقدامات دولت ندارد. دولت و سه قوه باید راه را هموار کنند و سیاست‌های ابلاغی را اجرایی کنند و بخش خصوصی فعال شود و به رقابت بیفتد. آن وقت همه مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حل می‌شود. امروز در ایران، اگر کسی تولید کرد، یا دیوانه است یا عاشق یا هر دو آنها. ما دنبال دلالی و سفته‌بازی نرفتیم. از صفر هم شروع کردیم. رقیب ما در دنیا چین کمونیست است. چین از خواب بیدار شده است. اقتصاد رقابتی درست کرده است. البته بدون آن آزادی و آزادمنشی که در سیاست باید باشد.

‌ اکنون وضعیت تولید سالانه قطعه چینی در کشور چقدر است؟

هشت واحد تولید ظروف چینی در کشور، سالانه ۴۵ هزار تن، معادل ۱۵۰ میلیون قطعه چینی تولید می‌کنند. چین با تولید سالانه یک و نیم میلیون تن چینی حرف اول را در این صنعت می‌زند و ایران با تولید سالانه ۴۵ هزار تن در رتبه دوم تولید ظروف چینی جهان قرار دارد. این در حالی است که کشورهای اروپایی و حتی ژاپنی‌ها و کره‌ای‌ها بیش از ۱۰ هزار تن چینی تولید نمی‌کنند. تاریخچه صنعت چینی در کشور حدود ۵۳ سال است. در ابتدا با دو واحد تولیدی کوچک با اعتبارات صنعتی آغاز به کار کرد، اما قبل از انقلاب و با وجود رقبای اروپایی و ژاپن این واحدها رو به خاموشی و تعطیلی رفتند. ۲۴ واحد تولید ظروف چینی بعد از انقلاب در استان‌های مختلف به صورت پراکنده راه‌اندازی شد که به دلیل کوچک بودن و نبود رقابت در حجم تولید و قیمت تمام‌شده و نبود رقابت، به هشت واحد کاهش یافت، اما همین واحدهای باقی‌مانده توانستند با رقابت کیفی و میزان تولید، فعالیت ۱۶ واحد دیگر را جبران کنند. سرانه مصرف چینی برای جمعیت ۸۰میلیونی کشور، نیم‌کیلو است که معادل ۴۵ تا ۵۰ هزار تن است که این میزان مصرف با کشور آلمان با ۳۰۰ سال سابقه و پیشرو در این صنعت برابری می‌کند.

‌ معادلات اقتصادی را با توجه به وضعیت تحریم و تغییراتی که در دولت‌ها به وجود آمده چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شدت تحریم‌ها دولت به دولت بیشتر شده، دولت پول هم ندارد و پشت اتاق‌های بسته تصمیماتی از روی اجبار و ناچاری می‌گیرند که خیلی گرفتاری درست می‌کند و از سوی دیگر نگرفتن این تصمیمات گرفتاری بیشتری خواهد داشت. باید توجه داشت دولت‌ها با اقتصاد ضعیف تا دچار مشکلات اقتصادی می‌شوند تصمیم به چاپ پول یا همان استقراض پول از بانک مرکزی می‌گیرند، این کار در دولت قبل حدود ۳۰ درصد در سال بود که این امر بسیار تورم‌زا بود، البته این امر هم کفایت نمی‌کرد چرا که در گذشته بودجه کشور سنتی تامین می‌شد و ۶۰ درصد از بودجه از محل فروش نفت بود. قیمت مایحتاج فرآورده‌های نفتی نیز افزایش یافت. از سوی دیگر باید توجه داشت که پول فراوان چاپ شده و در بازار دست مردم است و سرمایه سرگردان زیادی به وجود آمد و از سوی دیگر دولت از صندوق‌هایی مانند تامین اجتماعی و... پول قرض گرفت که البته باید توجه داشت این قرض هرگز پس داده نمی‌شود. این رفتار به سازمان‌هایی که پول قرض می‌دهند فشار می‌آورد و سازمان‌ها نیز فشار را به اقتصاد و به ویژه تولید وارد می‌کنند به همین دلیل بخش تولید در این سال‌ها خیلی اذیت شد.