دکتر نوریان (2) copy

در مقاله قبلی به شیوه و ویژگی‌های آن در بنگاه‌های اقتصادی پرداختیم و اکنون مدیریت ریسک را مشخصا در گونه مهمی‌ از آن‌ها که هلدینگ‌ها و شرکت‌های چند کسب‌وکاری هستند تشریح ‌می‌نماییم. طبیعتا مهم‌ترین تاثیر مثبت یا منفی عدم قطعیت‌های محیطی بر ارزش‌آفرینی اصلی سازمان است پس برای ورود به مقوله مدیریت ریسک در هلدینگ‌ها باید ابتدا ارزش‌آفرینی مورد انتظار از آن‌ها را مرور کنیم و بدانیم که هلدینگ‌ها برای چه تشکیل می‌شوند؟

چهار هم‌افزایی مهم در هلدینگ و شرکت‌های چند کسب‌وکاره

همه سازمان‌ها برای ارزش‌آفرینی مالی برای سهام‌داران، فایده رسانی اجتماعی برای مردم و یا ترکیبی از این دو تشکیل ‌می‌شوند اما انتخابشان برای شیوه دستیابی به آن ارزش‌آفرینی‌ها متفاوت است. به این تصمیم یا انتخاب که چگونه باید این ارزش‌ها را ایجاد کرد، استراتژی ‌می‌گویند.

پس در درجه اول باید تاثیر عدم قطعیت‌های محیطی بر استراتژی‌های سازمان بررسی گردند. در دانش مدیریت استراتژیک چهار هم‌افزایی اصلی برای ایجاد هلدینگ‌ها متصور شده است که هر سازمانی ترکیبی از آن‌ها را برای دستیابی به اهدافش انتخاب ‌می‌کند.

اولین هم‌افزایی مالی است، زمانی که مجموعه هلدینگ ‌می‌کوشد برای شرکت‌های زیرمجموعه خود مزیت‌هایی همچون نقدینگی آزاد و فرصت‌های رشد از طریق سرمایه‌گذاری را فراهم آورد. دیگری هم‌افزایی عملیات است که در آن سازمان مادر مجموعه‌ای از شرکت‌ها را برای ایجاد ارتباط با یکدیگر در فرایندهای مختلف از قبیل خریدوفروش و تولید و مانند آن گرد هم ‌می‌آورد تا آن‌ها بتوانند با فراهم آوری ورودی‌ها و مواد اولیه، خدمات، بازار و مشتری برای یکدیگر موجب هم‌افزایی جمعی گردند و نسبت به رقبای خود در بیرون از مجموعه، برتری استراتژیک بیابند. هم‌افزایی دیگر مرتبط با مولفه‌های مدیریتی مانند مدیریت دانش بین سازمانی، زیرساخت‌های مشترک، برند گسترده و مانند آن‌ها است که تما‌می ‌اعضا به نسبت نیاز از آن برخوردار ‌می‌شوند و در آخر هم‌افزایی بازاریابی و فروش موردتوجه است که بنگاه‌ها ‌می‌کوشند با تجمیع قابلیت‌هایشان در حوزه محصول و بازار، جایگاه رهبری در صنعت را از آن خود کنند و از مزایای آن مانند تنظیم قواعد بازار و محصول و قیمت‌گذاری بهره‌مند گردند. هر عدم قطعیت یا ریسک محیطی که بر این عوامل موثر باشد ارزش‌آفرینی مورد انتظار از گروه را متاثر خواهد کرد و به‌تبع آن ریسک‌هایی را هم برای شرکت‌های زیرمجموعه ایجاد ‌می‌کند.

ریسک سرمایه و جریان نقدی:

یکی از عوامل مهم ایجاد مزیت برای شرکت‌ها که در اثر فعالیت‌های گروهی تشکیل ‌می‌شود، امکان تزریق نقدینگی از شرکت‌هایی است که مرحله رشد را طی کرده و اکنون در بازارهای کم‌رشد، سهم بازار مناسبی را به دست آورده‌اند، ماهیت وجود آن‌ها در گروه برای آن است که بتوانند نقدینگی آزاد را برای شرکت‌های نیازمند فراهم کنند؛ یعنی آن‌هایی که هنوز نتوانسته‌اند سهم مناسبی را به دست آورند و یا در بازارهای پر رشد نیازمند حمایت مالی برای ایجاد مزیت‌های رقابتی هستند. حال اگر دگرگونی در محیط شرکت‌های بزرگ و بالغ گروه موجب ناتوانی آن‌ها در ایجاد این نقدینگی آزاد بشود، ریسک آن به شرکت‌های وابسته منتقل ‌می‌شود و آن‌ها مزیت‌های رقابتی خود را از دست ‌می‌دهند. معمولا برای برطرف کردن این ریسک، مدیران ارشد در شرکت مادر، وابستگی شرکت‌ها به جریان نقدی یکدیگر و تامین مالی از درون گروه را کاهش ‌می‌دهند که طبیعتا هم‌افزایی مورد انتظار از گروه را کم ‌می‌کند. پس بهترین روش برای مواجهه با این ریسک تمرکز بر فراهم آوری جریان نقدی خارج از گروه است یا آنکه ایجاد مزیت‌های دیگر مخصوصا هم‌افزایی‌های مدیریتی و زیرساختی نیز در کنار آن به امکاناتی که گروه برای شرکت‌های زیرمجموعه ایجاد ‌می‌کند، اضافه شود. باید توجه داشت در حالتی که شرکت‌های بزرگ و بالغ گروه در معرض ریسک‌های تاثیر گذار قرار دارند، باید اشتیاق سرمایه‌گذاران هلدینگ برای توسعه در بازارهای ناشناخته و دیرباز ده‌تر هم کمتر گردد.

ریسک تخریب ارزش مشترک در مواجهه با بازار

در هلدینگ‌هایی که از شرکت‌های مشابه تشکیل‌شده است و هدف از آن ایجاد آن رهبری در بازار با افزایش مقیاس تولید و فروش بوده است، تغییرات محیطی در بازار ‌می‌تواند فرصت‌هایی را برای هر یک از بنگاه‌ها به وجود بیاورد که مواجهه موثر با آن‌ها برای دیگر اعضای گروه مخرب باشد و تنظیمات اولیه شکل‌گیری گروه را تغییر دهد. این نابسامانی قواعد حاکم بر گروه را به هم ‌می‌ریزد و مزیت‌هایی که مادر برای شرکت‌ها ایجاد ‌می‌کند را کاهش ‌می‌دهد؛ مثلا اگر در اثر دگرگونی‌های محیطی بازار جدیدی برای یک شرکت از اعضا ایجاد شود و تمرکز آن بنگاه به سمت آن برود ممکن است دیگر نتواند خدمات متناسبی را به سایر اعضای گروه ارایه دهد، حال اگر از آن ریسک محیطی صرف‌نظر کند، فرصت‌های ایجاد درامد را ازدست‌داده است که این هم نه برای آن شرکت مفید است و نه گروه در درازمدت از آن استقبال ‌می‌کند. برای مواجهه موثر با این نوع از ریسک‌ها، لازم است میزان وابستگی شرکت‌ها به یکدیگر، تاثیری که هر شرکت بر گروه ‌می‌گذارد یا گروه بر هر شرکت ‌می‌گذارد به‌صورت کامل تحلیل گردد و سناریوهای محتمل که هرکدام از این تاثیرات که در اثر دگرگونی‌های محیطی آسیب ‌می‌بینند به‌دقت مشخص شود. بر اساس نتایج این تحلیل، راهنماهای استراتژیک (Strategic Direction) مناسب از سوی گروه برای اعضا تهیه گردد تا هیات مدیره آن‌ها شیوه مواجهه خود با هر یک را در چارچوب آن تحلیل کنند.

*مشاور مدیریت استراتژیک