یاسر میرزایی
آیا تحصیلات دانشگاهی می‌ارزد یا خیر؟ این سوال خصوصا وقتی معنا پیدا می‌کند که شما آن را نسبت به بازار کار بسنجید. در واقع وقتی سوال را این طور تدقیق کنید که آیا بهتر است دانشگاه برویم یا کار کنیم؟ یا حتی سوال را دقیق‌تر کنیم و بپرسیم، تا چه مقطعی از دانشگاه اگر بخوانیم ضرر نکرده‌ایم؟

می‌توان به سوال‌های فوق از موضع یک سیاستگذار پاسخ داد یا از موضع کنش‌گری که خود زمانی به این سوال‌ها به عنوان چالشی مهم در زندگی‌اش پاسخ داده است. پاسخ‌های دسته‌ دوم، تجربه‌های زیسته‌ اغلب نانوشته و ناگفته را باز می‌نماید. در واقع پاسخ‌های دسته دوم، خبر از دل‌واقعه می‌آورد. در پی شنیدن همین تجربه‌ها به سراغ جمعی از فارغ‌التحصیلان جوان دانشگاهی رفتم که در کسب و کارهای خوب و مهمی شاغل‌اند. از آنها سوال‌های بالا را پرسیدم. پاسخ به این سوال‌ها خواسته یا نخواسته بحث را به مسائلی چون رابطه‌ صنعت و دانشگاه، بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، عدم انطباق تحصیلات با مهارت‌های شغلی و عدم ارائه‌ مهارت‌های فنی لازم در دانشگاه‌ها ‌کشاند. حاصل گفت‌وگو چیزی است که در پی می‌آید. امید است که راه‌‌های رفته را دوباره نپیماییم و خانواده‌ها و نوجوانان امروز بر دوش تجربه‌ برادران دیروزشان سوار شوند.

حمزه نعیمی، مدیر در شرکت فرپام که شرکتی در زمینه تولید و تهیه سخت‌افزارهای IT است. فارغ‌التحصیل کارشناسی برق و کارشناسی ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف.
تحصیلات دانشگاهی در کارم تاثیرگذار بوده است. شاید علت این باشد که نوع کار ما فنی است و در چنین کاری داشتن اطلاعات فنی کمک‌کننده است. البته دوره ارشد MBA اثرگذارتر بوده است. اثر تحصیلات کارشناسی این است که تو را با عمق کمی با مسائل فنی آشنا می‌کند و مهم‌تر از آن اعتماد به نفس برای یادگیری در حین کار ایجاد می‌کند. البته تحصیلات مربوط به کارشناسی ارشد؛ چون به علاقه‌ام نزدیک‌تر بوده و مسائل کلان‌تری را فراگرفتم و مفیدتر بوده است.
مهدی ناظمیان، مدیر در شرکت فرپام که شرکتی در زمینه تولید و تهیه سخت‌افزارهای IT است. فارغ‌التحصیل کارشناسی و کارشناسی ارشد برق دانشگاه صنعتی شریف.
من از تحصیلاتم راضی‌ام. به نظرم برای کسی که می‌خواهد کار فنی مهندسی انجام دهد، درس خواندن تا مقطع کارشناسی ارشد لازم است. البته عمده مهارت‌های لازم برای بازار کار ایران نیاز به تحصیلات کارشناسی ارشد ندارد؛ چون کار تحقیقاتی خاصی انجام نمی‌شود و حتی شرکت‌هایی که پیش از این کار تحقیقاتی می‌کردند، الان بسیار کمتر چنین فعالیت‌هایی دارند و عمدتا دلالی می‌کنند. تجربه کاری من می‌گوید که کسانی که فارغ‌التحصیل کارشناسی هستند و کار می‌کنند عمدتا برای کارشان نیازی به کارشناسی ارشد ندارند. البته این مساله برای دانشگاه‌های مطرح متفاوت است. دانشجویان این دانشگاه‌ها باید تا مقاطع بالاتر بخوانند و چیزی که می‌خوانند مفید است؛ اما بقیه دانشگاه‌ها، عمدتا همان فارغ‌التحصیل کارشناسی کافی است. مساله دیگر این است که مهارت‌های ضروری بازار کار را در دانشگاه نمی‌آموزند، نرم‌افزارهای لازم را بلد نیستند. نکته‌ آخر اینکه در شرکت‌های خصوصی کاربلد بودن مهم‌تر از داشتن مدرک است.
محمد قلعه نائینی، از بانیان وب‌سایت‌ GOLD۲۴.ir در زمینه تحلیل بازار ارز و طلا و از تحلیل‌گران موفق بازار بورس آتی طلا؛ فارغ‌التحصیل کارشناسی برق و کارشناسی ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف.


من از سال دوم دوره کارشناسی کار کرده‌ام. در بازار کار ایران چون روابط و فروع بر ضوابط و اصول ارجحیت دارد، عمدتا دانشی که می‌آموزی چندان مفید نیست. عمده دانش‌آموزان بدون فکر وارد دانشگاه می‌شوند و البته حرجی هم نیست؛ چون نمی‌توانند تصمیم خاصی بگیرند. من به رشته دوره کارشناسی‌ام علاقه‌ای نداشتم؛ اما در مقطع ارشد با فکر انتخاب کردم و راضی‌ام. توصیه‌ام به خانواده‌ها این است که بچه‌هایشان را به سمت رشته‌های علوم مالی، حقوقی و مدیریتی هدایت کنند؛ چون در این مهارت‌ها در بازار کار ایران ضعف داریم.
علی حسن‌پور، از افراد موفق در بازار بورس آتی که به صورت شخصی کار می‌کند؛ فارغ‌التحصیل کارشناسی برق و دانشجوی کارشناسی ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف.
مقطع کارشناسی ارشد از جهت تحصیلی شاید نمی‌ارزید، هرچند از جهت اجتماعی مفید بود. در واقع یک بچه‌ ۱۷، ۱۸ ساله که وارد دانشگاه می‌شود از زندگی چیزی نمی‌داند و دانشگاه می‌تواند در طول ۴، ۵ سال دوره کارشناسی چیزهای زیادی از زندگی به او بیاموزد. در واقع من دانشگاه را به عنوان یک تجربه‌ زندگی نگاه می‌کنم. من قصد دکترا خواندن ندارم. در مقطع ارشد هم فکر می‌کنم رشته‌ای که انتخاب کردم؛ چون هم می‌توانست منجر به درآمد خوب شود و هم با آدم‌ها می‌توانستم ارتباط بیشتری بگیرم، رشته‌ خوبی بود. زود وارد‌شدن به بازار کار، مزایا و معایبی دارد که در کل مزایایش می‌چربد. شاید مهم‌ترین مزیتش این است که آدم می‌فهمد دارد چه می‌خواند و به چه دردش می‌خورد.
سجاد بنابی، مدیر در شرکت حصین ایمن؛ کارآفرین؛ فارغ‌التحصیل کارشناسی برق و کارشناسی ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف؛ رتبه یک کنکور کارشناسی سال 1379.
تحصیلات کارشناسی بیش از آنکه به جهت افزایش دانش اهمیت داشته باشد، دو فایده دیگر دارد. یک، ذهن را ورزیده می‌کند، خصوصا اگر رشته‌های فنی را بخوانند. دو، تجربه خوبی از حواشی غیردرسی و فعالیت‌های اجتماعی به انسان می‌دهد که احتمال کسب آن‌ در محیط غیر دانشگاه بسیار کم است. استفاده‌ای که در حین کار از دانش دوره کارشناسی می‌شود کم است. البته اگر نگوییم محتوای درس‌ها، اما فضای مثلا دانشکده‌های مهندسی به طور کلی قدرت حل مساله به آدم می‌دهد. در مورد کسانی که چند رشته می‌خوانند، می‌توانند مهارت‌های بیشتری یاد بگیرند. برای خود من رشته برق بسیار اثر کمتری داشته است؛ اما MBA موثرتر بوده، آن‌ هم نه به خاطر محتوای درس‌ها بلکه بیشتر به خاطر تجربه‌های کاری اساتید دانشگاه.


مهدی میرحسینی، مدیر شرکت حصین ایمن؛ فارغ‌التحصیل کارشناسی برق و کارشناسی ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف.
کارم خیلی ربطی به رشته‌ کارشناسی‌ام ندارد. از مقطع کارشناسی‌ارشد هم راضی نیستم؛ چون در رشته خاص ما که مدیریت IT باشد چندان محتوای خوبی ارائه نمی‌شود و از طرف دیگر در بازار کار ایران همان مهندسان به مراتب مدیریتی می‌رسند؛ چون هسته شرکت‌ها عموما مهندسان هستند.دوستانم که رشته برق خوانده‌اند چندان از بازار کار راضی نیستند. به نظرم می‌ارزد که کارشناسی ارشد بخوانی و در کنارش کار کنی؛ هر چند اگر قرار بر انتخاب بود، کار را به تحصیلات کارشناسی ارشد ترجیح می‌دادم.
رضا یزدی‌راد، مدیر در یک شرکت ICT و مشغول به تجارت شخصی؛ فارغ‌التحصیل کارشناسی صنایع دانشگاه آزاد تهران جنوب.
تحصیلات دانشگاه چندان ربطی به کاری که کرده‌ام و می‌کنم ندارد، هر چند به من شم و فرهنگ کار را یاد داد. من به موازات درس خواندن، کار کرده‌ام و تجربه کار صنعتی و خدماتی داشته‌ام. مجموعه‌های خصوصی عموما به دانش فنی کار دارند و نه مدرک شما، به همین خاطر من قصد خواندن مقطع ارشد نداشته‌ام؛ اما از طرفی مدرک یک شأن خاصی ایجاد می‌کند که الان فکر می‌کنم خوب است ارشد هم بخوانم. توصیه‌ام به کسی که می‌خواهد بین کار و تحصیلات کارشناسی ارشد انتخاب کند، این است که اول ارشدش را بگیرد. در مورد رشته‌ تحصیلی هم الان به خاطر شرایط خاص بازار کار، مهندس بیکار بسیار بیشتر از رشته‌هایی مثل حسابداری و امور مالی و حقوقی است.
حسین غضنفری، مدیر یک شرکت مخابراتی؛ فارغ‌التحصیل کارشناسی برق و کارشناسی ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف و دانشجوی دکترای مدیریت دانشگاه تربیت‌مدرس.
اینکه کار را انتخاب کنیم یا تحصیلات، خیلی به فرد بستگی دارد و علایق فردی. برای من تحصیلات کارشناسی مفید بود، هرچند استفاده‌ام از آن در حد یک تکنسین است. MBA به من در کارم دید داد و مقطع دکترا به درد بازار کار ایران نمی‌خورد و من به خاطر علاقه‌ شخصی دارم می‌خوانم. البته مدرک دکترا یک شأن اجتماعی خاصی می‌دهد که با این نرخ زیادی که دارند دکترا می‌خوانند معلوم نیست باقی بماند. یک نکته دیگر اینکه ما این قدر فارغ‌التحصیل نیاز نداریم، چون بیش از ظرفیت بازار کار داریم فارغ‌التحصیل تولید می‌کنیم. به نظرم در حد همان دانشگاه‌های خوب کشور و ظرفیت‌های روزانه پیشین فارغ‌التحصیل دانشگاه برای بازار کار کافی است.
رضا الله‌ بداشتی، مدیر یک شرکت پیمان‌کاری ساختمان؛ فارغ‌التحصیل کارشناسی مکانیک و کارشناسی ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف.
من پایان‌نامه دوره کارشناسی‌ام در مورد ارتباط صنعت و دانشگاه بود و آنجا به این نتیجه رسیدم که صنعت ایران ارتباط چندانی با محتوای دروس رشته کارشناسی مکانیک ندارد. ولی تحصیلات دانشگاهی این اثر غیرمستقیم را دارد که تعاملات صحیح اجتماعی را ایجاد می‌کند و قدرت می‌بخشد. همچنین ذهن انسان را منطق‌پذیر می‌کند که در تمام وجوه زندگی اثرگذار است و در بازار کار هم البته بسیار مهم است. مفاهیم کلی رشته‌ای که تحصیل می‌کنیم هم البته در حین کار مفید است. به نظرم خوب است که ورودی‌های دانشگاه را تقسیم کنند که برخی دروس کابردی‌تر و برخی دروس پایه‌ای‌تر را بخوانند. برخی کشورها حتی ترم اول دانشگاه را در دل یک صنعت می‌گذرانند. البته محتوای رشته ارشد من یعنی MBA کاملا مفید بود که شاید به خاطر همزمانی با کار بوده است. به نظرم به MBA نباید مثل یک ارشد بلکه باید در کنار کار نگریسته شود.
هادی فریبرزی، موسس و مدیرعامل شرکت کاماسیستم، فعال در حوزه سیستم‌های مخابرات و IT؛ فارغ التحصیل کارشناسی برق و کارشناسی ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف.


به عقیده من سوال بر سر ارزیدن تحصیلات دانشگاهی نیست، بلکه بر سر جایگاهی است که فرد در آینده کاری برای خود متصور است که ممکن است با وجود دلخواه نبودن به لحاظ مالی، به دلیل ارضای علائق فرد یا جایگاه اجتماعی مورد ترجیح باشد.
در واقع تحصیلات لزوما منجر به بالاتر رفتن سطح مالی نمی شود و چه بسا به دلیل بالاتر رفتن سطح انتظار فرد، موجب سختگیری در پذیرش شغل و در نتیجه بیکاری او شود. اما با در نظر گرفتن مسائلی مانند علاقه به انجام کار فنی، علاقه به داشتن کارهای سطح بالا و مدیریتی و... داشتن تحصیلات می تواند بسیار مهم و حتی شرط لازم باشد. این البته به آن معنا نیست که کارهایی که به فرد در بازارکار سپرده می‌شود، بر اساس دانش و آموخته‌های دانشگاهی اوست، حتی اگر سطح تحصیلات او کارشناسی ارشد و بالاتر باشد، بلکه تحصیلات باعث می‌شود تا هم فرد اعتماد به نفس بیشتری برای یادگیری مهارت‌های لازم داشته باشد و هم کارفرما راحت‌تر بتواند به قابلیت یادگیری و وجود حداقلی از مهارت‌های اجتماعی او اعتماد کند.
پرستو فخاریان، فارغ‌التحصیل کارشناسی مدیریت جهانگردی و دانشجوی علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی.
دانشگاه رفتن برای هرکس معنی و کارکرد خاص خود را دارد. دانشگاه به ارتقای سطح تفکر شما کمک می‌کند. اما اگر فکر می‌کنید با مدرک دانشگاهی الزاما کار هم پیدا خواهید کرد، باید شما را از این خواب بیدار کنم. البته هستند کسانی که بعضا مشاغلی دارند مرتبط با تحصیلاتشان اما کمتر از آنند که بتوانید با استناد به آنها به دانشگاه بروید و درس بخوانید! درس خواندن ودانشگاه رفتن نیاز به انگیزه‌های خاصی دارد. شما اگر می‌خواهید به مراتب عالی در رشته خود برسید و اگر می‌خواهید حقیقتا شغل و تحصیلاتتان به هم مرتبط‌تر باشد، درس خود را تا مقاطع بالای تحصیلی ادامه دهید؛ مگر اینکه شغلی پیدا کرده باشید که بتواند برای شما این تضمین را داشته باشد که تا مدت‌ها روی آن حساب کنید.
یاسر جلالی، فارغ‌التحصیل کارشناسی صنایع دانشگاه آزاد و کارشناسی ارشد پژوهش علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
در دنیای تخصصی امروز که کار و شغل مهم‌ترین جنبه آن است، ظاهرا ما مجبور به درس خواندن هستیم. در واقع درس خواندن در شرایط جامعه ما یکی از راه‌های بقا برای هر فرد شده است. اما تورمی که این روزها در تعداد درس خوانده‌ها به وجود آمده باعث شده تا تعادل به هم بخورد و منطق درس خواندن را فراموش کنیم. درس خواندن هم نوعی مهارت است مثل انواع مهارت‌های دیگر. پس به نظرم اگر نیاز و شرایط آن مهیا بود باید به آن پرداخت و نباید فکر کرد که همه زندگی و تنها راه آن دانشگاه است. این مساله که آیا باید درس خواند یا نه، کاملا نسبی است و به شرایط فرد بستگی دارد. برای برخی هزینه‌اش به فایده‌اش نمی‌ارزد و برای برخی برعکس است.