نشانه‌های نداشتن مهارت مدیریت پول

انسان‌ها اغلب با گذشت زمان، در زمینه‌های مختلف مهارت بیشتری کسب می‌کنند. مثلا ما در مقایسه با ۵۰ سال گذشته، کشاورزان بهتر، دوندگان سریع‌تر، خلبانان مطمئن‌تر و آب‌وهواشناسان دقیق‌تری شده‌ایم اما هنوز ازنظر مدیریت‌مالی ضعیف هستیم. نشانه‌هایی وجود دارد که به ما یادآوری می‌کند هیچ سررشته‌ای در مدیریت مالی خانواده و پول‌ خود نداریم. اگر به درصد ورشکستگی‌های شخصی، بحران‌های مالی، وام‌های دانشجویی، بدهی‌های پرداخت‌نشده و نرخ پس‌اندازها نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که مردم از نظر دانش مالی، از گذشته تاکنون تغییر چندانی نداشته‌اند و به این نتیجه می‌رسیم که مدیریت مالی خانواده یکی از بخش‌های زندگی ما است که مهارت لازم را در آن نداریم. اگر نشانه‌های مندرج در این مطلب را مرور کنید، متوجه می‌شوید که آیا شما هم جزو آن دسته هستید که هنوز مهارتی در مدیریت پول خود به‌دست نیاورده‌اید، یا آنکه توانسته‌اید در این زمینه پیشرفت کنید.

۱- با هر یک ریالی که بیشتر درآمد کسب می‌کنید، انتظار دارید پول‌تان دو ریال بیشتر شود.

۲- درباره مسائلی که خیلی کم از آنها سررشته دارید، بسیار مطمئن هستید، خصوصا در مورد سیاست‌های پولی.

۳- هیچ وقت توانایی شناخت حرکت بعدی بازار را نداشته‌اید، اما بازهم سعی دارید حرکت بعدی بازار را پیش‌بینی کنید.

۴- از مشکلات مالی افراد دیگر درس عبرت نمی‌گیرید و در نتیجه هر وقت که نوبت به تصمیم‌های مالی می‌رسد، درجا می‌زنید.

۵- فکر می‌کنید جوان و شکست‌ناپذیر هستید و نیازی به بیمه سلامت ندارید. پیاده‌روهای یخ‌زده، ماشین‌هایی که با سرعت حرکت می‌کنند و سلول‌هایی که به سرعت تقسیم می‌شوند، خلاف این را ثابت می‌کنند.

۶- وقتی در تلویزیون می‌شنوید که دولت با کسری بودجه مواجه شده، ناراحت می‌شوید اما تماشای این خبر در تلویزیونی که قسطی و خانه‌ای که با وام خریده‌اید، برای‌تان اهمیتی ندارد.

۷- وام‌های کلان می‌گیرید تا در رشته دانشگاهی‌ای که هیچ علاقه‌ای به آن ندارید و بازار کار خوبی هم ندارد، مدرک بگیرید و در جوانی زیر بار قرض می‌روید.

۸- جزو آن دسته از افرادی هستید که نمی‌توانید ۲ میلیون تومان در عرض ۳۰ روز برای یک امر ضروری فراهم کنید، درحالی که جزو آن دسته از افرادی هم هستید که باید بتوانند ظرف ۳۰ روز ۲ میلیون تومان برای موارد اضطراری که ممکن است در زندگی هرکسی پیش بیاید، جور کنند.

۹- سنگین‌ترین هزینه‌ای که در زندگی پرداخت می‌کنید، سود و بهره وام است. بیشتر از پولی که خرج غذا، ماشین، تعطیلات، تحصیل، لباس، شام‌خوردن بیرون و سرگرمی‌های مختلف می‌کنید، صرف پرداخت سود برای وام‌ها می‌کنید. چون به اندازه کافی پس‌انداز ندارید، اما دوست دارید به سبکی زندگی کنید که خرج‌تان از دخل‌تان بیشتر شود و در نتیجه مجبور به وام یا قرض گرفتن می‌شوید.

۱۰- شغلی پر‌استرس دارید تا به اندازه‌ای پول دربیاورید که یک زندگی‌ بدون استرس داشته باشید. آیا این به نظرتان خنده‌دار نیست؟

۱۱- بدبین هستید و نمی‌دانید که افراد خیلی زیادی در این دنیا، وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوند، سعی در بهبود اوضاع دارند، نه اینکه دائما به این فکر کنند که همه چیز فاجعه‌بار است.

۱۲- فکر می‌کنید ۵۰۰ میلیون تومان پول زیادی است، درحالی که این مقدار، پولی‌ است که اکثر مردم برای داشتن یک بازنشستگی راحت به آن نیاز دارند.

۱۳- تمامی موفقیت‌های مالی‌تان را به مهارت و دانش‌تان نسبت می‌دهید و همه شکست‌های مالی را به بدشانسی.

۱۴- به جای اینکه اشتباهات‌تان را بپذیرید و از آنها درس عبرت بگیرید، آنها را نادیده گرفته، فراموش‌شان می‌کنید یا برای‌شان بهانه‌تراشی می‌کنید و آنها را به گردن دیگران می‌اندازید.

۱۵- به بازگشت پولی که برای خرید سهام پرداخته‌اید، دل خوش کرده‌اید، در حالی که نمی‌دانید بازار اهمیتی نمی‌دهد که نظر شما درباره قیمت منصفانه چیست.

۱۶- در دبیرستان شاگرد اول بودید و در دانشگاه خوبی پذیرفته شدید و حالا فکر می‌کنید، در زمینه مسائل مالی هم نابغه هستید، بدون اینکه متوجه باشید مهم‌ترین مهارتی که در مسائل مالی وجود دارد این است که بر احساسات‌‌تان مسلط باشید، نه بر فرمول‌های ریاضی و اقتصادی.

۱۷- ادعا می‌کنید زمانی که دیگران محتاط و ترسو هستند، شما حریص و جسورید، اما وقتی بازار ۲ درصد افت می‌کند، افسرده و پریشان می‌شوید.

۱۸- سرمایه‌گذاران اسطوره‌ای را که تنها مهارت‌شان تبلیغ در مورد خودشان است، می‌پرستید. درحالی که خیلی از این اسطوره‌ها نقشی در بازار سرمایه نداشته‌اند.

۱۹. فکر می‌کنید هنوز برای پس‌انداز بازنشستگی خیلی جوان هستید، در حالی که هر روزی که می‌گذرد باعث می‌شود تاثیر نرخ سود مرکب کمتر شود و امکان پس‌انداز پول بیشتر را از دست بدهید.

۲۰- برای خرید بهترین ماشین‌ لباس‌شویی یک ماه تمام تحقیق می‌کنید ولی با راهنمایی فردی که نمی‌شناسید و نباید به او اعتماد کنید، سهام یک شرکت بی‌اهمیت و کوچک را بدون معطلی می‌خرید.

۲۱- برای ۵۰ سال آینده سرمایه‌گذاری می‌کنید ولی زمانی که بازار یک روز بد را سپری می‌کند، دچار استرس می‌شوید.

۲۲- تصور می‌کنید خیلی کار مهمی انجام داده‌اید که برای سه ماه آینده پس‌انداز کرده‌اید، در صورتی که متوسط مدت بیکاری این روزها بیشتر از ۹ ماه است.

۲۳- ملاک‌تان برای سرمایه‌گذاری اطلاعات گذشته است، درحالی که باید در زمینه‌هایی سرمایه‌گذاری کنید که الف) آنها را خوب بشناسید، ب) مزیت رقابتی داشته باشند، پ) با اهداف‌تان هماهنگ باشند و ت) به خوبی فروش بروند.

۲۴- سعی می‌کنید مساله‌ای به پیچیدگی اقتصاد جهانی را خلاصه کرده و با کلمات زیبا و شیک توضیحش دهید.

۲۵- معاملات مالی و خرید اوراق و سهام را با آدم‌هایی انجام می‌دهید که از نظر تجربه و دانش، کلاس کاری و جایگاهی در اقتصاد و بازار بورس ندارند؛ این کار معمولا عاقبت خوشی ندارد.

۲۶- ۱۲ ساعت در روز به تماشای بازار بورس از شبکه‌های تلویزیونی می‌نشینید و هیچ‌کاری به جز انتظار انجام نمی‌دهید.

۲۷- برای سلامتی خود پیش دکتر می‌روید، برای پرداخت مالیات‌ها با یک حسابدار مشورت می‌کنید، وکیل استخدام می‌کنید تا به مسائل مالی‌تان رسیدگی کند، برای درست کردن دندان‌تان از دندانپزشک کمک می‌گیرید، از یک معمار می‌خواهید خانه‌تان را بسازد، یک مربی برای بدن‌سازی استخدام می‌کنید، اما زمانی که نوبت به سرمایه‌گذاری‌های پیچیده می‌رسد، خودتان به تنهایی اقدام می‌کنید.

۲۸- عاقبت‌اندیشی‌های سوگیرانه فریب‌تان می‌دهد و تصور می‌کنید آخرین بحران مالی را پیش‌بینی کرده بودید. از آن بدتر اینکه این فریب تا جایی پیش می‌رود که می‌خواهید وضعیت آینده بازار مالی را هم پیش‌بینی کنید.

۲۹- فراموش می‌کنید که مهم‌ترین دارایی یک سرمایه‌گذار، زمان است. یک فرد ۲۰ ساله سرمایه‌ای دارد که «وارن بافت» (سرمایه‌دار بزرگ آمریکایی) با سن و سالی که دارد، حتی خوابش را هم نمی‌بیند.

۳۰- یک برنامه مالی دارید بدون اینکه به این توجه کنید که زندگی هیچ اهمیتی برای برنامه شما قائل نیست و گاه اتفاقاتی رخ می‌دهند که از کنترل‌تان خارج هستند.

۳۱- شروع به پس‌انداز مقدار کمی پول در ماه کرده‌اید. عالی است! از هیچی بهتر است. خیلی از افراد هستند که به پس‌انداز‌شان افتخار می‌کنند، درحالی که در واقعیت این پس‌اندازها در مقابل پولی که بعد از بازنشستگی به آن نیاز دارند، هیچ است. یک جمله معروف می‌گوید «هر ماه مبلغ کمی پس‌انداز کن و آخر سال ببین که باز هم چقدر کم پول داری!» اگر فکر می‌کنید پس‌انداز کردن بیشتر از ۳۰ درصد از درآمد ماهانه‌تان دیوانگی است، یک بار دیگر حساب‌ و کتاب کنید تا متوجه شوید این مبلغ خیلی به مقدار پولی که برای بعد از بازنشستگی به آن نیاز دارید، نزدیک است.

۳۲- فکر می‌کنید با درآمد ماهانه ۳ میلیون تومان نمی‌شود زندگی کرد، در‌حالی که نمی‌دانید حتی با لحاظ کردن مفهوم برابری قدرت خرید، باز هم درصد بسیار بالایی از مردم دنیا با کمتر از اینها زندگی می‌کنند.

۳۳- فکر می‌کنید زندگی متوسط یعنی داشتن یک خانه ۳۰۰ متری با سه سرویس بهداشتی، تحصیل در دانشگاه‌های غیردولتی، سفر‌های سالانه خارج از کشور و داشتن کلاس‌های خصوصی یوگا در اتاق نشیمن خانه‌تان.

۳۴- فراموش می‌کنید که شانس در خیلی از سرمایه‌گذاری‌ها نقش اساسی بازی می‌کند.

۳۵- به سوگیری عقیده‌ای (belief bias) مبتلا هستید. یعنی تمایل دارید یک ایده را فقط به این دلیل قبول یا رد کنید که با عقایدی که از قبل درون‌تان شکل گرفته‌‌اند، هماهنگ است و در نتیجه حقایق را نادیده می‌گیرید.

۳۶- عاشق پول هستید، اما حوصله آموختن دانش مسائل مالی را ندارید چون فکر می‌کنید پیچیده است. به نظرتان این مضحک نیست؟

۳۷- فکر می‌کنید بازار بورس به دلیل داشتن نوسانات زیاد، ریسک‌پذیر است، درحالی که نمی‌دانید عاملی که ریسک بیشتری برای‌تان خواهد داشت، استفاده نکردن از سرمایه‌تان است و نه نوسانات بازار.

۳۸- برای مسائل پوچ و بی‌ارزش ولخرجی می‌کنید، چون تصور می‌کنید در چشم مردم تبدیل به فرد جالبی می‌شوید، درحالی که این باعث می‌شود فردی خوش‌گذران و ناوارد به نظر برسید. (این رفتار معمولا از جوانانی که ناگهان پولدار می‌شوند، سر می‌زند.)

۳۹- نمی‌توانید درک کنید که ۱۰ درصد سود در طول ۲۰ سال بیشتر از ۲۰ درصد سود در ۱۰ سال است. برای جمع‌آوری ثروت، زمان مهم‌ترین عامل است و یکی از معدود متغیرهایی است که می‌توانید روی آن کنترل داشته باشید.

۴۰- هزاران نشانه و مدرک ثابت کرده‌اند زمانی که نیازهای اولیه‌تان برآورده شد، مقدار خوشبختی‌ای که از به‌دست‌ آوردن هر یک ریال اضافه کسب می‌کنید، کمتر و کمتر می‌شود. این باعث می‌شود بقیه عمرتان را صرف جمع‌آوری ثروت کنید، به این امید که برای‌تان خوشبختی به ارمغان بیاورد، اما در عمل این اتفاق نمی‌افتد.

۴۱- تصور می‌کنید بازار بورس فقط جایی است که ارقام بالا و پایین می‌شوند و نمی‌دانید این ارقام به کسب‌و‌کارها و دارایی‌های واقعی مربوط می‌شوند.

۴۲. تصمیمات سرمایه‌گذاری‌تان به شرایط خوب یا بد اقتصادی وابسته هستند، درحالی که این دو، ارتباط چندانی با هم ندارند.

۴۳- وقتی برای بازنشستگی پس‌انداز می‌کنید به این توجه نمی‌کنید که شاید امید به زندگی‌ در شما ۹۰ سال باشد و اگر در ۶۵ سالگی بازنشسته شوید باید یک‌سوم باقی مانده از زندگی‌تان را با پس‌اندازی که دارید سپری کنید.

۴۴- نمی‌توانید تفریحات رایگان مثل پیاده‌روی، کوهپیمایی، دوچرخه‌سواری و کتاب خواندن داشته باشید. در حالی که داشتن سرگرمی‌های رایگان یا ارزان یک دارایی مهم در ترازنامه شخصی شما است.

۴۵- به سختی کار می‌کنید و پولی درمی‌آورید که وقت خرج کردن یا برنامه‌ریزی برای آن را ندارید. این درست شبیه زمانی است که تجهیزات ورزشی گران‌قیمت می‌خرید ولی وقتی برای ورزش ندارید.

۴۶- تاریخ را نادیده می‌گیرید و بر پایه تجربیات محدود خودتان عمل می‌کنید.

۴۷- در ۱۸ سالگی وارد دانشگاه شدید، نه به‌خاطر علاقه به تحصیل بلکه فقط برای اینکه از دیگران عقب نمانید و احتمالا این کار یکی از پر‌هزینه‌ترین کارهایی‌ خواهد شد که در زندگی‌تان انجام داده‌اید.

۴۸- فکر می‌کنید ثبات عقیده داشتن در مورد بازار‌های مالی، بورس و اقتصاد، کاری هوشمندانه است، در حالی که این مسائل مدام در حال تغییر هستند ولی ذهن شما در همان عقاید کهنه دست‌وپا می‌زند.

۴۹- به تفاوت دیدگاهی که افراد سالمند و باتجربه و جوانان به پول دارند، دقت نمی‌کنید.

۵۰- این موضوع را دست‌کم می‌گیرید که خیلی از شرکت‌ها، یک‌شبه از سودهای کلان به ورشکستگی رسیده‌اند.

۵۱- متوجه نیستید که با گفتن جمله «می‌خواهم میلیاردر شوم.» منظورتان این است که می‌خواهم میلیاردها تومان خرج کنم، این کار در واقع متضاد میلیاردر بودن است.

۵۲- نمی‌دانید که مدل کسب‌و‌کار خیلی از شرکت‌های مالی بر پایه ترس، احساسات و کمبود دانش و اطلاعات مشتریان‌شان شکل گرفته است.

۵۳- شما با خواندن تمامی موارد بالا سر تکان دادید، بدون اینکه متوجه شوید در همه موارد شما مورد خطاب قرار گرفته‌اید.

۵۴- ترازنامه مالی تهیه نمی‌کنید که در دوران زندگی کاری، چقدر درآمد داشته، چقدر آن به دارایی تبدیل‌شده و هم‌اکنون چقدر بدهی دارید.

۵۵- ورشکستگی خود را تصور نمی‌کنید. خدای‌ناکرده فرض کنید که امروز ورشکسته شده‌اید، شغل خود را از دست داده‌اید و به‌دلیل نداشتن پس انداز اضطراری، مجبور به انجام کار پاره وقتی هستید که کمتر از نصف درآمد قبلی شما است. فارغ از اینکه چگونه به اینجا رسیده‌اید، می‌توانید خود را جای چنین فردی تصور کنید. اگر به اجبار ورشکستگی می‌توان از خرج‌های اضافی زد، هم اکنون هم می‌توانید این‌کار را بکنید و لازمه آن ایجاد عادت خوب پس انداز است. اولین هدف هر شخصی که تمایل دارد به استقلال مالی برسد ایجاد پس‌انداز اضطراری است. اگر به‌صورت مستمر در ۶ ماه یا یک سال گذشته میزان بدهی‌ها رو به افزایش باشد و حتی اگر این میزان ظاهرا کند و آرام باشد مانند بدهکار بودن به افراد مختلف یا وام گرفتن برای رفع و رجوع هزینه‌های جاری زندگی متاسفانه در آستانه ورشکستگی مالی قرار گرفته‌اید.

۵۶- قسط وام‌ها یا قبض‌هایتان را به موقع پرداخت نمی‌کنید.

۵۷- کم و بیش برای مخارج ماهیانه قرض می‌کنید. این مورد نشانه آن است که کنترل حساب و کتاب از دست شما خارج شده و برای مخارج روزمره به اجبار باید قرض کرد یا بدتر از آن وام‌های با بهره گرفت.

نشانه‌های نداشتن مهارت مدیریت پول