غار نخجیر، عقب‌نشینی طبیعت در برابر انسان
عاطفه نبوی اگر در میانه تابستان گذرتان به استان مرکزی افتاد و از جایی در حد فاصل میان نراق و دلیجان عبور کردید، به فاصله چند دقیقه می‌توانید از هرم گرمای این منطقه خود را به خنکای غار چند میلیون ساله نخجیر بسپاریدکه به ناگاه و طی اتفاقی در سال 1368، زمانی که سازمان آب دلیجان در حال انجام انفجارهایی در آن منطقه برای یافتن آب بود، رخ نمود. هر چند محلی‌ها پیش از این گاه از دهانه کوچک آن عبور کرده بودند، اما صدای هوهوی باد که در آن می‌پیچید آنها را فراری می‌داد واز این رو آن‌را «هوهو» می‌نامیدند. براساس بررسی‌هایی که بعدها انجام شده قدمت غار را 70 میلیون سال تخمین زده‌اند و غار با وجود آسیب‌های فراوانی که طی سال‌های اخیر به آن وارد شده هنوز جزو غارهای زنده و آهکی دنیا محسوب می‌شود.
نخجیر به این دلیل که دارای دالان‌های متعددی بوده و در دامنه کوه واقع است امکان تهویه مطبوع را دارد و هیچ‌گاه در این مکان بازدیدکنندگان با کمبود اکسیژن روبه‌رو نمی‌شوند. غار تالارهای متعدد و زیبایی مانند چهلستون، سفره عروس، برزخ و... دارد که البته دسترسی به همه آنها برای حفظ امنیت گردشگران و همچنین محافظت از این اثر طبیعی ممکن نیست. همچنین دارای یک شاخه‌ اصلی و چند شاخه فرعی است که تاکنون توسط افراد محلی و غارنوردان مجرب حدود ۴ کیلومتر از آن شناسایی شده و پیش‌بینی می‌شود حدود ۸ تا ۱۰ کیلومتر عمق داشته باشد.
انسان طبیعت را به عقب می‌راند
قدم به غار که می‌گذاری اعجاز زمان خود را در پیچ و تاب غارنهشته‌ها، ستون‌ها، چکیده‌ها و چکنده‌ها به رخ می‌کشد، دانه‌های مروارید شکلی که در گوشه‌گوشه غار پراکنده شده‌است و پاپ کورن‌ها یا به قول غارنوردان ایرانی، نخودی‌ها، گویی کیسه‌های هوایی غار هستند که غار از آنجا تنفس کرده و به زندگی خود ادامه می‌دهد. زیبایی چکنده‌های پرده‌ای و گل گلمی، منحصربه‌فردی و زمان طولانی‌ای را که برای ساخت هر ذره آن به‌کار رفته به تو یادآوری می‌کند.
از در اصلی و ساخته شده با سنگ و سیمان غار که بگذری باید از چندین پله پایین بروی تا احساس کنی که در دالان زمان قرار گرفتی، غار همیشه در ذهن ما با تاریکی، خفاش و در بهترین حالتش با نور هدلایت‌های غارنوردان پیوند خورده است درحالی‌که وقتی پا به نخجیر می‌گذاری نورهای رنگی آبی و قرمز و زرد پروژکتورها تو را در برمی‌گیرد. این نورافشانی در عین اینکه زیبا است، اما انگار عارضه‌ای بر صورت زیبای غار است، زیبارویی که برای خودنمایی نیازی به بزک ندارد و این‌گونه، نابه جا بکر بودنش زیر سوال می‌رود، به گونه‌ای که انگار طبیعت در برابر هجوم انسان قدم به قدم عقب می‌نشیند و تو با مظاهر مدرن خود او را کودکانه می‌آرایی و او مدام خود را به دالان‌های تاریک‌تر در انتهای غار می‌کشاند تا شاید از این دست‌اندازی جان سالم به در ببرد.
عدم توجه به گردشگری پایدار در تجهیز غار
غار در سال‌های ابتدایی بعد از کشف، به‌جز چند تلاش از سوی غارنوردان برای کشف خود، روی تمدن و انسان را به خود ندیده بود و همچنان بکر و دست نخورده در بستر خود آرمیده بود تا آنکه در سال 1381 تصمیم بر آن شد که از آن به‌عنوان یک جذابیت توریستی بهره ببرند. اما این کار به نظر «فاطمه سبک‌خیز» استاد دانشگاه ژئومورفولوژی استان اصفهان به صورت اصولی و درست انجام نشده و موجب آسیب‌های فراوان و جبران‌ناپذیری به غار شده است. او می‌گوید: من برای اولین بار در سال 1378 به غار نخجیر رفتم که هنوز تونلی به عمق 400 متر در انتهای غار و برای اتصال آن به بیرون از سوی دیگر احداث نشده بود. ظاهرا برنامه این بود که برای توریستی کردن غار وضعیت فیزیکی را طوری تغییر بدهند که توریست‌ها از یک سو وارد شده و از سوی دیگر خارج شوند. بی‌توجه به اینکه این کار به‌کلی اقلیم غار را بر هم خواهد زد. در آن سال یعنی سال 78 غار کاملا پویا، زنده و بسیار زیبا بود. سبک‌خیز بعد از باز شدن تونل نیز از غار دیدن کرد و از مشاهدات خود بعد از آن چنین می‌گوید: حدود 5 متری غار با کورانی از هوای سرد مواجه شدم که نتیجه حفر تونل بود و این باد و تغییر آب و هوایی را در درون غار در پی داشت که موجب خشک شدن بخش‌هایی از آب موجود در غار می‌شد که بعد از آن دیگر پاپ کورن‌ها رشد نمی‌کردند و شما در طی مسیر قطرات درخشان آب را نمی‌دیدید.
هرچند مسوولان محلی اساسا باز شدن این تونل را انکار می‌کنند و می‌گویند: ما در ابتدا با امضاها و تاییداتی که از کارشناسان و غارشناسان و حوزه‌های دانشگاهی گرفته بودیم به حفر تونل پرداختیم، اما بعد وقتی از آثار منفی آن مطلع شدیم تونل را افتتاح نکردیم! اما مشاهدات سبک‌خیز و شاهدان دیگر محلی این ادعا را تایید نمی‌کند و نتیجه اینکه سبک‌خیز می‌گوید: بعد از مدتی که در تونل ایجاد شده بسته شد، حال غار کمی
بهتر شد.
این کارشناس آسیب‌های دیگر موجود در غار را نیز تا حد زیادی ناشی از بی‌دقتی و نبود کار کارشناسی متولیان آن در این زمینه می‌داند و می‌گوید: به عنوان مثال برای پاک کردن یادگاری‌هایی که روی دیوارها نوشته شده بر روی آنها رنگ پاشیده‌اند که این کار مانع رشد غارنهشته‌ها می‌شود یا چکنده‌ها برای اینکه به سر بازدیدکننده‌ها نخورد برش داده شده‌اند و به این ترتیب عملا یک بخش از غار از بین رفته است.
قدم به درون نخجیر که می‌گذارم، روشن است و پروژکتورها از همه سو نور و گرما بر در و دیوار غار می‌پاشند. گفته شد که غار از غارهای زنده آهکی است، نزدیک‌تر می‌روم و به پاپ‌کورن‌ها چشم می‌دوزم، به نظر نمی‌آید زنده باشند، سطح‌شان سیاه و کثیف شده و دیگر قطره‌های بلورین آب و آهک بر آن نمی‌درخشد. راهنما می‌گوید: با وجود تذکرهای فراوان ما گردشگران می‌خواهند از اینجا برای خود یادگاری ببرند! یا در هنگام گذر از این مسیرها دست‌هایشان را بر روی این غارنهشته‌ها می‌مالند و به واسطه چربی دستانشان رشد این غارنهشته‌ها متوقف می‌شود، از سوی دیگر ریختن زباله در این غار باعث به وجود آمدن کپک می‌شود، کپک‌ها به مرور در غار ریشه می‌دوانند و بعد از مدتی دیگر پاک کردن آنها نیز دردی را دوا نمی‌کند چون به اعماق غار نفوذ کرده‌اند و به این ترتیب حداقل این بخش توریستی غار دیگر چندان اثری از زندگی ندارد.
انسان علیه زمان
به انتهای غار می‌روم، به محوطه‌ای با سقف گنبدی و شبیه به سالن کنفرانس وارد می‌شوم، به خاطر تراکم بالای گردشگران باید کمی منتظر بمانم تا امکان خروج به وجود بیاید، می‌نشینم به تماشا و گوش کردن. سقف و دیواره‌ها بر اثر انفجارهایی که برای گشایش سالن انجام شده بود ترک برداشته، لکه‌های سیاهی بر در و دیوار دیده می‌شود که نمی‌دانم خزه است یا سیاهی‌های ناشی از انفجار. سکوت اساطیری غار جای خود را به همهمه و فریاد داده از آن نوعی که در پارک‌ها و خیابان‌ها می‎شنوی. می‌گفتند برای بهره‌برداری اصولی از غار تلاش می‌شود و در حال ترمیم آسیب‌ها هستند و همزمان به گردشگران آموزش‌های لازم داده می‌شود و من می‌بینم سستی و آسیب‌پذیر شدن غار 70 میلیون ساله که تغییرات زیادی را طی سالیان دراز از سرگذرانده بود و در این عصر به آستانه مرگ رسیده، شاید بیش از هر چیزی ناپایداری گردشگری طبیعی ما و بهره‌برداری‌های غیراصولی را به رخ می‌کشد و افسوس و دریغی بی پایان را بر جای می‌گذارد.