رد پای دو غریبه (بخش چهاردهم )

ترجمه: محمدحسین باقی

گفته می‌شود بخشی از مشکلات خاورمیانه برخاسته از توافقاتی است که قدرت‌های پیروز در جنگ جهانی دوم به آن دست یافتند. پس از پایان جنگ دوم جهانی امپراتوری عثمانی که مرد بیمار اروپا لقب گرفته بود به‌واسطه تبانی فرانسه و بریتانیا تجزیه شد. از دل این تجزیه مهم‌ترین توافق قرن بیستم زاده شد که همان سایکس‌‌پیکو بود. این توافق مبنای خط‌کشی‌های مرزی کشورهای خاورمیانه را تشکیل داد و ریشه بسیاری از مشکلات کنونی در خاورمیانه عربی به همین توافق بازمی گردد. کتاب مذکور که به‌صورت پاورقی در این صفحه منتشر و ترجمه می‌شود مبتنی‌بر ریشه‌یابی دلایل بحران خاورمیانه با نگاه به قرارداد سایکس‌پیکو است.

این عقب نشینی سریع، ژرژ پیکو را با این اندیشه رها کرد که «آنچه انگلیسی‌ها می‌خواهند همانا فریفتن اعراب است». در ۲ دسامبر، پیکو به «آریستید بریان۱»، نخست‌وزیر فرانسه، گزارش داد که «آنها [انگلیسی‌ها] امیدوارند این کار را [فریفتن اعراب با دادن پیشنهاد «دولت شدن» به آنها] با دادن پیشنهادهای زیاد به انجام رسانند اگرچه اذعان می‌کنند که ساختمانی که در حال ساختش هستند پس از جنگ تداوم نخواهد یافت». بریان با موفقیت پیکو گوش به زنگ وهوشیار شد. بریان با باور به اینکه دستیابی به سرزمین‌های زیاد بار زیادی بر دوش دولت فرانسه می‌گذارد، وقتی پیکو دفعه بعد به پاریس بازگشت به او گفت از میزان خواسته‌هایش بکاهد. به‌طور خاص، بریان استدلال می‌کرد که فرانسه مناطق پیرامون بیت‌المقدس را نمی‌خواهد، زیرا «سرزمین کم‌ارزشی است که دستیابی به آن مطلوب نیست». این‌گونه که بریان گفت، پیکو موضع بازنگری شده مذاکراتی‌اش را هنگام بازگشت به لندن با انگلیسی‌ها مطرح نکرد.

وقتی در ۲۱ دسامبر پیکو برای بار دوم با انگلیسی‌ها مذاکره کرد، میل خود برای پذیرش کاهش در اندازه سرزمین‌هایی را که فرانسه کنترل خواهد کرد ارائه داد و این را به مثابه امتیازی [از سوی فرانسه برای انگلیسی ها] مطرح کرد؛ امتیازی که [او وانمود می‌کرد] اربابان بی میلش نسخه آن را در سطوح بالاتر پیچیده‌اند. پیکو که احساس می‌کرد انگلیسی‌ها در مورد شریف «وحشت زده‌اند»، خواستار این شد که انگلیسی‌ها حوزه نفوذ فرانسه را که همچنان شامل موصل تا رودخانه دجله در شرق می‌شود، بپذیرند. ژرژ پیکو تصور می‌کرد که می‌تواند به اعمال فشار و چانه‌زنی بپردازد اما در برابر او مقاومت‌هایی صورت گرفت. انگلیسی‌ها مایل به تصریح و تایید این درخواست فرانسوی‌ها در مورد بخش شرقی عراق بودند اما در مقابل، آنها هم خواسته خود را داشتند. برخلاف آنچه که «لرد کرو» به کامبون گفته بود، آرتور نیکلسون، رئیس هیات انگلیسی، به ژرژ پیکو گفت که بریتانیا خواهان بخشی از لبنان برای شکل دادن به دولت عربیِ آینده است. نیکلسون با کج خلقی به پیکو گفت:«پیشنهاد ما را به دولت خودتان منتقل کنید: این به آن در. با این پیشنهاد، شما نسبت به ما در مصر دارای جایگاه بهتری خواهید شد. دیگر چه می‌خواهید؟».

پیکو پاسخ داد:«شما ارزش اینجا را می‌فهمید. دقیقا به همین دلیل است که می‌خواهید آن را به شریف حسین بدهید». او نمی‌خواست بیش از این عقب نشینی کند. دیدار دوم هم مانند دیدار اول بی‌نتیجه پایان یافت: «شما می‌دانید که دارید وقت تلف می‌کنید؛ وقتی که - هم من می‌دانم و هم شما- ارزشمند است». نیکلسون برای شکستن این بن بست نزد سایکس رفت که ۵ روز پیشتر کابینه را برای در دست گرفتن فرماندهی این مساله و تقسیم خاورمیانه زیر فشار گذاشته بود. این سیاستمدار نوظهور بلافاصله با ژرژ پیکو در خفا و عصر بیست و یکم همان ماه دیدار کرد. معامله‌ای در امتداد خطوطی که سایکس به تازگی به کابینه انگلیس پیشنهاد داده بود، به سرعت امکان‌پذیر بود. سایکس که در برانگیختن آگاهی سیاسی اعراب در سفر خود به امپراتوری عثمانی پیش از جنگ ناکام مانده بود، هیچ نیازی نمی‌دید که پیشنهاد اولیه مک ماهون به حسین را بپذیرد. پیکو که به خوبی از تهدیدی که ملی‌گرایی عربی بر امیال امپریالیستی کشورش وارد می‌آورد آگاه بود، خوشحال بود با پیشنهادی موافقت کند که آن تهدید را نادیده می‌گرفت. سایکس، در همراهی با طرحی استراتژیک که وی ترغیب به دفاع کردن از آن در قاهره در اوایل تابستان شده بود، دید که وظیفه‌اش این است: «واداشتن اعراب به تصدیق فرانسوی‌ها و تسلیم به آنها تا حد امکان و قرار دادن حیفا و فلسطین در حوزه تشکیلاتی ما در قالب امتیاز فرانسه به ما». سایکس با در نظر داشتن این مساله در ذهن، خوشحال بود که موصل - شهری که وی از آن متنفر بود- و لبنان را به ژرژ پیکو وامی‌گذارد.

پاورقی:

۱- Aristide Briand: «آریستید بریان» (۲۸ مارس ۱۸۶۲ - ۷ مارس ۱۹۳۲) سیاست‌مدار، و دیپلمات فرانسوی. او در زمانی که وزیر خارجه فرانسه بود پیمان مهمی را با عنوان «بریان -کیلوگ» با آمریکا به امضا رساند. این پیمان که به «پیمان پاریس» هم معروف شده در ۲۷ اوت ۱۹۲۸ از سوی ۹ دولت به امضا رسید. نام رسمی این پیمان، «پیمان همگانی برای خودداری از جنگ» است. پیشگامان آن فرانک کلوگ، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا و آریستید بریان، وزیر خارجه فرانسه بودند و در ۱۹۳۰ کمابیش همه دولت‌ها آن را پذیرفتند. این پیمان، جنگ را به عنوان وسیله حل کشمکش‌های بین‌المللی محکوم کرد و توسل به جنگ را برای نیل به مقاصد سیاسی ممنوع اعلام کرد. ۹ دولت امضا کننده عبارت بودند از: آلمان، ایتالیا، ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، بلژیک، چکسلواکی، ژاپن، فرانسه، لهستان. هرچند در سال ۱۹۳۹ تعداد متعاهدینی که پیمان بریان-کلوگ را مورد تصویب و الحاق قرار داده بودند به ۶۳ کشور رسید اما برای اجرای تعهد ناشی از آن یا انجام مذاکره میان دولت‌های عضو در موارد شکستن پیمان، چیزی پیش‌بینی نشده بود. در سال ۱۹۳۹ دومین جنگ جهانی شروع شد و تا سال ۱۹۴۵ ادامه یافت. برای اطلاعات بیشتر بنگرید به:

https:/ / history.state.gov/ milestones/ 1921-1936/ kellogg

https:/ / www.britannica.com/ event/ Kellogg-Briand-Pactپاورقی

ادامه دارد...

رد پای دو غریبه (بخش چهاردهم )