یک شب آرامش که نمی‌رسد
هادی نظری گزارشگر پس از یک روز کار و تلاش و تحمل سر وصدای شهر شلوغ با رسیدن به خانه تازه مشکلات جدیدی آغاز می‌شود، از صدای فریاد کودکان گرفته تا صدای بلند موسیقی از خانه همسایه که اعصاب ما را خرد می‌کند، اما باید تحمل کرد چرا که سکانس جالب این فیلم پر سروصدا تازه از ساعت یک شب به بعد شروع می‌شود، آنجایی که تو با خودت عهد بستی که زود بخوابی تا فردا برای پنج دقیقه خواب بیشتر التماس رختخواب را نکنی، اما هرمیلگرد و تیرآهنی که خالی می‌شود، امید تو را برای عمل به قولت کمتر می‌کند. اینجاست که بوی تند استیصال را می‌شنوی، اینجاست که با اعصابی خرد شده از خود می‌پرسی پس اولین شب آرامش من کی می‌رسد؟ این هفته موضوع گزارش خود را با بررسی آلودگی صوتی همسایه‌ها و ساخت‌وساز‌های اطراف محل سکونتمان دنبال می‌کنیم. هر صدایی، جز صدای دعوای شما خانم بریانی سال‌هاست که زندگی آپارتمان‌نشینی را تجربه می‌کند، می‌گوید: ما در آپارتمان‌های تک واحدی و چهار یا پنج واحدی، تا مجتمع‌های چندین طبقه پر واحد زندگی کرده‌ایم. از او در مورد آلودگی‌های صوتی همسایه‌ها و ساخت‌وساز‌های اطراف محل سکونتشان می‌پرسیم، با خوشرویی جواب می‌دهد: والله دیگر عادت کردیم، آستانه تحملمان رفته بالا، این روزها که در هر کوچه‌ای خانه‌ای خراب می‌شود و ساختمان‌های چند طبقه ساخته می‌شود. اگر یک روز صدای کارگرانی که کار می‌کنند یا شب صدای تخلیه تیر آهن و جرثقیل یا کامیون‌های بزرگ را نشنویم، انگار یک چیزی کم است. می‌پرسیم یعنی این صداها یا صدای همسایه‌ها تولید ناراحتی برایتان نمی‌کند، می‌گوید: اوایل چرا، واقعا اذیت‌کننده بود، اما به مرور زمان عادت کردیم، خب انسان خود را با شرایط تطبیق می‌دهد. سپس ادامه می‌دهد، می‌گوید، همیشه سر و صدا هست، یا به قول شما آلودگی صوتی، صدای ضبط، صدای جارو برقی و دریل، یا صدای دعوای خانوادگی و...، کمی مکث می‌کند و می‌گوید: همه اینها قابل تحمل است به جز دعواهای خانوادگی، تنها چیزی است که با هیچ آستانه تحملی قابل تحمل نیست. بالاخره می‌شود حساسیت خود را خاموش کرد اما وجدان را که نمی‌شود خاموش کرد. از او می‌پرسیم اگر صداها غیرقابل تحمل شود چه می‌کند، می‌گوید: فقط تذکر می‌دهم، چون نه دوست دارم به پلیس زنگ بزنم نه حال وحوصله شکایت کردن دارم، اگر تذکر کارساز شد که چه خوب، اگر نه تحمل می‌کنم! خیلی ناراحتید، بروید شکایت کنید آقای عسگری، از همسایه‌های مجتمعشان خیلی راضی است، می‌گوید: همسایه‌های ما خیلی بی سر وصدا هستند، نه رفت و آمدهای زیادی دارند، اگر هم مهمانی داشته باشند، آنقدر بی‌صدا می‌آیند و می‌روند که متوجه نمی‌شوی. می‌پرسیم یعنی تاحالا همسایه‌ها موردی به‌وجود نیاورده‌اند که باعث ناراحتی شما بشود؟ می‌گوید: چرا چند سال قبل یک خواهر و برادر مستاجر یکی از واحدهای مجتمع ما شدند. ادامه می‌دهد: از این ساختمان که تا آن روز صدایی بیرون نیامده بود تقریبا هر روز، در هر ساعت شبانه روز صدای دعوا و شکستن شیشه و الفاظ رکیک بود که این دو نفر به هم می‌گفتند. می‌پرسیم شما چه اقدامی کردید، می‌گوید: دو بار واقعا برایمان غیرقابل تحمل شده بود، ساعت سه صبح، صدای جیغ و فریاد و شکستن شیشه بود که می‌آمد، به 110 زنگ زدیم، اما گفتند دعواهای داخل مجتمع‌ها به آنها مربوط نیست و باید به شورای حل اختلاف برویم و شکایت کنیم. وقتی یک بار دیگر به آنها اعتراض کردیم، با حالت حق به جانب گفتند: به شما ارتباطی ندارد، خیلی ناراحت هستید، بروید شکایت کنید!! با تعجب می‌پرسیم، پس چرا با توجه به این وضعیت شکایت نکردید، می‌گوید: شکایت کردن وقت اضافی و اعصاب آهنی می‌خواست که هیچ‌کدام از همسایه‌ها این دو مورد را نداشتند، با خودمان می‌گوییم، چه خوب که همسایه‌های بی‌سر و صدایی در این آپارتمان زندگی می‌کند. اگر این دل ما رحم نداشت خانم افسری در یک آپارتمان سه طبقه تک واحدی زندگی می‌کند، اما می‌گوید: ما به اندازه یک شهرک در آپارتمانمان صدا داریم، همسایه طبقه پایین دو بچه کوچک دارد، که خیلی پر سرو صدا هستند، خصوصا بچه کوچک‌ترشان که نه ماهه است و شب‌ها تا دیر وقت خوابش نمی‌برد، همسایه طبقه بالا موزیسین است، هرروز صدای ساز و آواز هنرجویان تازه‌کار با صداهای اعصاب خرد کن، آزارمان می‌دهد. می‌پرسیم تا به الان چه اقدامی برای کمتر کردن این صداها کرده‌اید، می‌گوید: خود را جای ما بگذارید، چطور می‌توانیم به پدر و مادر جوانی که ناراحت از بدخوابی بچه‌شان هستند یا زوج جوانی که با توجه به شرایط اقتصادی توانایی اجاره کردن مکانی برای تدریس را ندارند، اقدامی قانونی کنیم، فقط تذکر دادیم. ما هر صدایی را تولید می‌کنیم آقای دباغی، محدوده محل سکونتشان را کانون سرو صدا می‌داند، می‌گوید: ما با انواع آلودگی صوتی روبه‌رو هستیم، الان به انضباط رسیده‌اند و هر ساعتی از شبانه‌روز مخصوص صدای خاصی است. صبح صدای دستفروشان، عصر صدای جیغ و فریاد بازی کودکان و شب صدای خالی شدن تیر آهن ساختمان‌های در حال ساخت و همینطور برای تنوع ما در مجتمع خودمان هم در ساعت‌های مختلف، انواع دیگری از صداها را داریم، از صدای تلویزیون و گریه بچه‌ها تا دعوای هرروزه همسایه‌ها و تازگی‌ها به این طیف، صدای ناشی از بازسازی خانه یکی از همسایه‌ها به آن اضافه شده است که از ساعت 8 صبح شروع و تا عصر ادامه دارد. می‌پرسم خب تا حالا از مزاحمت‌ها آنقدر ناراحت شده‌اید که مجبور به شکایت یا اعتراض شدید شوید، می‌خندد و می‌گوید: اگر قرار باشد شکایت کنیم که شورای حل اختلاف باید قسمتی از ساختمان را به محله ما اختصاص دهد. لطفا بیشتر جارو برقی جایزه دهید خانم فرجی می‌گوید ما همسایه‌ای داشتیم که وسواس داشت، هر روز خانه‌شان را جارو می‌کرد، اما جارو برقی‌شان خراب بود و صبح‌ها صدای وحشتناکی را تولید می‌کرد، ادامه می‌دهد فکرکنید 8 صبح با صدای چیزی شبیه موتور 1000 از خواب بیدار شوید. می‌پرسیم چه اقدامی کردید، می‌گوید: واقعا می‌خواستیم با همسایه‌ها پول بگذاریم و جارو برقی نو برایشان بگیریم، که خدا را شکر در یکی از قرعه‌کشی‌ها، برنده یک جارو برقی شدند.یک نظریه روانشناسی است که می‌گوید، کسانی که می‌توانند در سر و صداهای زیاد و محیط شلوغ استراحت کنند، از نظر روانی جزو افراد سالم دسته‌بندی می‌شوند، اما این نظریه دلیل بر این نمی‌شود که برای اثبات سالم بودن خود هر صدایی را تحمل کنیم، چرا که نباید فراموش کنیم ما می‌توانیم حریم شخصی افراد را بدون حضور فیزیکی در چهار دیواری آنها تهدید کنیم، اینکه ما می‌توانیم با تجاوز صوتی از پس دیوار‌های حالا نازک شده آپارتمان‌ها آرامش را به هم بریزیم، اینکه ما نسبت به تک تک رفتار و اعمال خود نه تنها به خود بلکه بیشتر به دیگران متعهدیم و حق افراد را می‌شود به انواع گوناگون تهدید کرد. حال مهم نیست آن شخص طبق این نظریه معروف از نظر روانی سالم است یا خیر. این از وظیفه ما چیزی کم نمی‌کند.