استثنای آسیا 50 ساله شد
سنگاپور، ستاره آسیا و معجزه اقتصادی این منطقه و بلکه کل جهان، این ماه 50 ساله می‌شود. روز 9 اوت امسال مصادف است با پنجاهمین سالگرد استقلال کشور سنگاپور و بعد از این نیم قرن، این کشور چیزهای زیادی دارد که به آن افتخار کند. ساختمان‌های سربه فلک کشیده، تابلوهای بنگاه‌ها و شرکت‌ها و بانک‌های بین‌المللی، مجموعه پالایشگاهی و پتروشیمی، بنادر پرکار و شلوغ، ترافیک روان و فرودگاهی که از کارآمدی و بی‌مشکلی در جهان سرآمد است و آمار و ارقام امیدوارکننده اقتصادی، همه اینها اخبار نویدبخشی در سالگرد پنجاه‌سالگی سنگاپور است. سنگاپور یکی از سه شهر‌- دولت جهان در کنار موناکو و واتیکان است. رهبر سنگاپور آن را مکانی استثنایی می‌نامد و در توصیفش می‌گوید: تنها شهر- دولت کاملا کارآمد جهان که مرکزی جهانی برای جذب بازرگانی، فعالیت‌های مالی، کشتیرانی و گردشگری است و تنها کشور در میان کشورهای ثروتمند جهان که حزب حاکم سیاسی در آن هیچ گاه تغییر نکرده‌است. همین امسال نخست‌وزیر سنگاپور در سخنرانی ملی گفت: برای بقا باید استثنایی بود.

اما وقتی می‌گوییم سنگاپور استثنایی است دقیقا از چه حرف می‌زنیم و آیا بقای این کشور تضمین شده است یا در معرض تهدید قرار دارد؟ اکونومیست در مجموعه گزارش‌هایی به مناسبت پنجاه‌سالگی سنگاپور، به این پرسش‌ها پاسخ داده‌است. در این گزارش‌ها گفته می‌شود، سنگاپور واقعا یک استثناست اما در نیم قرن دوم حیاتش که از همین ماه آغاز می‌شود، با تهدیدهایی روبه‌رو خواهد شد که با جنس تهدیدهای گذشته و با شرایطی که سنگاپور برایش برنامه‌ریزی کرده ‌بود، فرق دارد و نیازمند واکنش‌ها و پاسخ‌هایی بسیار متفاوت است. یکی از این تهدیدها به نوشته اکونومیست، آسودگی خیال و رضایتمندی از شرایط است که ممکن است باعث نادیده گرفتن تهدیدهای دیگر شود.

در سال 1965، سنگاپور مجبور به خروج از اتحاد فدرالی کوتاه مدت با مالزی، همسایه شمالی‌اش شد. لوان کوان لی، پدر لی سویین لونگ که در سال 1959 بعد از استقلال حاکمیتی سنگاپور از بریتانیا، نخست‌وزیر این کشور شد، همیشه آینده سنگاپور را به‌عنوان بخشی از مالزی تصور می‌کرد و سرانجام هم در سال 1963 وارد اتحاد فدرالی با مالزی شد. اما در سال 1965 درواقع سنگاپور از این اتحاد اخراج شد. در آن زمان بود که او متقاعد شد سنگاپور با اکثریت چینی‌تبار در فدرالیسمی که مالایی‌ها در آن اکثریت دارند، در موضع ضعف قرار خواهد گرفت. این آغاز استقلال سنگاپور شد. لی که از او به‌عنوان بنیان‌گذار سنگاپور و موفقیت‌های آن نام می‌برند، امسال در سن 91 سالگی درگذشت. در مراسم یادبود او سراسر دنیا او را مورد تجلیل و تمجید قرار دادند.

در داخل سنگاپور هم ده‌ها هزار نفر ساعت‌ها در صف‌های طولانی منتظر ماندند تا به تابوت او ادای احترام کنند. تصاویر همین صف طولانی از مردم یک حقیقت دیگر از سنگاپور را پیش روی جهان قرار داد. اینکه این کشور که قرار نبود هیچ وقت یک کشور باشد، از مهاجران با تنوع نژادی و قومی تشکیل شده‌است. اکثریت ساکنان سنگاپور (74 درصد) چینی هستند، اقلیتی (13 درصدی) مالایی دارد و هندی‌ها هم 9 درصد جمعیت سنگاپور را تشکیل می‌دهند. جمعیتی که برای یادبود درگذشت لی جمع شده‌ بودند بهانه دیگری هم برای این تجمع داشتند و آن نمایش میهن‌پرستی بود. لی کوان یو یکی از اولین کسانی بود که سنگاپور را یک استثنا خواند. او تا سال 1990 نخست‌وزیر بود و نظام سیاسی حاکم بر این کشور را بر اساس تصور خود بنا گذاشت. او می‌گفت: شعر و شعار، تجمل‌گرایی است که ما از پسش برنمی‌آییم بنابراین باید فقط عمل‌گرا باشیم. همین عمل‌گرایی بی‌رحمانه باعث شد که او به تحلیل بسیاری، همچون یک دیکتاتور بلامنازع حکمرانی کند. از دهه 1960 با اجرای قانون امنیت داخلی، مخالفان به صورت گسترده سرکوب شدند. پارلمان هم بیشتر به بازتاب‌دهنده تصمیمات حکومتی تبدیل شد تا به ناظر قدرت اجرایی. از سال 1981 تقریبا هیچ نامزدی از حزب مخالف به پارلمان راه نیافت. رسانه‌ها هم دیگر مخالف‌خوانی نمی‌کردند.

سنگاپور در قلب قاره آسیا قرار دارد اما هیچ‌کدام از معضلات معمول این قاره را ندارد؛ نه ترافیک سنگین، نه بحران آب و فاضلاب و نه هرج و مرج اقتصادی و اجتماعی. همچنین سنگاپور همه ثمره‌های یک حکومت دموکراتیک را دارد بدون آنکه ویژگی‌های دموکراتیک داشته باشد. یکی از دلایل استثنایی بودن سنگاپور همین سیستم حکومت تک‌حزبی است که در هر انتخابات هم مشروعیتش مهر تایید می‌خورد و با گذشت 56 سال از قدرت گرفتن حزب اقدام مردم لی، همچنان دوام دارد. در کوتاه‌مدت هم تهدیدی متوجه این سیستم نیست. کسی هم در داخل و خارج‌، منتقد این سیستم نیست. سنگاپور آمار پایینی از نظر جرم وجنایت و فساد دولتی دارد. از نظر شاخص‌های توسعه انسانی در بیشتر موارد در ردیف‌های بالا قرار دارد، از جمله از نظر امید به زندگی، مرگ و میر نوزادان و سرانه درآمد. رهبران این کشور بر مطابقت با استانداردهای بالای بین‌المللی تاکید دارند. اما این سیستم با دو تهدید روبه‌رو است: اول نبود سیستم نظارت و توازن به شکل وجود یک حزب قدرتمند مخالف. تا به حال به خاطر نفوذ رهبرانی چون لی و همکارانش که از بنیان‌گذاران اولیه سنگاپور بوده‌اند، دولت پاک و به دور از فساد باقی مانده ‌بود اما برای تضمین اینکه این روند ادامه یابد، باید نظارت قوی وجود داشته باشد. تهدید دوم، اعتماد به حزب حاکم است. جدیدترین انتخابات سنگاپور که در سال 2011 برگزار شد نشانه‌های هشدارآمیزی داشت. در این انتخابات، حزب حاکم ضعیف‌ترین نتیجه‌ را در نیم قرن اخیر به‌دست آورد.

در واقع این انتخابات نشان داد که حزب حاکم از ناحیه دو بخش از درخشان‌ترین موفقیت‌های خودش آسیب می‌بیند؛ اول از ناحیه تحصیلکردگان. توسعه بخش آموزش و تحصیلات یکی از موفقیت‌آمیزترین اقدامات حزب حاکم سنگاپور در سال‌های اخیر بوده ‌است اما این طیف گسترده تحصیلکردگان دیگر نمی‌پذیرند که حزب حاکم همه‌چیز‌دان است و حرف اول و آخر را این حزب می‌زند. اعتراض‌هایی که در این چند سال اخیر به برخی تصمیمات دولت به صورت بی‌سابقه صورت گرفته، بخشی از همین نشانه‌هاست. اما ناحیه دومی که حزب حاکم از آن تهدید می‌شود و آن‌هم یکی از موفقیت‌های حکومت بوده، موضوع افزایش امید به زندگی و طول عمر در سنگاپور است. سنگاپور یکی از بالاترین نرخ‌های امید به زندگی را در دنیا دارد. شمار سالمندان در سنگاپور به شدت افزایش یافته‌است. این سالمندان توقعاتی دارند و فکر می‌کنند دولت به وعده‌هایی که به آنها داده عمل نکرده یا خوب عمل نکرده ‌است. وعده اصلی این بود که در مقابل پس‌انداز بخشی از درآمد خود در طول عمر کاری‌‌شان، هنگام پیری، سالمندی و بازنشستگی از مزایایی برخوردار شوند. این تنها سالمندان و بازنشستگان نیستند که سیاست‌های دولت را به پرسش گرفته‌اند و درباره آن تردید کرده‌اند. بسیاری از سنگاپوری‌ها از هجوم سیل مهاجران ناخشنود هستند. این نگرانی‌ها به دو مشکل بزرگ سنگاپور برمی‌گردد: کمبود فضا و جمعیت رو به سالمندی. این نگرانی‌ها در بزرگ‌ترین‌ جشن عمر کوتاه سنگاپور که قرار است این ماه برگزار شود، حتما دغدغه همه سنگاپوری‌ها و حاکمان آن خواهد بود. چندی پیش یک روزنامه‌نگار خارجی موقع مصاحبه با لی لونگ نخست‌وزیر فعلی و پسر بنیانگذار سنگاپور، به او یادآوری کرد که پدرش زمانی گفته ‌بود: استقلال سنگاپور یک امر محال سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی است. چون سنگاپور منابعی ندارد و حتی آب کافی ندارد، زمین ندارد و شهروند هم ندارد. به همین خاطر باید به همسایه شمالی‌اش یعنی مالزی متصل باشد. هنوز هم رهبران سنگاپور احساس آسیب‌پذیری می‌کنند و این حقیقت دلیل بعضی شگفتی‌ها و نکات عجیب سنگاپور است. از جمله این نکات عجیب، مخفی ماندن منابع مالی ملی این کشور و محدودیت‌های امنیتی و سیاسی است. در حقیقت می‌توان گفت که سنگاپور تهدید موجودیتی و امنیتی ندارد. روابطش با دو همسایه قدرتمندش یعنی اندونزی و مالزی بسیار خوب است، تمامیت ارضی‌اش هم با هیچ تهدیدی روبه‌رو نیست.

اما بعد از نتایج ضعیف حزب حاکم در انتخابات سال 2011، حاکمان سنگاپور به فکر تغییر سیاست‌ها افتادند. از جمله حقوق و مزایای بازنشستگی را افزایش دادند و سیاست‌های مهاجرتی را سخت‌تر کردند تا دو عامل اصلی نارضایتی رای‌دهندگان را رفع کنند. مازاد بودجه سنگاپور سال گذشته معادل 5/7درصد از تولید ناخالص داخلی بود. البته این تخمینی است که صندوق بین‌المللی پول زده و آمار رسمی دولت سنگاپور می‌گوید این مازاد بودجه 1/1 درصد تولید ناخالص داخلی بوده‌ است. مقایسه رقم سرانه تولید ناخالص داخلی سنگاپور و آمریکا نشان می‌دهد که شهروندان این کشور از شهروندان آمریکایی ثروتمندتر هستند. استانداردهای زندگی در سنگاپور با استانداردهای سیستم رفاه اروپایی بسیار متفاوت است. دولت سنگاپور می‌تواند کاری کند که سالمندانش بهتر و در رفاه بیشتر زندگی کنند. همچنین می‌تواند برای ترویج خانواده‌ها به فرزندآوری بیشتر مانند برخی کشورهای شمال اروپا مزایای مالی در نظر بگیرد. اینها سیاست‌هایی است که از این به بعد باید در این کشور آسیایی جدی گرفته شود. سنگاپور به چند دلیل به یک کانون عمده بازرگانی و تجارت بین‌المللی تبدیل شد. از جمله این دلایل، قوانین و مقررات به زبان انگلیسی و موقعیتش در دروازه آسیا بود. اما برای نیم قرن دوم عمرش، این کشور باید به فکر شرایط جذاب جدیدی باشد.

اطلاعاتی درباره سنگاپور
مساحت سنگاپور حدود ۷۰۰ کیلومتر مربع است. جمعیت این کشور بر اساس آخرین آمار سال ۲۰۱۴، بیش از ۵/۵ میلیون نفر است. تولید ناخالص داخلی سنگاپور در سال ۲۰۱۳ رقمی معادل ۳۳۹ میلیارد دلار برآورد شده‌بود. سرانه تولید ناخالص داخلی این کشور در این سال حدود ۶۲۴۰۰ دلار بوده‌است. نرخ رشد اقتصاد سنگاپور ۴/۱ درصد است، تورم ۵/۲ درصد و بیکاری ۱/۹ درصد. صادرات سنگاپور ماشین‌آلات و تجهیزات از جمله تجهیزات الکترونیک و ارتباطات و مخابرات است. دارو و مواد شیمیایی، محصولات پتروشیمی ، مواد غذایی از دیگر موارد صادراتی سنگاپور است. در فهرست رده‌بندی کشورها از نظر سرانه تولید ناخالص داخلی، تنها لوگزامبورگ، نروژ، قطر، سوئیس، استرالیا، دانمارک، و سوئد از سنگاپور جلوتر هستند. بعد از سنگاپور در این رده‌بندی، آمریکا و هلند قرار دارند. سنگاپور یکی از کشورهای پیشرو جهان در زمینه اداره الکترونیک است. بیشتر کارهای اداری و روند اداره امور شهر در سنگاپور به طور الکترونیک صورت می‌گیرد. از کنترل ترافیک و جریمه و عوارض تا کارهای دولت.

مشکل کمبود فضا در سنگاپور
وقتی سنگاپور از مالزی جدا شد، بعضی تحلیلگران به ویژه تحلیلگران اقتصادی آن را به قطع ارتباط مغز از شش‌ها و دست و پا تشبیه کردند. یک مرکز شهری ناگهان به کشوری تبدیل شد که هیچ امکانات کشوری نداشت و برای همه چیزش از آب و غذا تا امکانات دیگر به مالزی وابسته بود. نکته دیگر اما این بود که سنگاپور برای کشور شدن، فضای کافی هم نداشت. برای فضا هم مانند امکانات دیگر راه حل پیدا شد البته. سنگاپور از زمان استقلال تا کنون، وسعت یافته و به اندازه یک پنجم قبل، بزرگتر شده‌است. این کار با پر کردن دریا با شن و ماسه وارداتی و ساخت و ساز در دریا ممکن شده‌است. الان بخش‌هایی از دریا به خاک سنگاپور تبدیل شده‌است. دولت سنگاپور پیش‌بینی کرده که این پیشروی در دریا به اندازه 8 درصد دیگر هم ادامه یابد و تا سال 2030، سنگاپور به اندازه 5600 هکتار دیگر بزرگ شود. اما این وسعت یافتن بامحدودیت‌ از ناحیه طبیعت روبه‌روست و خیلی هم نمی‌توان روی آن حساب کرد. یک راه‌حل دیگر این است که بخشی از کشور مالزی به عنوان خاک سنگاپور در نظر گرفته شود. مثلا منطقه جوهور در آن سوی آب‌ها و در خاک مالزی که رابطه اقتصادی بسیار تنگاتنگی با سنگاپور دارد، می‌تواند یک گزینه باشد. همین الان روزانه 50 هزار مالزیایی از این منطقه هر روز برای کار به سنگاپور می‌روند و برمی‌گردند. جزایر اندونزی هم می‌تواند گزینه خوبی برای این منظور باشد. البته سنگاپور باوجود رابطه خوبی که با این دو همسایه دارد، نمی‌خواهد بیش از این به آنها وابسته باشد.

مشکل کمبود جا در کنار سیاست‌های نادرست دولت، معضلی دوچندان شده‌است. از سوی دیگر سالانه بین 15 تا 25 هزار مهاجر به شهروندی سنگاپور درمی‌آیند. شمار خارجی‌هایی که هر سال برای کار و سرمایه‌گذاری به این کشور می‌روند از این هم بیشتر است. تا سال 2030، جمعیت کارگران خارجی غیرمقیم سنگاپور از رقم کنونی 1/6میلیون نفر به 2/5 میلیون نفر خواهد رسید. این آمار بسیار نگران کننده است. اکنون بیش از نیمی از ساکنان سنگاپور در این کشور متولد نشده‌اند. میزان زاد و ولد در سنگاپور بسیار پایین است و به این ترتیب جمعیت آینده این کشور را فقط خارجی‌ها و مهاجران تشکیل می‌دهند.