ایسنا - محمد علی‌آبادی، رییس کمیته ملی المپیک ایران، پس از پنج سال حضور در ورزش، امروز تقریبا به مدیری تبدیل شده که می‌توان پختگی را در دیدگاه‌ها و نظریاتش دید. پختگی‌ای که در دوران مسوولیتش در سازمان تربیت بدنی کمتر دیده می‌شد و گاه همین مساله دستاویزی برای انتقاد رسانه‌ها از رییس سازمان دولت نهم بود. این پختگی، یک فرآیند تاریخی است که همه مدیران سیاسی حاضر در ورزش، در پایان دوران مدیریت به آن رسیده‌اند، اما زمانی به این ویژگی می‌رسند که دیگر چندان قدرتی در تصمیم‌‌گیری‌های این حوزه ندارند.

البته علی‌آبادی همچنان بر برخی مواضع گذشته خود که گاه انتقادهایی را در پی داشت، تاکید می‌کند. از آن جمله می‌توان به توان ایران در برگزاری بازی‌های آسیایی، جام‌جهانی و حتی بازی‌های المپیک اشاره کرد.

محمد علی‌آبادی، «رفیق بیست و هفت - هشت ساله محمود احمدی‌نژاد» در پنج سال گذشته که دوست نزدیکش مرد اول اجرایی کشور بوده، سرگذشتی پرفراز و نشیب را سپری کرده است.

آیا کم‌رنگی نقش کمیته ملی المپیک را در ایران ناشی از یک خلاء قانونی می‌دانید؟

نه! خلاء قانونی نیست. در اینجا این چنین رفتاری عرف شده وگرنه اساسنامه کمیته ملی المپیک همه چیز را روشن کرده است. البته چارچوب اجرایی و تفکر حاکم بر کشور و اصل ۴۴ قانون اساسی می‌گوید که کارها باید در دست مردم قرار بگیرد. باید در آینده شاهد آن باشیم که فضاهای ورزش از سازمان تربیت بدنی جدا شده و در دسترس فدراسیون‌ها و NGO قرار بگیرد.

به نظر شما این دوگانگی چگونه باید برطرف شود و محوریت به کجا داده شود؟

فرقی نمی‌کند! آنچه من به آن معتقدم این است که همان طور که هر مجموعه‌ای با یک مدیر بهتر اداره می‌شود، این اتفاق باید در ورزش کشور هم بیفتد. این آن چیزی است که در جریان جهانی در ورزش وجود دارد و نمی‌توانیم از آن تبعیت نکنیم. یک بحث عقلی و منطقی است. من نمی‌فهمم که ورزش که یک بحث مردمی است، چرا باید توانمندی‌های خود را به سمت نهاد دولتی ببرد، ضمن اینکه رویکرد کشور این است که کارها دولتی نباشد. حالا ما بزرگ‌ترین کارخانه‌ها را به بخش خصوصی واگذار می‌کنیم، یعنی مدیریت یک فدراسیون آنقدر کار سختی است که باید دولت وارد عمل شود. همین مبلغ عظیمی که دولت هم‌اکنون در بخش ورزش هزینه می‌کند ـ که با پرداخت یک درصد ۵ برابر هم می شود ـ و با این حمایت و حضور گسترده رییس جمهور در ورزش، چرا باید وقتی باختی اتفاق افتاد، تمام مشکلات گردن دولت بیفتد؟

چه زمانی متوجه این ساز ناکوک شدید؟ زمانی که در سازمان بودید یا حالا که به کمیته ملی المپیک آمده‌اید؟

از همان زمان که سازمان بودم هم مکاتباتی در این خصوص انجام شد که همگی موجود است. حتی لایحه‌ای را هم به دولت بردیم و گفتیم باید فضاهای ورزشی به بخش خصوصی واگذار شود، دنبال این بودیم تا به هر فدراسیون ۵۰ ـ ۴۰ فضای ورزشی بدهیم که از محل این‌ اماکن درآمدزایی کند. در آن زمان هم چندین محدودیت وجود داشت، اول اینکه محدودیت قانونی داشتیم، از طرفی این موضوع در جامعه عرف شده بود و تغییر دادنش سخت بود. ما همان زمان تلاش زیادی برای واگذاری پیروزی و استقلال انجام دادیم، حالا دولت هزینه زیادی صرف هدایت این دو تیم می‌کند، در حالی که بخش خصوصی با این پول خیلی بهتر می‌تواند مدیریت کند. در زمان تصدی‌ ریاست سازمان خیلی سعی کردم خصوصی‌سازی را فعال کنم، اما انجام این کار سخت است و به زمان نیاز دارد. نمی‌توانیم بگوییم حالا سازمان ورزش می‌تواند طی ۴ سال خصوصی‌سازی را به سرانجام برساند، اما رویکرد باید این باشد. مشکل دیگری که در خصوصی‌سازی ورزش وجود داشت، عدم استقبال بخش خصوصی بود. شاید اگر بخش خصوصی اقبال نشان می‌داد، من هیچ گاه سازمان را وارد ساخت و ساز نمی‌کردم. اما ساخت و ساز در ورزش با توجه به میزان سرمایه‌گذاری، اقتصادی نیست و چون توجیه اقتصادی ندارد، بخش خصوصی استقبال نمی‌کند، مگر اینکه مشکلات را حل کنیم. مثلا کمک ۴۰ درصدی به بخش خصوصی (از محل اعتبارات سازمان تربیت بدنی) برای ساخت اماکن ورزشی در بخش یا فروش اماکن ورزشی تحت مالکیت سازمان تربیت بدنی و خرج درآمد حاصل از این کار برای تکمیل اماکن ورزشی نیمه تمام می‌تواند موثر باشد.

زمانی که قدرت در دستتان بود، یعنی همان زمانی که هدایت کمیته ملی المپیک را قراخانلو به عهده داشت، به این نتیجه رسیده بودید که باید ورزش قهرمانی را به کمیته ملی المپیک بسپارید؟

واقعیت این است که کمیته ملی المپیک هنوز ظرفیت این کار را ندارد. در واقع کمیته ملی المپیک اختیاری ندارد. تنها اختیارش این است که پول بگیرد و بر اساس اهداف خود این پول را بین فدراسیون‌ها قسمت کند، اما این سازمان است که هم اختیار مدیریت و نظارت بر فدراسیون‌ها را دارد و هم اختیار منابع مالی را؛ در این زمینه باید تولید قانون کرد. باید بخش خصوصی را قوی کنیم، باید کمک‌های دولتی از سازمان و کمیته به سمت مردم برود. چرا که مردم بهتر می‌توانند ورزش را مدیریت کنند. حالا نظام هم معتقد است که باید تصدی‌گری بخش‌های مختلف را از دولت گرفت و به مردم داد. زمانی که در سازمان بودم، این نگرانی وجود داشت که اگر همه فضا را به بخش خصوصی واگذار کنیم، فدراسیون‌ها لنگ می‌مانند (حالا تقریبا اکثر فضاهای ورزشی تحت اجاره فدراسیون‌ها است و این یک نکته مثبت است). در واقع یک منع قانونی برای دادن فضاهای ورزشی به فدراسیون‌ها وجود داشت و آنها هم باید مانند سایرین در مزایده شرکت کرده و برنده می‌شدند ـ که مسلما بخش خصوصی در مزایده موفق‌تر بوده و سر فدراسیون‌ها بی‌کلاه می‌ماندـ به همین خاطر در قانون بودجه گفتیم که فضاهای ورزشی به صورت توافقی ـ و نه از طریق مزایده ـ به فدراسیون‌ها واگذار شود که یکی یا دو سال هم این کار انجام شد.

یعنی شما معتقدید چون بخش خصوصی فعال نیست، کمیته ملی المپیک نمی‌تواند متولی اصلی ورزش قهرمانی در کشور باشد!؟

چرا ما در کاراته و تکواندو به قهرمانی می‌رسیم، اما در فوتبال نمی‌رسیم؟ با یک بررسی گذرا متوجه می‌شویم که به این دلیل است که بخش خصوصی باشگاه‌های تکواندو و جودو ایجاد کرده و حجم عظیمی از جوانان را به خود جذب کرده است، اما در دوومیدانی و‌هاکی و ژیمناستیک به جایی نرسیدیم ـ و قهرمانی را تجربه نکردیم ـ چون بخش خصوصی در این گونه رشته‌ها فعال نیست، چرا که بخش خصوصی در جایی سرمایه‌گذاری می‌کند که با هزینه کم‌تر و شتاب بیشتر نتیجه بگیرد. اگر سایر ورزش‌ها به بخش خصوصی واگذار شود، بخش خصوصی بهتر برنامه‌ریزی، مدیریت و استعدادیابی می‌کند و زودتر نتیجه می‌گیریم.

چه کسی باید گام اول را در هدایت ورزش قهرمانی به کمیته ملی بردارد؟ شاید آن زمان که سازمان بودید بیشتر این قدرت را داشتید تا حالا که در کمیته ملی المپیک هستید؟

کمیته ملی المپیک می‌تواند مشکل را به سازمان و دولت ارائه کند. جهت‌گیری عمومی دولت هم این است که فضاها از دست دولت خارج شود و به بخش خصوصی واگذار گردد، ولی باید این بحث مسیر قانونی خود را طی کند.

جهت‌گیری وجود دارد، اما یک سری کندی‌ها می‌بینیم. شاید هنوز در ورزش اهمیت خصوصی‌سازی روشن نیست؟

بخش خصوصی به دنبال حفظ منافع است. جایی سرمایه‌گذاری می‌کند که بتواند سود ببرد؛ اما متاسفانه میزان سرمایه‌گذاری با سود حاصله همخوان نیست. مگر اینکه دولت به بخش خصوصی کمک کند. من هم همان زمان به دنبال قانون رفتم، ولی جز یکسال که در قانون بودجه درخواست ما آمد، سال‌های بعد عملی نشد.

اما زمانی که در سازمان بودید سعی کردید باشگاه‌های مهم را به افراد پولداری بسپارید؟ آیا با این کار می‌خواستید زمینه توسعه بخش خصوصی را فراهم کنید؟

یک باشگاه سالانه هفت، هشت میلیارد هزینه می‌کند، اما متاسفانه امروز باشگاه‌های ما هزینه‌ای هستند و انگیزه‌ای برای درآمدزایی ندارند. در حالی که بخش خصوصی می‌خواهد درآمد داشته باشد، بنابراین موفق عمل می‌کند. توسعه بخش خصوصی یکی از الزامات فیفا هم هست. خودمان هم که از نظر عقل و منطق نگاه می‌کنیم، می‌بینیم عقلانی نیست دولت هم پول بدهد هم حرف بشنود. در حالی که بخش خصوصی می‌تواند درآمدها و هزینه‌ها را کنترل کند. من حالا هم تحلیل‌گر مسائل اقتصادی ورزش هستم، هم ورزشی. مطمئن هستم این به نفع کشور است که باشگاه‌ها را به بخش خصوصی بدهیم. در همه جای دنیا دولت به بخش خصوصی در ورزش کمک می‌کند، اما بخش خصوصی متولی اصلی است. البته در آنجا منبع درآمد دارد و می‌تواند از حق پخش تلویزیونی، فروش بلیت، کپی رایت و... کسب درآمد کند. اما با کلی رفت و برگشت فقط ۱۰ میلیارد تومان برای حق پخش توانستیم بگیریم. در واقع ما هنوز الزامات خصوصی‌سازی را نداریم.

سال گذشته و در مناظره‌های انتخاباتی می‌گفتند ساخت و سازی که در چهار سال حضور شما در ورزش اتفاق افتاد، از دوره ناصرالدین شاه تاکنون بی‌نظیر بوده است؟

پارامترهای زیادی وجود دارند که تعیین‌کننده جایگاه ورزشی در کشور هستند. یکی از این پارامترها سرانه فضا ورزشی است که در دنیا برای هر نفر ۲ متر مربع است، اما آنچه که در گذشته در ایران داشتیم چهار دهم متر مربع بود که اکثر ساختمان‌های ورزشی عمر بالای ۳۰ سال داشتند و از استانداردهای روز دنیا فاصله گرفته بودند. ما تصمیم گرفتیم فضاهایی مطابق با استانداردهای روز دنیا احداث کنیم. آیا تاکنون فکر کرده‌اید که چرا با این همه سرمایه‌گذاری در فوتبال جایگاه این رشته ارتقا نمی‌یابد؟ یکی از دلایل آن این است که کودکان با توپ‌های پلاستیکی و زمین خاکی بازی می‌کنند و سابقه فرهنگی و فکری مناسب را نداشته و در زمین‌های بزرگ موفق نمی‌شوند. از طرفی با توسعه گلخانه‌ای ورزشی به جایی نمی‌رسیم. کشتی به این خاطر موفق است که ریشه در فرهنگ ایران دارد و در بسیاری از نقاط بساط کشتی در جشن‌ها و مراسم سنتی برپا است. وقتی فضا و مربی نباشد، نمی‌توان ورزشی را در سطح گسترده در میان مردم توسعه داد. خیلی‌ها به من گفتند تمرکز خود را روی ساخت و ساز قرار نده؛ چرا که اگر ۲ مدال کمتر به دست آوریم، تاثیرات منفی بسیاری در جامعه خواهد داشت، اما ما با توجه به اهمیت بحث ساخت و ساز به این مهم توجه کرده و حالا در ده هزار و شصت شهر کشور، یکی دو سالن ورزشی ساخته یا در دست ساخت داریم.

شما اعلام کرده بودید که با ساخت و سازهای انجام شده در سال‌های گذشته، ایران توانایی میزبانی المپیک را دارد، آیا هنوز هم به این موضوع اعتقاد دارید؟

بله هنوز هم اعتقاد دارم، در حال حاضر سالن‌های بسیار مناسب چند هزار نفری داریم که قابلیت میزبانی رویدادهای مهم را دارند. در بخش فوتبال که فکر می‌کنم با کمی تجهیز و اصلاح ورزشگاه‌ها می توانیم سرویس‌دهی ایده آلی داشته باشیم. در سایر رشته‌ها نیز در حال حاضر این امکان وجود دارد.

ولی ورزشگاه‌های ما با استانداردهای روز دنیا فاصله دارند؟

بله ورزشگاه‌های ما ضعیف‌تر هستند، ولی مردود نیستند. اگر مردود بودند ما نمی‌توانستیم هیچ رویدادی را در آنها برگزار کنیم.

اما همیشه این ترس وجود دارد که به علت مناسب نبودن استادیوم‌ها، سهمیه ایران را در رقابت‌های فوتبال جام باشگاه‌های آسیا کاهش دهند؟

حالا ناظران فیفا ایراد می‌گیرند که باید ایرادها را برطرف کرد. مشکل اینجاست که آنها استانداردها را بالا می‌برند، ولی وضعیت استاندارد استادیوم‌های ما ثابت می‌ماند.