واقعا «لالیگایی» باش!

بازی اخیر استقلال و فولاد حاشیه‌های زیادی داشت که خیلی هم در موردشان حرف زده شده؛ این که فولادی‌ها می‌خواستند با پیراهن سیاه به زمین بیایند، اما در نهایت داور به آنها اجازه نداد. پس از آن جواد نکونام که با پیراهن سفید وارد ورزشگاه شده بود، در کمال تعجب لباسش را عوض کرد و با پیراهن مشکی لب خط ایستاد. بسیار طبیعی است که این مساله سوژه سوالات بعد از بازی باشد، اما وقتی در همین مورد از جواد نکونام سوال شد، او گفت: «خنده‌دار است که من از لالیگا بیایم و در مورد رنگ پیراهن حرف بزنم.» این پاسخ نکونام از چند منظر قابل تامل است.

نخست آن که این همه اصرار و تاکید روی سابقه بازی جواد در لیگ اسپانیا از سوی خودش و اطرافیانش به خاطر چیست؟ یعنی همه اهالی فوتبال باید سابقه خودشان را روی تابلو بنویسند و دست‌شان بگیرند؟ علی دایی و کریم باقری این همه سال در فوتبال ایران کار کردند؛ کی از آنها شنیدید که بگویند: «من از بوندس‌لیگا آمده‌ام»؟ این قبیل موضع‌گیری‌ها در ذات خودشان یک عیب دیگر هم دارند؛ این که انگار فرد گوینده سطح و شأن خودش را بالاتر از سایرین تصور می‌کند. خب یعنی بقیه که از لالیگا نیامده‌اند، حق دارند هر رفتار آماتوری را انجام بدهند؟

دوم آن که همه ایران دیدند پیراهن نکونام موقع ورود به استادیوم سفید بود و بعد سیاه شد؛ رنگی که او تقریبا در تمام طول فصل به تن داشته. این تغییر، در کنار اصرار شدید باشگاه استقلال برای این که فولاد مشکی نپوشد، طبیعتا سوال‌برانگیز است. خب آیا این پرسش نباید پاسخ داده شود؟ اگر حرف زدن از این ماجرا زشت است، حکم انجام دادنش چیست؟ چرا کاری را می‌کنید که حتی از سخن گفتن در موردش شرم دارید؟ سوم آن که اگر یادتان باشد سال ۲۰۱۴ بعد از بازی ایران و آرژانتین کلی داستان درست شد بر سر این که در پایان مسابقه چه کسی پیراهن لیونل مسی را به یادگار گرفته است.

نکونام در آن زمان به صراحت خودش را از این داستان کنار می‌کشید و می‌گفت: «من در لالیگا بارها مقابل مسی بازی کرده‌ام و نیازی نیست در مسابقه ملی پیراهن او را بگیرم»، اما بعدا هاشم بیک‌زاده در یک مصاحبه تصویری، آشکارا گفت آن پیراهن نصیب نکونام شده است. چرا لباس را می‌گیری و گردن نمی‌گیری؟ چرا رنگ پیراهن‌ات را عوض می‌کنی و نمی‌پذیری؟ و چرا در همه این موارد پای لالیگا را وسط می‌کشی؟ و  نهایتا چهارم این که برای سال‌های طولانی، آن روزها که نکونام پیراهن اوساسونا را بر تن می‌کرد و میانه میدان تیم ملی را در اختیار داشت، تصورمان از او یک فوتبالیست حرفه‌ای بلند پرواز با شخصیتی کم‌نقص و مناعت طبعی ستودنی بود. اگرچه در این سال‌ها برخی اتفاقات مثل هیاهوی روی نیمکت، بزرگ و کوچک کردن زمین مسابقه، ترک فولاد در آستانه بازی با الهلال و نیز همین اصالت دادن به خرافات رخنه‌های جدی در این تصویر ایجاد کرده، اما هنوز نمی‌خواهیم از دست رفتن جواد را باور کنیم. کاش بدون آن که اینقدر بگویی، واقعا «لالیگایی» باشی!