در باب شباهت طاهری و علی کریمی!

دنیای اقتصاد- رسول بهروش: گاف بزرگ رخ داده در ماجرای پرسپولیس، مهدی طارمی و باشگاه ریزه‌اسپور ترکیه بحث داغ رسانه‌ها در چند روز اخیر بوده و از زوایای مختلف به آن پرداخته شده است. حتی قسمتی از برنامه اخیر نود هم به این موضوع اختصاص یافت و مثلا در بخش جنجالی آن روشن شد مهدی طارمی مبلغ یک میلیارد و ۱۵۰میلیون تومان از حسین هدایتی گرفته تا ریزه‌اسپور را برای فسخ قانونی قرارداد راضی کند، اما مبلغ موردنظر را در جیب خودش گذاشته است. به این ترتیب متهم ردیف اول هم نزد افکار عمومی تغییر کرد و طارمی جای طاهری را گرفت. با این وجود شاید بتوان این مساله را از یک زاویه مغفول مانده هم بررسی کرد؛ اینکه چرا مدیری مثل علی‌اکبر طاهری که در دو دهه اخیر بهترین عملکرد را در باشگاه پرسپولیس داشته، مرتکب چنین اشتباه فاحشی می‌شود و اجازه می‌دهد منافع مجموعه به خطر بیفتد؟ مگر نه این است که ما او را به‌عنوان مدیری موفق و «حواس‌جمع» می‌شناسیم؟ پس خبط به این بزرگی از کجا ناشی می‌شود؟ چرا یکی مثل طاهری که مثلا در بحث بلیت‌فروشی برای کسب سالانه یک میلیارد تومان بیشتر به آب و آتش می‌زند و دعوا با شرکت واسطه را به پشت درهای استادیوم می‌کشاند، به اینجا که می‌رسد غفلت می‌کند و چیزی حدود چهار میلیارد تومان ضرر روی دست تیم می‌گذارد؟ تازه این رقم جریمه مالی است که صراحتا اعلام شده، وگرنه چه کسی می‌تواند زیان ناشی از چهار ماه غیبت طارمی یا محرومیت پرسپولیس از جذب بازیکن طی دو پنجره متوالی نقل‌وانتقالات را محاسبه کند؟

در پاسخ به سوالات بالا، می‌توان یک فرضیه جدی مطرح کرد؛ اینکه شاید طاهری سابقه و جنم مدیریتی خوبی داشته باشد، اما اول تا آخر در حوزه فوتبال متخصص نیست و همین مساله گاهی مشکلات مهمی را به‌وجود می‌آورد. او سال‌ها در حوزه صنعت مسوولیت داشته و به‌ویژه در شرکت‌های خودروسازی فعالیت‌های جدی انجام داده، اما به هر حال اینجا فوتبال است و قواعد خاص خودش را دارد. یادمان باشد بحث مدیریت در این عرصه بسیار جدی و تخصصی است؛ تا جایی که بزرگ‌ترین باشگاه‌های دنیا سمت مهمی به نام «مدیریت ورزشی» دارند که معمولا در اختیار قدیمی‌ها و خاک خورده‌های دنیای فوتبال قرار می‌گیرد. این سمت آن‌قدر کلیدی است که معمولا جابه‌جایی مدیران ورزشی موفق بین باشگاه‌های بزرگ دنیا حسابی جنجال به پا می‌کند؛ مثل حضور ماتیاس سامر دورتموندی در بایرن‌مونیخ که در آلمان غائله بزرگی به پا کرد یا زوبی زارتای نامدار که بعد از مدیریت ورزشی در بارسلونا، اخیرا با عقد قراردادی همین سمت را در مارسی فرانسه بر عهده گرفت؛ اما آیا ما در ایران معادلی برای این پست داریم؟‌

گیریم که طاهری در ساپکو و ایران‌خودرو و هر جای دیگری که بوده موفق عمل کرده باشد، اما فوتبال داستان خودش را دارد. شاید اگر امروز در کنار طاهری یکی از مردان تحصیل‌کرده و کهنه‌کار پرسپولیس حضور داشت، اشتباه به این بزرگی رخ نمی‌داد؛ یکی که مثلا یادش مانده باشد در میانه‌های دهه ۷۰ چطور انتقال علی دایی از السد فقط ۱۰روز قبل از پایان قرارداد رسمی این بازیکن با باشگاه قطری، چه فاجعه‌ای به بار آورد و چطور نزدیک بود در اثر جریمه سنگین، کار باشگاه پرسپولیس را به انحلال بکشاند! بله، طاهری مدیر موفقی است، اما شاید چون به این ریزه‌کاری‌ها اشراف کافی نداشته، گمان کرده، می‌شود با یک تغییر تاریخ ساده در قرارداد یا چهار تا استدلال نیم‌بند که فقط مصرف داخلی و رسانه‌ای دارد، فیفا را متقاعد کرد!

از این نظر امثال علی‌اکبر طاهری می‌توانند تداعی‌کننده ستاره‌های محبوب فوتبال ایران مثل علی کریمی و خداداد عزیزی باشند؛ آنها که سرشار از استعداد بودند و با هنر ساق‌های‌شان میلیون‌ها تن را به وجد می‌آوردند، اما چون فوتبال را به‌صورت سیستماتیک و اصولی یاد نگرفته بودند، درست سر برخی بزنگاه‌ها بدترین رفتار ممکن را انجام می‌دادند. خداداد با آن اعتراض وحشتناکش به تعویض در بازی ایران و آمریکا، خاطره‌ای تلخ در دل تنها پیروزی فوتبال ایران در تاریخ جام‌های جهانی به جا گذاشت و علی کریمی هم که کلکسیونی از همین ناشی‌گری‌های بدموقع بود؛ از کتک‌کاری‌اش با داور ژاپنی در سال۷۷ که به قیمت یک سال خانه‌نشینی‌اش تمام شد تا آن لگدی که در جام‌جهانی آلمان به ساک پزشکی تیم ملی زد. مشکل اینجاست که خیلی از ستاره‌های ما فوتبال را به‌صورت علمی و آکادمیک با تمام جزئیاتش یاد نگرفتند.

تقریبا محال است که هیچ‌کدام از چنین رفتارهایی از امثال مسی و ژاوی و اینیستا که در لاماسیا پرورش پیدا کردند سر بزند، اما ستاره‌های ما بچه‌های زمین خاکی بودند و هرچه داشتند از غریزه و جوشش می‎‌آمد. داستان طاهری هم دست‌کم در حوزه مدیریت ورزشی شاید همین باشد؛ جایی‌که او نان استعداد ذاتی‌اش را در اداره کردن یک مجموعه می‌خورد، اما چون این کار را به‌صورت حرفه‌ای و تخصصی یاد نگرفته، در لحظه موعود پتانسیل لگد زدن به ساک ورزشی را دارد! انگار او هم «مدیر زمین خاکی» است؛ دریبل‌هایش را می‌زند، اما از آنجا که کار را اصولی نیاموخته، متوجه نیست کتک زدن داور چه عواقب خطرناکی دارد و چقدر می‌تواند دردسرساز باشد! در کنار حضور امثال طاهری که به‌طور عام مهارت مدیریتی خوبی دارند، دنیای فوتبال خبره‌های خودش را هم لازم دارد تا در چنین موقعیت‌هایی، راه و چاه را تشخیص بدهند. از یاد نبریم انتقال سسک فابرگاس از آرسنال به بارسلونا سه سال طول کشید، چون مدیر ورزشی کاتالان‌ها حاضر نبود زیر هر کاغذی را امضا کند، ما اما ظرف چند هفته طارمی را به ترکیه دادیم و پس گرفتیم و تصور می‌کردیم هیچ اتفاق بدی هم رخ نخواهد داد.