جنبش پایداری بیش از همیشه شرکتهای کوچک تا بزرگ را تحت فشار قرار داده است. جامعه خواهان توجه آنها به آثار زیستمحیطی و اجتماعی فعالیتهایشان است. از آنها میخواهند که مسوولانه رفتار کنند و نقشی در بهبود شرایط زیستمحیطی و اجتماعی محیط داشته باشند. سیاستگذاران نیز به سمت تشدید قوانین و مقررات دولتی میروند تا شرکتها را وادار به اتخاذ رویکردهای سبزتر یا انساندوستانهتر کنند. در دهه اخیر چند کشور از جمله هند، قوانین جدیدی در این رابطه وضع کردهاند و انتظار میرود که در سالهای پیشرو هم شاهد تدوین مقررات جدید اقتصادی در دیگر کشورها باشیم. اما آنچه به نظر میرسد، نه ناکارآمد بودن، بلکه کمکارآمد بودن چنین فشارهای اجتماعی و دولتی بر شرکتهاست. با آنکه نمیتوان و احتمالا نباید از چنین مطالباتی دست برداشت، موثرترین راهکار برای سبز شدن و مسوولانه رفتار کردن شرکتها، تغییر ذهنیتها و اصول کار آنهاست. پیشنهاد ما آن است که به جای تمرکز بر مدیریت منافع متضاد، به دنبال ایدههایی بدون تضاد منافع باشیم.
گردآوری و ترجمه: سیدمحمداعظمینژاد - مریم میرصادقی
info@infinitesch.com
بهنظر میرسد اکثر افراد با مزایای کوچینگ فردی آشنا هستند، اما تعداد کمی از ارزش ذاتی «کوچینگ تیمی» در سازمانها اطلاع دارند. آیا قرار نیست تیمهای رهبری سازمانی، عملکرد بالایی داشته باشند؟ اگر رهبران سازمان از نظر قابلیتها یا رفتارهای رهبری سازمانی کمبود خاصی داشته باشند، آیا کوچینگ فردی به تنهایی کارآیی خواهد داشت؟
«وقتی ۸ ساله بودم، به خانه مادربزرگم در شهر ویجیاوادا در ایالت آندرا پرادش رفتیم. خانه آنها نزدیک رودخانه کریشنا بود. در آنجا، دیدم که مردم زبالهها و ضایعات پلاستیکی خود را به رودخانه میاندازند. در همان لحظه، فعال محیط زیست درونم بیرون آمد و از آن زمان به بعد، دائما به این فکر میکردم که چه کار باید کرد.» اینها صحبتهای «شری نیهال تامانا» است. فعال محیط زیست و کارآفرین ۱۴ ساله هندیتبار. او بنیانگذار یک سازمان غیرانتفاعی به نام «ریسایکل مای بتری» (Recycle My Battery) است، به معنای «باتریهایم را بازیافت کن». او از کودکی، دوست داشت درباره جهان و طبیعت اطلاعات کسب کند.