نویسنده: Andrew Campbell مترجم: مریم رضایی منبع: HBR شرکت رسانه‌ای گانت۱، مثل همتایان خود مانند تایم وارنر۲ و نیوز کورپوریشن۳، اخیرا اعلام کرده که قصد دارد کسب‌وکار رسانه‌های چاپی (مثل یو‌اس‌ای تودی و ۸۰ روزنامه دیگر) را از دیگر کسب‌وکارهای خود (کانال‌های تلویزیونی و کسب‌وکارهای اینترنتی) جدا کند. توضیح دلیل این‌گونه جداسازی کار سختی است. شرکت‌ها سال‌ها دست به این اقدام زده‌اند و منطق آنها برای یک ناظر غیرمتخصص اغلب مشخص بوده است: اینکه شرکت‌ها با مدل‌سازی مالی در مورد چشم‌انداز رشد و سودآوری واحدهایی که می‌خواهند جدا کنند، تمرکز بیشتری بر این واحدها خواهند داشت. با این حال، اگرچه یک ناظر غیرمتخصص می‌تواند دلایل این جداسازی شرکتی را تشخیص دهد، اما هنگام تصمیم‌گیری برای درست یا غلط بودن شروع این جداسازی، چارچوب‌ها و ایده‌هایی که تئوری این استراتژی را پی‌ریزی می‌کنند، چندان موثر نیستند. به همین منظور، بهتر است بهترین تئوری استراتژی را که در اختیار داریم مرور کنیم. این تئوری «دیدگاه منبع محور» (RBV)۴ نام دارد که جی بارنی، استاد مدیریت استراتژیک آن را معرفی کرده است. بر اساس این تئوری، «منابعی» که در اختیار یک شرکت است، مشخص‌کننده موفقیت یا شکست آن شرکت هستند. بنابراین، تصمیم‌گیری استراتژیک همان ایجاد یا بهره‌برداری از «منابع» است. اما یک «منبع» دقیقا چیست؟ این تئوری منبع را به‌عنوان یک دارایی تعریف می‌کند که به شرکت امکان می‌دهد منافع یا به گفته عموم مردم یک سود خوب به دست آورد. برای اینکه این اتفاق رخ دهد، یک «منبع» باید سه ویژگی زیر را داشته باشد:

• برای مشتریان ارزشمند باشد یا امکان ایجاد شرایطی را که برای آنها ارزشمند باشد، به وجود آورد.

• کمیاب باشد، یعنی شرایطی را داشته باشد که هر رقیبی نتواند به آن دست یابد.

• امکان کپی کردن یا جایگزین کردن آن سخت باشد، به طوری که رقبا نتوانند عینا همان منبع را ایجاد کنند یا منبع مشابهی را با آن تطبیق دهند.

منابعی که این سه شرط را داشته باشند، دانش یا قابلیتی شناخته می‌شوند که در طول زمان ایجاد شده‌اند و انتقال یا مستندسازی آن دشوار است. اما در ضمن می‌توانند دارایی یا حق امتیاز یا برند یا قراردادها را نیز شامل شوند. به‌طور واضح، شرکت گانت هم در کسب‌وکار روزنامه‌های خود که فعالیت اصلی این شرکت بوده و هم در دیگر کسب‌وکارهای رسانه‌ای که اخیرا شکل گرفته‌اند، منابعی در اختیار دارد. هر دو نوع این کسب‌وکارها بازده‌ سودی دارند که برای صنایع حوزه فعالیت آنها قابل قبول است. تا زمانی که این کسب‌وکارها منابعی نداشته باشند که با تعریف بالا مطابقت داشته باشد، این موضوع امکان‌پذیر نخواهد بود. حال RBV تصمیم جداسازی شرکت را چگونه توضیح می‌دهد؟ برای فهمیدن این موضوع باید باور داشته باشیم که جداسازی رسانه‌های چاپی از رسانه‌های دیگر یا منبعی جدید ایجاد می‌کند یا امکان بهره‌برداری از یک منبع موجود را برای شرکت آسان‌تر می‌سازد. بدیهی به نظر می‌رسد که این جداسازی منبع جدیدی ایجاد نمی‌کند و مشخص نیست چرا این اقدام می‌تواند بهره‌برداری از منابع موجود را برای تیم مدیریتی آسان‌تر کند. بنابراین، توضیح این تصمیم با استفاده از RBV کار سختی است. همچنین RBV هیچ مفهومی از تمرکز را دربرنمی‌گیرد. در واقع، اگر شما منابع متعددی در اختیار داشته باشید، RBV می‌گوید که باید برای ایجاد و بهره‌برداری از همه این منابع یک استراتژی ایجاد کنید و توضیح نمی‌دهد چرا برای تمرکز بر برخی منابع و جداسازی منابع دیگر، باید دقت کافی داشته باشید.

بنابراین آیا ممکن است تئوری استراتژی بهتری نسبت به RBV وجود داشته باشد؟ مهم‌ترین گزینه می‌تواند «مدرسه موقعیت‌یابی باشد» که ایده‌های آن به‌طور مشخص توسط مایکل پورتر مطرح شده است. این تئوری بیان می‌کند که موفقیت به موقعیت‌یابی کسب‌وکار شما در یک بازار سودآور بستگی دارد؛ جایی که بتواند یک مزیت رقابتی به دست آورد.

اما متاسفانه این تئوری نیز نمی‌تواند تصمیم‌ به جداسازی شرکت را توجیه کند، چون این کار موقعیت هیچ‌یک از گروه‌های تجزیه شده را تغییر نمی‌دهد. کسب‌وکار رسانه‌های چاپی همچنان در یک بازار غیرجذاب و کسب‌وکار رسانه‌های غیرچاپی نیز در بازاری جذاب باقی می‌مانند. به علاوه، جداسازی مزیت رقابتی هیچ‌یک را تغییر نمی‌دهد. بنابراین برای توضیح تصمیم‌گیری‌های مهمی مانند جداسازی گانت، باید در تئوری‌های استراتژی اصلاحاتی صورت گیرد. راه‌حل نویسنده این است که یک مفهوم به RBV اضافه شود. در حال حاضر، RBV به‌طور کامل حول دارایی‌ها ایجاد شده و به جز غیاب منابع هیچ تعهداتی وجود ندارد. بنابراین، استراتژیست‌ها تشویق می‌شوند بر منابعی که خودشان و نیز رقبایشان در اختیار دارند تمرکز کنند و مسیری را در پیش بگیرند که از منابع خودشان بهره‌برداری و از منابع رقبا دوری کنند. در نتیجه اگر RBV مفاهیمی را هم برای منابع و هم برای تعهدات دربربگیرد، به تئوری قوی‌تری تبدیل خواهد شد. یک «تعهد» به‌عنوان ویژگی شرکت، این‌گونه تعریف می‌‌شود:

• از ارزش مشتریان می‌کاهد یا ارزش‌آفرینی را برای شرکت دشوار می‌کند.

• کمیاب است و بیشتر رقبا آن را در اختیار ندارند.

• حذف، انتقال و ریشه‌کن کردن آن دشوار است.

حال اضافه کردن مفهوم تعهدات به RBV چگونه می‌تواند تصمیم شرکت گانت را توضیح دهد؟ به گفته گراسیا مارتوره، مدیرعامل گانت، یک دلیل این جداسازی این است که کسب‌وکار ترکیبی موجود، تعهدی به نام «محدودیت‌های ضد تراست» (قوانین مصوب برای محدود کردن فعالیت‌ اتحادیه‌ها در آمریکا) دارد. این تعهد، به‌عنوان کاهنده ارزش شرکت اجازه نمی‌دهد هر دو واحد رسانه‌های چاپی و غیرچاپی شرکت از فرصت‌های تملک دیگر خود استفاده کنند. در نتیجه با اضافه کردن مفهوم تعهدات، RBV می‌تواند دلیل اصلی تصمیم برای جداسازی را توضیح دهد. در این صورت، شاید بهتر باشد آن را دیدگاه منابع و تعهدات (RLV) بنامیم. این تعریف RBV را به اصول آن در تحلیل نقاط قوت و ضعف نزدیک‌تر می‌کند. همچنین با اضافه شدن مفهوم تعهدات، RBV می‌تواند حوزه استراتژی را برای راهنمایی مدیران و توضیح دامنه کامل موفقیت‌ها و شکست، با مبنای آکادمیک مستحکم‌تری ارائه کند.

پاورقی:

۱) Gannett Corporation

۲) Time Warner

۳) News Corporation

۴) Resource-Based View