مترجم: دلارام حسینیون منبع: Silobreaker در سال 1997 لوئیس شوئیتزر، مدیر عامل وقت شرکت فرانسوی رنو، در بازگشت از سفر روسیه با ناامیدی متوجه شد که خودروی کوچک ساخت روسیه به نام لادا به قیمت ‌‌6000 دلار فروش بسیار خوبی دارد؛ در حالی که خودروهای لوکس رنو با پایه قیمت 12000 دلار با استقبال خوبی مواجه نشده بود.
شوئیتزر در این باره می‌گوید: «با مشاهده ‌آن ماشین‌های قدیمی به این نتیجه رسیدم این تفکر که پیشرفت فنی مانعی برای تولید ماشینی خوب با قیمت 6000 دلار است، غیرقابل قبول است. بنابراین لیستی از سه ویژگی این ماشین‌ها را که کلمات مدرن، قابل اعتماد و مقرون به صرفه را دربرمی‌گرفت تهیه کردم و این نکته را که بقیه ‌موارد قابل مذاکره هستند، به آن اضافه کردم.» این مقررات که روی دستمالی در هواپیما در میسر برگشت شوئیتزر به فرانسه نوشته شده بودند، به جرارد دتوربت، مدیر تحقیق و توسعه (R&D) شرکت تحویل داده شد و به او دستور داده شد تا یک ماشین 6000 دلاری بر اساس این ویژگی‌ها بسازد. ‌‌
دتوربت از نظر فنی می‌توانست نوع ساده‌تری ‌‌از یک ماشین گران‌قیمت را ‌‌برای ‌‌رسیدن به هدف ۶۰۰۰ دلاری طراحی کند. اما تولید خودروی ارزان قیمت کاملا نامعقول بود و از نظر مشتری میزان امنیت و راحتی آن زیر سوال می‌رفت.
با در نظر گرفتن شهرت ‌‌رنو در زمینه ‌ظرافت و کیفیت، ایجاد خط تولید محصولی بی‌کیفیت همانند ارتکاب خودکشی ‌‌یک نام تجاری شناخته شده بود.
بنابراین دتوربت دریافت کاری که رییسش از او خواسته ‌‌بود، فقط طراحی یک ماشین ارزان‌ قیمت ‌‌نبود، بلکه در حقیقت ارائه ماشینی با کمترین حد قیمت و بیشترین ارزش بود.
مسوولان شرکت رنو در فرانسه و رومانی ساخت ماشینی بر اساس این طراحی‌ها را آغاز کرده و مهندسان R&D تحت نظارت و سرپرستی دتوربت شروع به کار کردند و در ماشین جدید ۵۰ درصد کمتر از قطعات یک خودروی معمولی رنو و معماری ساده‌تر استفاده کردند.
مهندسین برای اینکه بیشترین دستاورد از کمترین امکانات به دست آید، آیینه عقب متقارنی طراحی کردند که در هر سمتی از ماشین قابل نصب بود و شیشه جلو را مسطح‌تر از حد معمول ساختند و نوآوری‌های مشابه دیگری نیز داشتند. تمام این ابزارها برای کاهش استفاده از مواد اولیه و اجتناب از ابزارهای گران قیمت در کارگاه مورد استفاده قرار گرفتند.
مهندسان همچنین استفاده از اجزای گران‌قیمت‌ ‌الکترونیکی را محدود‌تر کرده و با تغییرات ایجاد شده، تولید و تعمیر این محصول را آسان‌تر ‌‌و ارزان‌تر ‌‌کردند. نتیجه ‌تمام این تغییرات، خودرو سواری لوگان بود که در سال ۲۰۰۴ با طراحی ساده و مدرن مطابق با استانداردهای امنیتی و کیفیتی و با قیمت اولیه ۶ هزار دلار، به تولید نهایی رسید.
در ابتدا رنو تصمیم گرفته بود این ‌‌ماشین را در کشورهای نوظهور اروپای شرقی و خاورمیانه به فروش برساند؛ اما موضوعی که موجب تعجب شرکت رنو شد، این بود که ‌‌لوگان در بیشتر کشورهای مرفه اروپای غربی هم خریداران زیادی پیدا کرد؛ خریدارانی که مدت‌ها بود با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کردند و طالب خودروهایی ارزان‌‌تر بودند.
زیر نظر مدیریت دوراندیشانه کارلوس گوسن، ‌‌جانشین شوئیتزر، رنو در سال‌های اخیر خط تولید جدیدی به نام «داسیا» برای سرمایه‌گذاری و تمرکز بر این درخواست مردم ایجاد کرده است. علاوه بر سواری لوگان، برند داسیا خودروهای ون‌، پیکاپ و خودروهای شاسی بلند را نیز
دربرمی‌گیرد.
پرتفوی محصولات داسیا به طور قابل توجهی درآمد رنو را در سال‌های اخیر افزایش داده است. علاوه بر این، محصولات داسیا منطبق با استانداردهای زیست محیطی بوده و ۹۵ درصد از اجزای تشکیل دهنده ‌خودروهای داسیا از مواد تجزیه‌پذیر و محافظ محیط زیست
تهیه شده‌اند.
در سال ۱۹۹۹ رنو مشارکت استراتژیک خود را با گروه خودروسازی ژاپنی نیسان ایجاد کرد و اتحادیه‌ای را با هدف افزایش تحقیق و توسعه و زنجیره عرضه مشارکتی و تولید و تبادل بهترین شیوه‌های کاری موجود بین هر دو گروه خودروساز، تشکیل داد. گوسن به عنوان رییس این اتحادیه، بر تعهد هر دو شرکت برای نوآوری مبتکرانه حساب می‌کرد.
او این کار را با استفاده از مشارکت، استعداد و بهترین عملکرد بازارهای نوظهوری مانند هند انجام می‌دهد؛ کشوری که امتیاز خودروی جگوار را از آن خود کرد. رنو و نیسان، در سال ۲۰۱۴ از چند محصول جدید مشترک خود رونمایی خواهند کرد.
اگرچه مشارکت رنو- نیسان در نوآوری مقتصدانه پیشتازانه است، ‌‌اما آنها در این زمینه تنها نیستند. این شیوه ‌نوآوری که این اتحادیه برای تولید محصولات لوگان و داسیا از آن استفاده کرده، به تدریج در سراسر کسب‌وکارهای غربی گسترش یافته و شرکت‌های مختلفی مانند یونیلور، زیمنس و پیرسون نیز در این زمینه سرمایه‌گذاری کرده و به دنبال اهداف مشترک هستند تا با کاهش قابل توجه هزینه‌ها، سود زیادی به دست آورند و رابطه ‌ماندگارتری با مشتریانی که بیشتر به دنبال این ارزش‌ها هستند ایجاد کنند. آنها همچنین به دنبال این هستند که کارمندانی از نسل جوان را جذب کنند که از مسائل زیست‌محیطی آگاهی بیشتری دارند.
مجمع جهانی اقتصاد پیش‌بینی می‌کند که شرکت‌ها در اقتصاد‌‌های بزرگ تا سال ۲۰۳۰ با اتخاد شیوه‌‌های کسب‌وکار کارآمد، می‌توانند به‌اندازه ۲ تریلیون دلار صرفه‌جویی در هزینه‌ها داشته باشند.