نویسنده: Bill Taylor

مترجم: صالحه حسینی

همه ما می‌خواهیم بخشی از یک جریان موفقیت‌آمیز بزرگ باشیم. شرکتی را راه‌انداری کنیم یا نقشی ارشد در یک شرکت داشته باشیم که صنعت را دگرگون کند. برندی را ایجاد کنیم تا مشتریان را متحیر کند و بر بازار حکمفرما باشد یا کارآفرینی باشیم که اشتغال‌زایی و تولید ثروت می‌کند و سازمانی سرشار از خلاقیت و انرژی ایجاد می‌کند. این به این معنی است که همه ما فارغ از شغلی که داریم، باید یک سوال بزرگ را در نظر بگیریم: تعریف شخصی ما از موفقیت چیست؟ ایجاد تفاوت و تاثیرگذاری به چه معناست؟ بهترین راه برای به‌کارگیری همکاران در جهت هدف و برخورد با مشکلات و موانعی که به ناچار پیش می‌آیند چیست؟ چقدر ما به ایده‌ها و تجربه‌های شخصی تکیه می‌کنیم و تا چه حد به دنبال حمایت از اطرافیانمان هستیم؟ اگر به دنبال موفقیت هستیم باید بدانیم که چطور رهبری کنیم.

بیل تیلور نویسنده این مقاله در طول سه دهه گذشته فعالیت‌هایی را در مجله HBR انجام داده و بعد از آن به‌عنوان یکی از موسسان یک مجله و سپس به‌عنوان یک نویسنده با رهبران بزرگی در طیف وسیعی از زمینه‌ها در ارتباط بوده است. او در این مقاله تجربیاتش در زمینه سبک‌های رهبری را بیان کرده است. به نظر او «همه رهبران بزرگ موفقیت‌های عظیمی کسب کرده‌اند ولی شیوه هیچ‌کدام یکسان نبوده است.» نویسنده ۴ سبک رهبری مختلف و ۱۶ سوال را برای شما به‌منظور شناسایی سبک مناسب خود فراهم آورده است. هیچ پاسخ درستی به این پرسش‌ها وجود ندارد و البته برای رهبری یک مسیر مشخص هم وجود ندارد. اما هر کدام از ما باید بدانیم که کدام یک از این سبک‌ها برای ما و چیزی که قرار است به‌دست آوریم مناسب است. آن ۴ سبک رهبری کدامند؟

کارآفرین کلاسیک: همان‌طور که اسطوره سرمایه‌گذاری جان دوتر می‌گوید: کارآفرینان کلاسیک با کمترین امکانات بیشترین را انجام می‌دهند. رهبری سازمانی عبارت است از هیجان رقابت و تلاش برای موفقیت. متغیرهای با معنی مانند هزینه، کیفیت، حاشیه سود و معاملات هوشمند معیارهای با اهمیت هستند. مطمئنا این رهبران به ارزش‌هایی که شرکت بر پایه آنها واقع شده است اهمیت می‌دهند. آنها عاشق تولید محصولات با مزیت رقابتی پایدار و ایجاد شرکت‌های تاثیرگذار هستند و هنگامی که با مسائلی چون راه‌اندازی محصول جدید، مواجهه با مشتری ناراضی یا یک خریدار مشتاق مواجه می‌شوند، بر بازده مالی و محاسبات منطقی تمرکز می‌کنند.

راهبران مدرن: این رهبران هدفی بیشتر از فقط موفقیت کسب‌وکار دارند و مشتاق موفقیت هستند. پیروزی کمتر به معنی شکست رقیب و بیشتر به معنی ایجاد چیزی با ارزش و اصلی است. موفقیت برای آنها کمتر به معنی به‌دست آوردن پول و بیشتر به معنی ایجاد تفاوت و تاثیرگذاری است. مطمئنا متغیرهای اقتصادی مهم هستند اما معیار‌های انسانی باعث حرکت آنها به سمت موفقیت می‌شود. بنابراین این رهبران بر خلاف کارآفرینان کلاسیک ریسک‌پذیر هستند، حتی اگر بازگشت کوتاه‌مدت آشکار نباشد. این رهبران تنها به دنبال راه‌اندازی شرکت نیستند و هدف آنها تبدیل شرکت به یک عامل انگیزه‌بخش است.

حل‌کننده مشکلات: این رهبران کمتر نگران تاثیرات چشمگیر هستند و بیشتر بر نتایج ملموس متمرکزند. آنها به قدرت تخصص و ارزش تجربه اعتقاد دارند. تکنولوژی‌های در هم گسیخته و مدل کسب و کار کاغذ سفید1 ممکن است باعث تغییر شکل بازارها و صنایع شود اما موفقیت‌های گذشته به‌عنوان یک پیش‌بینی کننده خوب از آینده به آنها کمک می‌کنند. بنابراین رهبران حل‌کننده مشکل اولین افرادی هستند که در حین رهبری سازمانی با مشکلات مواجه می‌شوند و فرصت‌های جدید را شناسایی می‌کنند. آنها به توصیه همکاران تکیه می‌کنند اما در نهایت برای هدایت سازمان به سمت آینده و به آنچه از قبل دیده و یاد گرفته‌اند رجوع می‌کنند.

راه‌حل‌یاب: این سبک به معنی توسعه نتایج و ارائه‌دهنده راه‌حل‌های ملموس است، اما این رهبران بر این باورند که کمک‌های قدرتمند و تاثیرگذار اغلب از غیرمنتظره‌ترین مکان‌ها می‌آیند مانند نبوغ پنهان همکاران خود و نبوغ جمعی که سازمانشان را احاطه کرده است. آنها مطمئن هستند که آنچه می‌دانند به آنچه تصور می‌کنند، محدود نمی‌شود. در نهایت آنها مسوولیت نتیجه کسب و کار را بر عهده می‌گیرند. این رهبران فروتن و افتاده معتقدند که تواضع و فروتنی در خدمت بلند پروازی طرز فکری درست برای انجام کار‌های بزرگ در جهان ناشناخته‌ها است. حال این سوال مطرح است که چرا شفاف‌سازی بهترین سبک رهبری مهم است؟ چرا که هر چقدر که ما بیشتر خود و چیز‌هایی را که به آن اهمیت می‌دهیم و نحوه تصمیم‌گیری و چرایی کارهایی را که انجام می‌دهیم می‌شناسیم، منجر به اثربخشی بیشتری در راهنمایی و هدایت دیگران به سمت آنچه می‌خواهیم به‌دست آوریم، می‌شود؟

پاورقی:

۱- مدلی از کسب‌وکار که فرآیند‌های اجرایی در هر زمان برای تغییرات آنی آمادگی دارند.

منبع: HBR