تولد «تئاتر مستند»

روی آوردن کارگردانان و گروه‌های تئاتری به اجرای نمایش‌های اجتماعی در یکی، دو سال اخیر گسترش فزاینده‌ای داشته است. نمایش «سعادت لرزان مردمان تیره روز» نوشته علیرضا نادری که به کارگردانی محسن علیخانی از روز شنبه اجراهای خود را در تماشاخانه تیاتر باران رسما آغاز کرد، در ادامه همین گرایش به ژانر اجتماعی در تئاتر است.

با وجود تعدد تئاترهای اجتماعی که معمولا پس زمینه سیاسی و عاطفی نیز با خود دارند، اما نمایش‌هایی که به خوبی توانسته باشند بار خود را به منزل برسانند، پرشمار نیستند. نکته آن است که عمده کارگردانان و نویسندگان نمایش‌های اجتماعی - به اشتباه- در روایت اثر خود، طرح صرف برخی از مسائل و موضوعات اجتماعی و ایجاد کشش برای ادامه نمایش را بر ارائه نتیجه‌ای مشخص و شفاف از طرح این مسائل ترجیح می‌دهند. یعنی اینکه در بسیاری از تئاترهای اجتماعی، معمولا نویسندگان و کارگردانان برای ایجاد کشش در روایت تئاتر، دست به دامان طرح برخی مسائل سیاسی و اجتماعی می‌شوند که معمولا بسیار جدل‌برانگیز هم هستند، اما از آنجا که طرح این مسائل صرفا برای ایجاد کشش در داستان بوده است، سرانجام نتیجه مشخص و ملموسی از آنها به دست نمی‌آید.

«سعادت لرزان مردمان تیره روز» به عنوان یک تئاتر اجتماعی، به خوبی توانسته است از این معرکه خود را برهاند. متن این نمایش خود را بیهوده درگیر طرح مسائل جدل‌برانگیز نمی‌کند و به خوبی توانسته است تا روایت منسجم و کشش‌داری از داستانش ارائه کند. اجرای این نمایش اگرچه خالی از برخی ایرادهای فرمی نیست و در برخی لحظات گل درشت بودن برخی نمادها، آزاردهنده به نظر می‌رسد اما به جرات می‌توان گفت که یکی از موفق‌ترین تئاترهای اجتماعی چند سال اخیر در ایران است که در روایت، اجرا و فضاسازی حسی کمترین نقص‌ها را دارد.

این نمایش به بیان داستانی از یک خانواده ایرانی - احتمالا- در دهه ۶۰ می‌پردازد که به واسطه مشکلات متعدد اجتماعی فرومی‌پاشد. شخصیت‌های نمایش با بازی‌های معمولا خوب بازیگرانشان، به شیوه نسبتا کاملی وجه نمادین و استعاری خود را ظهور و بروز می‌دهند.

کاربرد الگوهای مینی مالیستی در همه وجوه این نمایش، حداقلی است، دکور تغییر نمی‌کند و لوکیشن ثابت است، روایت خطی است و همه چیز در شبیه‌ترین حالت خود به واقعیت به سر می‌برد. همه اینها باعث می‌شود تا تماشاگر تئاتر «سعادت...» بیشتر از آنکه احساس کند مشغول دیدن یک نمایش در یک سالن تئاتر است، فکر کند که از پنجره یک خانه دارد اتفاق‌های واقعی یک خانواده را دید می‌زند. شاید بیراه نباشد اگر این نمایش را زمینه ساز تولد مفهومی به نام «تئاتر مستند» بدانیم.