از فروختن فیلمنامه‌ها‌یم پشیمانم

حجت قاسم زاده اصل

من این صحبت را که فیلمنامه‌نویسی ضعف سینمای ایران است، به هیچ‌وجه نمی‌پذیرم. به نظرم این یک سنگر پوسیده‌ای است که همه پشت آن خودشان را پنهان می‌کنند. اگر یک فیلم خوب است همه عوامل آن از آبدارچی گرفته تا بازیگر و کارگردان خوب کار کردند. اما وقتی فیلم بد می‌شود فقط فیلمنامه‌نویس‌ها مقصر هستند. من فکر می‌کنم مشکل سینمای ما فیلمنامه‌نویس‌ها نیستند، بلکه برخی کارگردان‌ها هستند.‌ به عنوان یک موجود دو زیست در این عرصه که هم فیلمنامه دیگران را نوشتم و هم ساختم این را می‌گویم. از نظر من کارگردانی یک شغل نیست. دریچه‌ای است که باید همه را پشت آن دعوت کنید تا از آن به دنیایی که شما ساخته‌اید نگاه کنند. برخی کارگردان‌های ما این دریچه نگاه را ندارند و امضای پای کارهایشان نیست. کارگردان‌های جوان ما فکر می‌کنند برای ساخت فیلم‌های جنگی، وحشت و کمدی باید از یک نوع دکوپاژ استفاده کنند. اینها یک جور فیلمسازی بلد هستند. هر فیلمی مضمون خودش را دارد و هر مضمونی روش خاص خودش را می‌طلبد. اگر فیلمنامه بد است چرا کسی بد بودن آن را تشخیص نداده است و کارگردان آن فیلم را ساخته؟ اصلا فیلمنامه‌ای که بد است چرا باید ساخته شود. من از تمام فیلمنامه‌هایی که فروختم پشیمانم. اگر خودم می‌ساختم قطعا خیلی بهتر می‌شد. کارگردانی اندازه دارد. یعنی اینکه کارگردان باید تشخیص بدهد چه زمانی بگوید کات. این «کات» گفتن از «حرکت» گفتن خیلی مهم‌تر است. من آدم پر کاری نیستم. اما گاهی حسرت فیلمنامه‌هایم را می‌خورم. فیلمسازی عرصه گرانی است. اگر اینطور نبود می‌توانستیم یک فیلمنامه را به چند کارگردان بدهیم که بسازند و بعد می‌دیدیم که به چند فیلم می‌رسیم. آن وقت معلوم می‌شد مشکل سینمای ما کارگردان‌ها هستند. می‌خواهم یک سوال خودخواهانه‌ طرح کنم. کدام یک از تله فیلم‌های من از فیلم‌های سینمایی ضعیف‌تر است؟ معمولا دوستان با حسرت به من می‌گویند ای کاش این فیلم تو سینمایی بود و چرا وارد سینما نمی‌شوی، اما شاید سینمای ما ظرفیت بعضی کارها را نداشته باشد. تلویزیون برای من خانه خوبی بوده است. اگر همین را در قالب سینما پیشنهاد کنند و بازیگران و عوامل آنچنانی بخواهند بیاورند، معلوم نیست فیلم خوب دربیاید.