زنگ تهدید بازار کتاب با چاپ غیرقانونی

دنیای اقتصاد: فیلم، آلبوم موسیقی، کتاب و... فرقی نمی‌کند؛ هر کالای فرهنگی و غیر فرهنگی که تصورش را بکنید به شرط اینکه بتوان با تکثیر غیرقانونی آن پولی به جیب زد، نظر سودجویان را به خود جلب می‌کند. شم اقتصادی سوداگران بازار ادب و هنر، هر روز و هر ساعت در جست‌وجوی کالایی است که با خون دل خالق، مولف یا مصنف تولید شده و با صرف سال‌ها وقت و میلیون‌ها تومان به امید ادامه راه روانه بازار شده است. کافی است اثر هنرمندی گل کند یا کتابی به چاپ چندم برسد تا راهزنان در کمین باغبان، از هر گوشه‌ای سر برآورند و مزد بی‌زحمت خود را یک‌شبه با دستگاه‌های تکثیر به دست آورند و آتش به نیستان بزنند.

هرچند در میان این کالاهای فرهنگی، محصولات صوتی و تصویری راحت‌تر در معرض دستبرد قرار می‌گیرد ولی شاید به‌دلیل بی‌هیاهویی، کتاب از نظر مظلومیت در رتبه بالاتری قرار گیرد. کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان به مدد سینما‌ها به میزانی از سود خود دست می‌یابند، خوانندگان و موسیقی دان‌ها با اجرای زنده گاه به اندک منفعتی می‌رسند اما یارمهربان خاموش، با اینکه سال‌هاست با تهاجم پنهان و آشکار مواجه است کمتر به آن توجه می‌شود؛ هر چند که فریاد ناشران در تمام دوران بلند بوده ولی در مقایسه با محصولات مشابه کمتر مشکلاتشان جدی گرفته شده است؛ تا آنجا که کاسه صبر این گروه نیز لبریز شده و در روزهای گذشته ۴۳۵ ناشر و کتابفروش تهرانی در نامه‌ای به علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار صدور دستور صریح و قاطع برای برخورد با افراد خلافکار تکثیرکننده غیرقانونی کتاب شده‌اند.

در متن این نامه آمده است: «چند سالی است که به دنبال ورود فناوری جدید دیجیتالی در حوزه چاپ و نشر کتاب، افراد خلافکار به محض آنکه از اقبال عمومی به کتابی آگاه می‌شوند، نسبت به تکثیر غیرقانونی کاغذی آن اقدام می‌کنند یا در فضای مجازی آن را به فروش می‌رسانند و متاسفانه به‌دلیل عدم برخورد قاطع با این رفتار مجرمانه، مشاهده می‌شود که سال به سال بر تعداد این افراد و عناوین کتاب‌های تکثیرشده غیرقانونی اضافه می‌شود.» در ادامه این نامه می‌خوانیم: «آن طور که قرائن نشان می‌دهد با گذشت زمان از قبح این عمل زشت کاسته شده و حتی این نوع کتاب‌ها رفته رفته - و در برخی از موارد که تشخیص اصل از بدل مشکل باشد - سهوا به قفسه‌های بعضی از کتابفروشان مقید و متعهد ما نیز راه پیدا می‌کند و حتی برخی سایت‌های رسمی و شناسنامه‌دار هم آنها را بازنشر می‌دهند.»

ناشران در این نامه می‌افزایند: وارد شدن زیان‌های مهلک مادی و معنوی به مولف و مترجم و ناشر و نیز در بلندمدت و در صورت ادامه این کار، باز ماندن مولفان و مترجمان و ناشران از خلق و انتشار آثار تازه می‌تواند جزو بدیهی‌ترین نتایج ادامه این وضعیت باشد که در نهایت دود آن به چشم فرهنگ و ادب این سرزمین و فرزندانمان خواهد رفت.»در بخش دیگری از این نامه همچنین آمده است: «تلاش‌های پراکنده صورت‌گرفته از سوی اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با پیگیری‌های به عمل آمده گروهی و انفرادی ناشران ذی‌نفع، به‌دلیل عدم همراهی موثر ارگان‌های دولتی (از جمله وزارتخانه متبوع جنابعالی) تاکنون راه به جایی نبرده است.»

در پایان این نامه می‌خوانیم: «ما ناشران و کتابفروشان، امضا‌کنندگان این عرض‌حال، از شما به عنوان بالاترین مقام مسوول فرهنگی کشور تقاضا داریم هرچه زودتر برای حل این مساله مهم و جهت خشکاندن سرچشمه‌های این اقدامات غیرقانونی دستور صریح و قاطع صادر کنید.»همان‌طور که از محتوای این نامه پیداست ناشران مسوولان وزارت ارشاد را که عموما وظیفه سیاست‌گذاری‌های کلان فرهنگی را به‌عهده دارند، مخاطب خود قرار داده‌اند و برای حل این مشکل دست به دامان این وزارتخانه شده‌اند، حال آنکه به نظر می‌رسد این مشکل حقوقی است و دستگاه قضایی باید عهده‌دار حل این مشکل و جوابگوی شکایات ناشران مالباخته باشد؛ البته در متن این نوشته تصریح شده است که تلاش‌های پراکنده اتحادیه تاکنون راه به جایی نبرده و شاید به همین دلیل باشد که این گروه «کاغذین جامه» به تن کرده و زیر «علم داد» رفته‌اند، مگر با تاکید وزارت ارشاد، مسوولان اجرای قانون را به وخامت اوضاع آگاه سازند و علف‌های هرزی را که بر پیکر نحیف اقتصاد نشر پیچیده‌اند و شیره جانش را می‌مکند بزدایند. حال این سوال پیش می‌آید که صنفی که اتحادیه دارد و بنا به قاعده باید مطالبات صنفی خود از طریق اتحادیه پی بگیرد، چرا مستقیما با جمع‌آوری امضا ناچار به دادخواهی شده است و به فرستادن رونوشت به اتحادیه اکتفا کرده است؟

نقش اتحادیه

رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران درباره این نامه توضیح داد: رونوشت این نامه به اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران نیز ارسال شده است. بدون تردید اتحادیه در ادامه مجموعه وظایف خود، این موضوع را پیگیری خواهد کرد. کارگروه برخورد با تکثیرکنندگان غیرقانونی کتاب تکمیل شده به جز یک مورد که هنوز نماینده‌ای از قوه قضائیه معرفی نشده است. از آنجا که این قوه، نقش تعیین‌کننده‌ای در ریشه‌کن کردن این تخلف دارد، انتظار داریم اقدام عاجلی در این زمینه صورت گیرد.محمود آموزگار عنوان کرد: ما معتقدیم تمام نیروهای انتظامی، فرهنگی و قضایی باید با تکثیرکنندگان غیرقانونی کتاب مقابله کنند.رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران ادامه داد: خوشبختانه نیروی انتظامی آمادگی خود را در این زمینه اعلام کرده است.

البته باید توجه داشت که برخورد با خاطیان فقط فاز اول این موضوع نیست، بلکه باید بعد از این مرحله، به قوه قضائیه تحویل داده شوند. به همین دلیل نیاز داریم تا در قوه قضائیه به این موضوع توجه جدی شود و در شعبه‌ای که به موضوع حقوق مولفان و مجازات‌های تکثیرکنندگان غیرقانونی کتاب اشراف دارد، با خاطیان برخورد صریح صورت گیرد.وی افزود: به‌نظر می‌رسد ناشرانی که این نامه را به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ارسال کرده‌اند، عزم جدی دارند که این مقام عالی‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دخالت کند؛ به نحوی که با همکاری قوه قضائیه که نقش تعیین‌کننده‌ای در ریشه‌کن کردن این آفت دارد، اقدام عاجلی برای این امر صورت بگیرد.

اهمیت فرهنگسازی

همان‌طور که رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان نیز تاکید کرده است، حل چنین مشکلی بدون ضمانت اجرایی و همکاری نیرو‌های انتظامی ممکن نیست با این حال نکته‌ای که در این میان کمتر به آن پرداخته شده و نباید فراموش شود، نقش فرهنگ‌سازی و آگاهی بخشی است. با همه قانونمداری و تلاش برای به‌کارگیری قوه قهریه تا چنین تلاش‌هایی با فرهنگ سازی و توجه عامه مردم برای تهیه کتاب‌های مورد نظرشان از مبادی قانونی همراه نباشد نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد. همان‌طور که تبلیغات گسترده‌ای که در زمینه تکثیر غیرمجاز فیلم‌های سینمایی تا حد زیادی در آگاهی مردم موثر بوده یا دست کم قبح عمل را برای آنان آشکار کرده است. در زمینه کتاب متاسفانه کمتر شاهد چنین رویکردی بوده‌ایم. به احتمال زیاد وقتی اهل مطالعه به یاد آورند، هنگامی که سیستمی دچار بحران می‌شود، در نهایت ضعیف‌ترین بخش منحل خواهد شد؛با توجه به اینکه در تکثیر غیر قانونی هم بیشترین آسیب متوجه نویسندگان و مترجمان است مخاطبان هرگز راضی نخواهند شد نویسنده، شاعر یا مترجمی که به او علاقه‌مندند متضرر شود و از ادامه کار خلق اثر باز ماند. از این‌رو می‌توان گفت وظیفه وزارت ارشاد در این زمینه تبلیغ و فرهنگ‌سازی پررنگ‌تر از دیگر نهادها است و شاید بهتر بود نویسندگان نامه این بخش از مطالباتشان را در درخواست‌هایشان پررنگ‌تر مطرح می‌کردند.