سید احمد طبائی* همانطور که بارها گفتند و شنیده‏ایم، بیش از ۷۰درصد سطح کره زمین از آب پوشیده است، اما شاید جالب باشد دانستن اینکه از این حجم بسیار زیاد آب، تنها نزدیک به ۳درصد آن را آب‏های شیرین و قابل آشامیدن تشکیل می‏دهد و البته ۹۰درصد این آب شیرین هم به صورت منجمد در دو قطب زمین و نیز یخچال‏های کوهستانی قرار گرفته و عملا قابل استفاده نیست. گذشته از کمیت آب، پراکندگی نامتوازن و غیریکنواخت آن نیز عامل موثر دیگری در شکل‏گیری بحران‏های آبی است. چنانکه در برخی از مناطق جهان، منابع آب شیرین به وفور یافت می‏شود، در حالی که در مناطق دیگر، کمبود آب و خشکسالی بیداد می‏کند.

اما انسان که هستی و حیاتش به آب وابسته است و البته این وابستگی به دلیل ازدیاد جمعیت و نیز صنعتی شدن جوامع روز به روز بیشتر می‏شود، همواره کوشیده تا به روش‏های مختلف به مهار و ذخیره‏سازی آب بپردازد تا ریسک رویارویی با کاهش نزولات جوی و وقوع خشکسالی را به حداقل ممکن برساند. در این میان، «سدسازی» به عنوان راهکاری ابتدایی و آسان، از روزگار باستان تا امروز به کار گرفته شده است.

در ایران که در منطقه خشک و نیمه خشک جهان قرار دارد، مهار جریانات سطحی آب از دیرباز مورد توجه بوده است و ایرانیان باستان با احداث انواع سازه‏های آبی روی رودخانه‏ها و دریاچه‏ها، آب مورد نیاز خود را تامین می‏کردند. به موازات دیگر کشورها، در ایران هم با رشد جمعیت و لزوم افزایش تولید مواد غذایی و برای تامین آب مورد نیاز صنایع و معادن و کارخانه‏ها، ساخت سدها و بندها و کانال‏های انتقال آب فزونی یافت و سرعت گرفت؛ تا جایی که امروز با افتخار اعلام می‏شود که ایران در جایگاه سوم سدسازی جهان ایستاده است.

اما آیا به راستی افزایش شمار سدها و سازه‎های انتقال آب در یک کشور- آنگونه که در ایران شایع است- از معیارهای توسعه‏یافتگی و پیشرفت به حساب می‎آید؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، تنها کافی است که وضعیت دریاچه‏ها و تالاب‏هایی چون ارومیه، بختگان، پریشان، گاوخونی، هامون و... را به یاد بیاوریم که در اثر احداث بی‏رویه سدها یا انحراف مسیر رودخانه‏های تغذیه‏کننده، در معرض نابودی کامل قرار گرفته‏اند و اکوسیستم‏های طبیعی آنها به شدت آسیب دیده است. البته وقوع خشکسالی‏های متناوب و دگرگونی‏های جوی از دیگر عوامل چنین حوادثی است که به واسطه تاثیرپذیری غیرمستقیم، کمتر به آن پرداخته شده است.

متاسفانه در سیاست‌گذاری‏ها و برنامه‏ریزی‏های کلان مدیریت منابع آب کشور، از این حقیقت غفلت شده است که شرایط اقلیمی و زیست‏محیطی، رفتاری مشابه یک موجود زنده دارند و چنانچه کوچک‌ترین عامل بیرونی تعادل پیرامونی و مکانیسم رفتاری آنها را به هم بزند، تداوم حیاتشان به مخاطره می‏افتد؛ «سدسازی» هم در حکم آن عامل بیرونی است که می‏تواند این تعادل و مکانیسم را با اشکال مواجه کند.

به خاطر داشته باشیم که اگرچه ساخت یک سد یا سازه انحراف آب، در مواردی اجتناب‏ناپذیر است، اما همانند یک عمل جراحی، باید به عنوان آخرین گزینه ممکن به آن نگاه شود و پس از مطالعات همه جانبه و ارزیابی سود و زیان احتمالی، نسبت به احداث آن اقدام شود. تنها در این صورت است که می‏توان به توسعه پایدار در بحث مدیریت منابع آب امیدوار بود و از بحران‏های زیست‏محیطی در آینده پیشگیری کرد.

*کارشناس ارشد مهندسی آبیاری و زهکشی