علی میرزاخانی

نشانه‌های زیادی وجود دارد که از احتمال وقوع یک شوک نفتی به سمت پایین در سال پیش‌رو خبر می‌دهد. این خبر بد را به این دلیل باید جدی گرفت که هم‌اکنون بسیاری از متغیر‌های سیاسی و فصلی بازار نفت در جهت افزایش قیمت‌ها عمل می‌کنند، اما شگفت‌آور آنکه حرکتی معکوس را در بازار شاهد هستیم.اگر روند قیمت نفت را در نیم‌سال گذشته و حرکت آن را از مرز ۸۰دلار به مرز ۵۰دلار فعلی در ذهن تجسم کنیم، شیب نزولی دلهره‌آوری را شاهد خواهیم بود.البته می‌توان به تدابیر احتمالی اوپک نیز دلخوش بود، اما نمی‌توان این پرسش را از نظر دور کرد که آیا انتظار اقدامی یک‌پارچه در مقطع زمانی فعلی از سوی کشور‌های دارای منافع متفاوت اوپک واقع‌بینانه است یا نه؟تحرک هفته‌های اخیر برخی کشور‌های عربی همجوار که در صحبت‌های مقامات ارشد نظام نیز به آن اشاراتی بود، نشان از آن دارد که ظاهرا هراس از افزایش قدرت ایران به حدی برای آنان بزرگنمایی شده است که احتمال اینکه قیمت بالای نفت را برای آسیب‌زدن به اقتصاد ایران قربانی کنند، چندان دور از ذهن نیست.ضمن اینکه تجارب تاریخی حاکی از آن است که همراهی کشور‌های عضو اوپک با تصمیمات جمعی در مقاطع زمانی «دوره سقوط قیمت‌ها» بسیار کمتر از «دوره‌های رونق بازار» بوده است. چرا که در این مقاطع زمانی معمولا کشور‌های کوچک نفتی امکان عمل به توافقات را به‌دلیل عدم توانایی تحمل کاهش درآمد از دو ناحیه کاهش قیمت‌ها و نیز کاهش حجم فروش ندارند و از طرف دیگر، کشور‌های بزرگ اوپک نیز به‌دلیل استفاده نادرست از دلار‌های انبوه «زمان رونق» سرگرم حل و فصل میراث چالش‌آمیز ناشی از آن دوره در مناسبات داخلی و روابط خارجی هستند که معمولا مجبورند راه‌حل‌های متفاوت از یکدیگر را نیز تجربه کنند.

تجربه نشان می‌دهد که متاسفانه شوک پایین نفتی همیشه حداکثر تبعات منفی خود را به اقتصاد ایران تحمیل کرده و تلاش برای مدیریت این تبعات منفی معمولا ناموفق بوده است. به همین دلیل پس از آخرین تجربه شوک پایین نفتی، ابتکار تاسیس «حساب ذخیره ارزی» در دستور کار قرار گرفت، اما به دلایل مختلف که بازخواست درخصوص آن در مقطع زمانی فعلی نه مطلوب است و نه مفید، این حساب نیز نتوانست بر اشتهای بخش دولتی برای استفاده بیشتر از دلار‌های نفتی مهار بزند.اما شاید اکنون نیز برای آماده‌باش نفتی در جهت مدیریت تبعات منفی «شوک نزولی» به صورتی که حداقل تاثیر را در فعالیت اقتصادی و زندگی اقشار متوسط به پایین جامعه شاهد باشیم، دیر نشده باشد و چه بسا با تدبیر درست بتوان تهدید احتمالی پیش‌رو را به فرصتی گرانبها برای بیرون کشیدن منابع از چاه ویل اتلاف تبدیل کرد. چنین تدبیری را تنها در صورتی می‌توان تجربه کرد که قبل از آنکه فضای روانی شوک نفتی بر اقتصاد ایران تحمیل شود، اقدامات ناگزیر آینده در فضای آرام و مطمئن اقتصادی در دستور کار قرار گیرد تا آسیب‌پذیری از متغیر‌های روانی به حداقل برسد. آیا می‌توان چنین تدابیری را قبل از آنکه بر اقتصاد ایران تحمیل شوند، به انتظار نشست؟