علیرضا کدیور
تیرماه سال ۸۴ پس از قطعیت نتیجه انتخابات دور نهم ریاست جمهوری ،برندگان انتخابات از سوی برخی از گروه‌های بازنده متهم به تلقی خاصی نسبت به بورس شدند.

و به همین دلیل البته در کنار سایر دلایل اقتصادی، بورس تهران برای نخستین بار از سال 69 شاهد بازدهی منفی در تابستان شد. بورس تهران پس از ثبت میانگین بازدهی مثبت 4 درصدی در بهار 84، با سقوط شاخص‌ها برای نخستین بار شاهد بازدهی منفی معادل 8/9 درصد در تابستان همان سال شد؛ وضعیتی که باعث شد برای نخستین بار، بازدهی بورس در نیمسال اول به منفی 2/6 درصد برسد؛ وضعیتی که از آن زمان تاکنون نیز تکرار نشده است.اما پس از این واکنش هیجانی، با تکذیب ادعاهای رقبا از سوی مسوولان دولتی و بازگشت روند معاملات سهام به شرایط طبیعی، سرمایه‌‌گذاران بورس به مرور یکی از پررونق‌ترین روزهای تاریخ بورس را طی دولت دهم تجربه کردند. در واقع بورس تهران پس از تجربه یک دوره رکودی در فاصله سال‌های 84 تا 87 که عمدتا با تخلیه حباب‌های قیمتی شکل‌ گرفته در فاصله سال‌های مزبور توام بود، طی 5/1 سال گذشته یکی از دوره‌های پربازده خود را برای سرمایه‌گذاران رقم زده است. ثبت میانگین بازدهی 4/57 درصدی در سال 88 و بازدهی 47 درصدی نیمه اول سال 89، در مجموع بازدهی بورس را از ابتدای سال 88 تاکنون به بیش از 131 درصد بالغ کرده است. بدون اغراق بازدهی خیره‌کننده تا حد زیادی مرهون سیاست‌گذاری‌ها و نحوه برخورد دولت دهم با اقتصاد داخلی و بورس بوده است.رویکرد عدالت محوری دولت دهم در جهت کاهش قیمت مسکن که با فرو بردن این بخش بزرگ اقتصاد ایران به رکود عمیق طی دو سال گذشته پیگیری شده، در عمل بخش مسکن را به عنوان اصلی‌ترین رقیب بورس در جذب نقدینگی در موقعیت انفعال قرار داده است.
همچنین بورسی شدن شرکت‌های بزرگ دولتی و تقویت بنیه مالی و ترغیب نهادهای شبه دولتی به حضور در بازار سرمایه،‌ انگیزه دو چندانی را به سرمایه‌گذاران حقیقی و حقوقی برای حضور در بورس به واسطه حمایت دولت از این بازار داده است.
به بیان دیگر، تنها گزینه پیش روی سرمایه‌گذاران در شرایط فعلی با حمایت‌های دولت، به گزینه‌ای جذاب و سودآور برای سرمایه‌گذاری بدل شده است؛اما در این میان توجه به یک نکته، بسیار مهم و ضروری است و آن اینکه بورس به عنوان یک بازار مالی باید بازاری کارآ مبتنی بر تحلیل و نگاه کارشناسانه از سوی سرمایه‌گذاران برای تقویت بنیه مالی شرکت‌های بورسی باشد.نقطه مقابل بازار این چنینی، بازار مبتنی‌بر قمار است. منظور از قمار، مبادرت به سرمایه‌گذاری در یک فعالیت با تکیه حداکثری بر شانس و اقبال است. در واقع قمار فعالیتی است که سرمایه‌گذار بدون در دست داشتن مدارک مستند و صرفا براساس شانس، اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کند.متاسفانه باید هشدار داد که در شرایط فعلی، بورس تهران به دلایل متعدد با فاصله گرفتن از یک بازار تحلیل محور مالی، در حال حرکت به سمت یک بازار مبتنی‌بر شانس و اقبال است. تشکیل صف‌های خرید و فروش برای سهام یک شرکت در فواصل زمانی کوتاه و حتی در طی یک روز معاملاتی بدون انتشار اطلاعات جدید درخصوص شرکت مزبور، حرکت شایعه ‌محور سرمایه‌گذاران در بورس که در اغلب موارد شایعات مطرح‌شده قرین به واقعیت نمی‌شوند، تحلیل‌های سهام بر اساس وجود صف خرید یا فروش و نه صورت‌های مالی و اطلاعات واقعی و سیل ارسال گزارش‌های شفاف‌سازی از سوی شرکت‌های بورسی با اصرار سازمان بورس جملگی دلایلی بر نزدیک شدن بورس تهران به یک بازار بدون تحلیل و متکی‌بر شانس است.در این شرایط وجود محدودیت نوسان روزانه قیمت سهام، حجم مبنا، گره معاملاتی و سایر محدودیت‌هایی که اکثرا تنها در بورس تهران مورد استفاده قرار می‌گیرند نیز از یک سو حرکت‌های هیجانی و بدون تحلیلی را در میان سرمایه‌گذاران تشدید می‌کند و از سوی دیگر، دستکاری قیمت از سوی برخی اشخاص حقیقی و حقوقی خرید و فروش سهام بر مبنای اطلاعات نهانی را تسهیل می‌کند. نکته جالب اینکه این محدودیت‌ها سبب شده است سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان نهاد ناظر بر بازار سرمایه و به تعبیری داور بازی بورس، نتواند نقش نظارتی خود را به نحو مناسب برای جلوگیری از تخلفات فوق‌الذکر ایفا کند و همین موضوع باعث شده است که سرمایه‌گذاران تدریجا به خرید و فروش سهام برای کسب سود‌های بدون منطق عادت کنند که لازم است در این مسیر تجدید نظر صورت گیرد.