علی سرزعیم

در ایام اخیر که سرمای هوا به شکل بی سابقه‌ای افزایش یافته، مساله تامین گاز به نیازی اساسی تبدیل گردیده است. در این اوضاع، قطع گاز در برخی نقاط کشور بحرانی را به وجود آورد که تمام نگاه نظام تصمیم‌گیری و افکار عمومی را به خود معطوف داشت.

نکته کلیدی در این رابطه این است که به این مساله می‌توان در چند سطح پرداخت. در یک سطح می‌توان مساله را به عوامل برونزایی چون بی سابقه بودن سرما و بدعهدی ترکمنستان در تامین گاز مورد نیاز نسبت داد و به این ترتیب خیال خود را راحت نمود و مشکل را در جایی دیگر جست.

در سطحی عمیق‌تر می‌توان مقوله کندی اجرای پروژه‌های استخراج گاز را عامل اصلی قلمداد کرد و به چرایی آن توجه نمود. اما باز هم می‌توان جلوتر رفت و در این مرزها متوقف نشد. حتی اگر پروژه‌های عسلویه در برنامه زمانی به افتتاح می‌رسید و ترکمنستان نیز گاز را قطع نمی‌کرد، مشکل اصلی برجای خود باقی بود؛ اما نشانه‌هایش دیده نمی‌شد که البته امری خطرناک‌تر است.

این وضعیت را می‌توان به بیماری سرطان تشبیه کرد که اثرات آن برای بیمار تا زمان حاد شدن مشکل آشکار نمی‌گردد.

بی‌تردید مهم‌ترین مشکل در رفتار اقتصادی ایرانیان اسراف بیش از حد و مصرف خارج از کنترل انرژی است. این مساله با توجه به این واقعیت که قیمت گاز در بازار جهانی کمتر از قیمت نفت است، موجب گردیده که هرز رفتن منابع گازی کشور چندان مورد توجه قرار نگیرد و مصرف بی رویه آن تا بحران اخیر نگرانی خاصی را برنیانگیزد.

میزان مصرف گاز خانگی در کشور آنچنان زیاد شده است که گاز بسیاری از کارخانجات و پمپ‌های گاز قطع گردیده و از این محل خسارات زیادی به کشور وارد آمده است. دلیل این مصرف

بی رویه گاز خانگی چیست؟ در این مورد نیز می‌توان همانند مقوله بنزین قیمت پایین را عامل اصلی دانست و بر این عامل تاکید کرد. نشانه رفتار نامناسب اقتصادی مردم را در دو چیز می‌توان مشاهده کرد: اول نوع پوشش مردم در درون خانه و دوم میزان عایق بندی پنجره‌ها.

در کشورهای دیگر شروع زمستان با تغییر شیوه پوشش نه تنها در بیرون منزل، بلکه در درون منزل همراه است و انسان‌ها به این مساله عادت کرده‌اند که در زمستان باید در درون خانه نیز لباس گرم پوشید؛ در حالی که این الگوی رفتاری در ایران مشاهده نمی‌شود و هنوز در بسیاری از نقاط کشور نوع پوشش انسان‌ها در درون خانه با فصل تابستان تفاوت فاحشی نمی‌کند. اصلاح قیمت‌گذاری گاز می‌تواند موجب اصلاح این رفتار گردد.

نشانه دوم وضعیت عایق‌بندی خانه‌ها و خصوصا پنجره‌ها است. در اغلب کشورهای اروپایی هنگام ساخت خانه‌ها دقت می‌شود تا دیوارها همگی عایق صوتی و گرمایی داشته باشند و پنجره‌ها به نحوی طراحی می‌شوند که تقریبا هیچ راه نفوذی به بیرون نداشته باشند. برای این مقصود دیوارهای دو جداره و پنجره‌های دوجداره به طور معمول استفاده می‌شود. متاسفانه اگر نگاهی به اطرافمان بیاندازیم، مشاهده می‌کنیم که شاید حتی یک‌درصد خانه‌های ایرانی هم بر اساس چنین استانداردی ساخته نمی‌شود، با وجود اینکه این موارد در آیین‌نامه و ضوابط ساختمان سازی آمده است. دلیل این سرپیچی را نباید در مسائلی چون عدم اجرای موبه موی مقررات شهرداری جست‌وجو کرد، بلکه باید نظام انگیزشی موجود را واکاوی نمود تا بتوان به تحلیل این رفتار پرداخت. تا زمانی که قیمت‌های انرژی از جمله گاز اصلاح نگردد، انگیزه لازم برای اجرای این قوانین به صورت داوطلبانه وجود نخواهد داشت. به عبارت دیگر اگر قیمت‌های انرژی من جمله گاز خانگی اصلاح شود، بساز بفروش‌ها بدون هر گونه سفارشی از بالا و به طور خودانگیخته اقدام به ساخت منازل بر اساس این استانداردها خواهند کرد. اما در حال حاضر که قیمت‌های داخلی تفاوت فاحشی با قیمت‌های جهانی دارد، انگیزه طبیعی برای مصرف بهینه انرژی دیده نمی‌شود. طبیعی است که جمع این رفتارهای غیربهینه به شکل مصرف بیش از اندازه گاز در داخل کشور و کمبود گاز ظاهر گردد. مشکلی که اصلاح وضعیت موجود را دشوار می‌کند، تغییرات نسبتا طولانی بافت شهرها است. به عبارت دیگر هر ۱۵ تا ۲۰ سال خانه‌ها تخریب و بازسازی می‌شوند و تا آن زمان هرز رفتن انرژی در ساختمان‌های موجود کماکان ادامه خواهد داشت؛ مگر اینکه اهرم قیمت آنچنان قوی باشد که موجب گردد صاحبان خانه بدون تخریب حاضر به تغییر پنجره‌ها شوند که چشم‌انداز این کار در شرایط فعلی بسیار بعید است.