دکتر فرخ قبادی

این که تولید در کشور ما دچار بیماری است، ظاهرا مورد اجماع اکثر کارشناسان و تقریبا همه فعالان اقتصادی قرار دارد. آن چه ممکن است در میان صاحب نظران مورد مناقشه باشد، ماهیت این بیماری است. آیا تولید ما، چنانکه رییس اتاق بازرگانی تهران معتقد است، دچار ذات‌الریه شده است، که علی‌الاصول بیماری حادی است و نیاز به درمان سریع و ضربتی دارد و درمان آن هم چندان دشوار نیست؟ یا این که تولید در کشور ما با یک بیماری مزمن، سابقه‌دار و جان سخت دست به گریبان است که به درمان‌های ضربتی جواب نمی‌دهد و نیازمند پزشکانی حاذق و با حوصله و جیره‌های دارویی و غذایی دراز مدت است؟

رییس اتاق بازرگانی تهران برای دومین بار در هفته‌های اخیر از ابتلای تولید به ذات‌الریه سخن گفته است. به گفته ایشان «به‌غم بدنه و چارچوب خوب، دریچه‌های تنفسی تولید بسته است و تولید ما را دچار ذات‌الریه کرده است». در توضیح علل بروز و نشانه‌های این بیماری، ایشان به چند مشکل اساسی به درستی اشاره کرده‌اند:

«عدم وجود نقدینگی، بنگاه‌ها و طرح‌ها را با مشکل جدی مواجه کرده است... حالا در این شرایط بانک‌ها، هم تسهیلات را قفل کرده‌اند و برای سرمایه‌گذاری کمک نمی‌کنند و هم به دنبال جذب بدهی‌های سابق افتاده‌اند.

تا پیش از این، بدهی‌ها توسط سیستم بانکی تمدید می‌شد، اما در حال حاضر به بهانه کاهش نقدینگی و تورم (که سر جای خودشان موضوعات مهمی‌‌هستند) بانک‌ها تولید را تحت فشار قرار داده اند. حتی شرکت‌های وصول مطالبات درست کرده‌اند تا نظام بانکی برود از طریق دادگاه و زندان مطالبات خود را وصول کند. بنابر این فشار به بخش تولید وارد شده است». این در حالی است که «رقبای ما بسته‌های حمایتی دولت‌های خود را در این شرایط بحران به دنبال خود دارند. دولت‌های دیگر کمک می‌کنند، تسهیلات بانکی می‌دهند، وصول مطالبات را به تعویق می‌اندازند، مالیات را با تخفیف مواجه می‌کنند و چندین اقدام دیگر برای جلوگیری از آسیب دیدن تولید انجام می‌دهند ، اما در کشور ما برعکس همه جا عمل شده است... نبود امکانات و حمایت در شرایط رکود، تولید را کلافه کرده است.... تولید از همه نظر تحت یک فشار جدی قرار گرفته است. به این صورت تمام راه‌های تنفسی برای تولید بسته شده و به اصطلاح ذات‌الریه گرفته است».(۱)

بی‌تردید رییس اتاق تهران می‌توانست از علل و نشانه‌های دیگری از «تنگی نفس و ذات‌الریه» تولید نام ببرد. کمبود نقدینگی از جمله عواملی است که در اغلب واحدها موجب تولید با ظرفیت نازل ( ۳۰ تا ۴۰درصد ظرفیت واقعی) گشته و هزینه تمام شده تولید داخلی را بالا برده است. این مساله، در کنار نرخ‌های ارزان ارز، رقابت با کالاهای وارداتی را بسیار دشوار ساخته و حجم بی‌سابقه واردات، تولیدکنندگان داخلی را به حاشیه رانده است. این‌ها همه، دست در دست هم، تولید داخلی را زمین گیر کرده و بحرانی تمام عیار پدید آورده‌اند.

اما نباید از یاد برد که بیماری حاد تولید در کشور ما، خواه آن را ذات‌الریه بنامیم و خواه بیماری حاد و نوظهوری دیگر، بر اندام پیکری رنجور و لاجرم آسیب‌پذیر در برابر انواع ویروس‌ها و میکروب‌ها، لانه کرده و بالیده است و متاسفانه ضعف عمومی‌‌پیکر رنجور تولید با درمان‌های ضربتی از میان نمی‌رود. تا هنگامی‌که پایه‌های تولید مستحکم نشود و ضعف عمومی‌و رنجوری آن درمان نگردد، تنگی نفس و ذات‌الریه کنونی، در صورت درمان، جای خود را به بیماری حاد دیگری خواهد داد. یادمان نرفته است که تا چندی پیش که صندوق‌های بانک مرکزی قفل نشده بودند و تسهیلات سر رسید شده تمدید می‌شدند و بحرانی نیز اقتصاد جهان را در بر نگرفته بود، تولید ما باز هم حال و روز خوبی نداشت و تسهیلات سخاوتمندانه، حتی وقتی برای تولید پرداخت شده بودند، اغلب از ملک بازی و خرید و فروش‌های مقطعی سر در می‌آوردند.

تولید در کشور ما از بیماری ریشه‌ای و سابقه‌داری در رنج است که تا درمان نشود، همواره آن را در معرض ابتلا به بیماری‌های حاد، با ظواهر و نام‌های گوناگون قرار خواهد داد. این بیماری مزمن، هر نامی‌که بر آن بنهیم، عارضه‌اش همان نرخ نازل بازده سرمایه در فعالیت‌های تولیدی است که ریشه در سیاست‌های راهبردی ما دارد و زمینه‌ساز بروز و شیوع انواع بیماری‌های اقتصادی است.

اگر به‌رغم همه سمینارها و تبلیغات و خواهش و تمناها و با وجود تسهیلات سخاوتمندانه و یارانه‌ای دولت‌ها، بازهم استقبال از سرمایه‌گذاری‌های تولیدی ناچیز است، اگر تسهیلاتی که برای تولید پرداخت شده‌اند، در عرصه‌های دیگری سرمایه‌گذاری می‌شوند، اگر بر خلاف کشورهای پیش‌رفته، که صاحبان سرمایه‌های خرد و کلان، خرید سهام کارخانجات را به عنوان یک گزینه مقبول ارزیابی می‌کنند، در کشور ما خرید سهام کارخانه‌ها، دست کم برای اکثریت بزرگ شهروندان، اساسا گزینه قابل تاملی به شمار نمی‌آید، همه و همه به دلیل نرخ نازل بازده سرمایه در تولید و سود بالاتر و بی‌دردسرتر در عرصه‌های دیگر است. سرمایه، بنا بر خصلت ذاتی خود، به سمت محل‌هایی حرکت می‌کند که در آنها بازگشت اصل سرمایه محتمل‌تر و نرخ بازده بالاتر باشد.

فعالیت‌های تولیدی در کشور ما هم پرچالش‌اند، هم بازگشت اصل سرمایه در آنها طولانی و نامطمئن است و هم نرخ بازده قابل قبولی ندارند. نرخ سود نازل، به معنی آن است که فعالیت‌های تولیدی آسیب‌پذیر و کم‌ثباتند، در مقابل نوسانات طبیعی بازار کم‌تاب و طاقت هستند و لاجرم تقریبا همواره با نوعی بیماری حاد دست و پنجه نرم می‌کنند؛ اما چرا نرخ بازده سرمایه در فعالیت‌های تولیدی ما نازل است؟ در پاسخ به این سوال می‌توان ده‌ها کتاب و مقاله نوشت. می‌توان از رتبه نومید‌‌کننده «فضای کسب و کار» کشور ما در مقایسه با کشورهای دیگر سخن گفت، که خود گویای دنیایی از چالش‌ها و مشکلات فرا روی تولیدکنندگان ما است. می‌توان به حجم متورم دولت و آسیب‌های مستقیم یا باواسطه آن بر فعالیت‌های تولیدی اشاره کرد.

می‌توان از سیاست‌های متناقض پولی و مالی، از سیاست‌های ارزی مصلحت‌اندیشانه و ضدتولید، از قیمت‌های دستوری و غیرواقعی و از تغییرات پی در پی و غافلگیرکننده سیاست‌های اقتصادی دولت سخن به میان آورد. واقعیت این است که تولید در کشور ما به فعالیتی پر چالش و کم‌بازده تبدیل شده است و به‌رغم همه تشویق‌ها و مساعدت‌های زبانی، اغلب قوانین و مقررات در کشور ما به گونه‌ای جهت‌گیری شده‌اند که تولید را پرچالش‌تر و پرهزینه‌تر می‌سازند.

این مسائل در مجموع شرایطی را پدید آورده‌اند که با ضروریات تولید کارآمد و پایدار ناسازگار است. این ناسازگاری، در بهره‌وری نازل و هزینه‌های تمام شده بالای تولیدات داخلی تبلور می‌یابد و نرخ بازده سرمایه در فعالیت‌های تولیدی را نامقبول می‌سازد.

سیاست‌گذاران ما باید یک بار و برای همیشه تکلیف خود و فعالان اقتصادی را با این معضل ریشه‌ای روشن سازند. اگر به راستی معتقدند که تولید زمینه‌ساز ثروت اجتماعی و رشد و رونق تولید یگانه راه دستیابی به توسعه پایدار است، باید تدابیری اتخاذ کنند که پاداش ورود به عرصه پرچالش تولید از پاداش فعالیت‌های غیرمولد و نوعا کم درد سر تر ، جذاب تر باشد یا دستکم با آنها برابری کند. خردمندانه‌ترین اقدامی ‌که در این رابطه می‌تواند انجام گیرد، تدوین قوانین و مقرراتی است که از چالش‌ها و مخاطرات تولید بکاهد، هزینه‌های بالاسری آن را کاهش دهد و فضای کسب و کار را برای تولیدکنندگان مساعد سازد.درمان عاجل و ضربتی ذات‌الریه‌ای که تولید هم‌اکنون با آن دست به گریبان است، البته اولویت آشکار دارد. در حقیقت، واکنش سیاستگذاران دولت جدید به این معضل حاد، می‌تواند نشانه‌ای از نگرش آنان به مقوله تولید و عزم و جدیت آنان در درمان آن بیماری مزمن و دیر پا باشد.

------------------------------

(۱) - نقل شده در دنیای اقتصاد. ۲۱ خرداد ۸۸