ترجمه: محمدحسین باقی

با این حال، چهار چیز در برابر الگوی لبنانی قرار می‌گیرد. الگوی انجمنی تنها سه گروه حاکم در لبنان یعنی مسیحیان، مسلمانان سنی و شیعه را به رسمیت می‌شناسد و سایر گروه‌ها مانند دروزی‌ها و ... باید برای تقسیم قدرت و ثروت در این گروه‌ها ادغام شوند. در کشورهایی مانند سوریه که دارای گروه‌های متعدد قومی و مذهبی است، الگوی انجمنی به معنای تجزیه دولت خواهد بود. دوم اینکه، جمعیت کردها در ایران، عراق، سوریه و‌ترکیه پراکنده است و هر گونه امتیازی در یک کشور به کردها به معنای داشتن تاثیری موج‌گونه در دیگر کشورها خواهد بود.


سوم اینکه، الگوی لبنان یک‌شبه تکامل نیافته است. فرانسوی‌ها با اشتیاق برای ایجاد یک وطن برای مسیحیان مارونی و در فرآیندی برای به دست آوردن جای پایی در خاورمیانه، لبنان یا «دولت بزرگ مارونی» را به وجود آوردند. برای حفظ هویت عربی لبنان، به سازشی دست یافته شد که قدرت بیشتری به مارونی‌ها می‌داد؛ گروهی که پس از آن تثبیت شدند. توزیع قدرت میان این سه گروه مهم مذهبی پس از مبارزه طولانی و پس از 15 سال جنگ خونین داخلی به دست آمد. یک تجربه مشابه در عراق کاری است که هنوز در حال پیشرفت است و تنها کشور را در امتداد خطوط فرقه‌ای تقسیم کرده است. حتی اگر عراق به خود ببالد که اولین رئیس دولت غیرعرب را در طول تاریخ انتخاب کرده است اما مشخصه این کشور اختلافات فرقه‌ای است و به نظر می‌رسد هیچ پایانی برای چرخه خشونت در این کشور وجود ندارد. در صورتی که این الگو موفق شود، اوضاع در کشورهای دیگر هم تفاوتی ندارد.


چهارم، معرفی یک آرایش جدید سیاسی، حضور یک نیروی سیاسی قوی را می‌طلبد که اغلب خارجی است. همان گونه که‌ترکیه نشان داد، حضور یک رهبر ملی قدرتمند به قیمت کنار گذاشتن حقوق اقلیت‌ها تمام خواهد شد. آتاتورک‌ترکیه را متحد و تقویت کرد؛ اما به قیمت کنار گذاشتن کردها. هیچ شخصیت عرب قدرتمندی در افق وجود ندارد. از این رو، مدل لبنان به‌عنوان راه‌حلی برای چالش‌های ناشی از بهار عربی به معنای مداخله فعال و طولانی‌مدت خارجی است که هدفش فرآیند ملت‌سازی است. «تغییر رژیم» به مراتب آسان‌تر از «تغییر در رژیم» است و هیچ کشور یا گروهی از کشورها تمایل و قدرتی برای انجام این کار دشوار ندارند. بدون این مداخله فعال خارجی، مدل انجمنی راه به جایی نخواهد برد یا اینکه خط عراق و سوق دادن این کشورها به سوی هرج و مرج بیشتر را دنبال می‌کنند.


۵ - الگوی اندونزی

در نظریه‌های سیاست کمتر به موضوع اندونزی و الگویی که این کشور می‌تواند به لحاظ مذهبی و الگوی اندیشه‌های مداراگرانه و ... برای تحولات خاورمیانه عربی ارائه دهد، اشاره شده است. مجمع‌الجزایر اندونزی تاریخ غنی‌ای از پذیرش نفوذ بیرونی (به ویژه از نوع مذهبی آن) و انطباق آن جهت تکمیل ساختارهای اجتماعی، سنت‌ها و سیستم‌های عقیدتی موجود دارد. اولین مواجهه مهم این کشور با اسلام به قرون 13 و 14 باز می‌گردد؛ زمانی که اسلام به شکلی صلح‌آمیز و از طریق تجارت بازرگانان هندی و ایرانی به این سرزمین وارد شد. اعمال و مناسک اسلامی از جمله سنت‌های صوفیانه طی قرون و با گسترش تدریجی در مناطق سوماترا، جاوه و فراتر از آن با سنت‌های بومی ادغام شده و به بخشی از هویت‌های فرهنگی بسیار و متفاوت این مجمع‌الجزایر تبدیل شد. این انطباق و‌ترکیب تدریجی در ابراز اشکال متنوع و عمدتا تساهل‌گرایانه مذهبی در سراسر اندونزی متجلی می‌شود. به‌طور مثال، در جاوه بر حسب مذهبی بودن تفاوت آشکاری میان دو گرایش مهم اسلامی وجود دارد: بسیاری از مسلمانان اسمی جاوه‌ای (آبانگان) با شکلی بومی شده از مناسک (آگامی جاوی) مشخص می‌شوند؛ در حالی که سایر جاوه‌ای‌ها که «سانتری» نامیده می‌شوند شکلی سخت‌تر اما در عین حال معتدل‌تر از اسلام را اجرا می‌کنند. در خارج از جاوه، معتقدان در جاهایی مثل «آسه» در شمال سوماترا، بخش‌هایی از مولوکاس و در سولاوسی مرکزی (که قبلا سلبس نامیده می‌شد) اعمال و مناسک سختگیرانه‌تری را اجرا می‌کنند؛ در حالی که در سوی دیگر برخی «ساساک»‌ها در جزیره لوموک همچنان به‌ترکیب روح‌انگاری اجدادی و مناسک اسلامی پایبندند که «اسلام وتو تلو» نامیده می‌شود.


در واقع، می‌توان گفت در اکثر موارد یک آرامش و موازنه صبورانه و پویا میان عناصر همپوشان ملی، مذهبی و هویت فرهنگی این مجمع‌الجزایر وجود دارد. اندونزیایی‌ها دارای حس مشترک و قدرتمند ملی، هویت سیاسی برخاسته از تاریخ مشترک مبارزات ضداستعماری، زبان مشترک (باهاسا ایندونیشیا) و آموزش و پرورش دولتی هستند. اندازه دو سازمان مهم مذهبی -‌اجتماعی در اندونزی درکی از نفوذ اسلام در زندگی روزمره در این کشور می‌دهد. هر دو سازمان دارای پیروانی ثابت قدم هستند. «نهضت العلما»ی سُنی سنت‌گرا ۳۰ تا ۳۵ میلیون عضو دارد و در سال ۱۹۲۶ در واکنش به نهضت اصلاح‌طلب «محمدیه» شکل گرفت. دلیل وجودی آن همانا گسترش و حفظ مناسک و آموزه‌های محافظه‌کاری اسلامی از طریق شبکه‌ای از مدارس شبانه‌روزی مذهبی است. تعداد اعضای نهضت اصلاح‌طلب محمدیه حدود ۲۹ میلیون تخمین زده می‌شود. این نهضت که در سال ۱۹۱۲ تاسیس شد به جای اینکه بر پذیرش غیرانتقادی تفاسیر سنت(یا تقلید) از سوی علما متمرکز باشد بر فعالیت‌های آموزشی و اجتماعی از طریق‌ترویج اجتهاد متمرکز است.


در همان زمان، دولت مدرن اندونزی همیشه ارتباط خوبی با هویت فرهنگی - مذهبی رژیم نداشت. اندونزی در اوت 1945 استقلال خود را از هلند اعلام کرد، اما در سال‌های منتهی به آن بحث‌های داغی در مورد قانون اساسی درگرفت که تا حدودی بر ایدئولوژی 5 اصلی سوکارنو(پانکاسیلا) اولین رئیس‌جمهوری اندونزی متمرکز بود.

بحران آلترناتیو در خاورمیانه