برای ریاض و به‌ویژه ولیعهد محمد بن‌سلمان، حاکم واقعی عربستان سعودی، این تا حدودی یک کودتای دیپلماتیک است - شاید یک دستاورد بزرگ برای مردی که در سال۲۰۱۸، پس از قتل جمال خاشقجی روزنامه‌نگار سعودی-آمریکایی توسط عوامل سعودی در استانبول تحت فشار زیاد قرار گرفت و حالا دنبال این است که با یک موضوع بین‌المللی اذهان را از آن قتل منحرف کند. محمد بن‌سلمان منتقدان خود را با شادی و صبر گیج کرده است. جنگ در اوکراین هدیه‌ای خوشایند برای سعودی‌ها بود و منتقدانی مانند جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا را مجبور کرد برای ترمیم روابط به پادشاهی خلیج‌فارس سفر کنند. تحریم‌های روسیه، یکی از تامین‌کنندگان بزرگ انرژی جهان، نمی‌تواند بدون همراهی دیگر تولیدکننده بزرگ انرژی جهان یعنی عربستان سعودی، میسر شود. با این حال، اجلاس بین‌المللی این هفته در جده موضوعات مختلفی از جمله در رأس خبر قرار گرفتن ولیعهد و خطوط چشم‌انداز سیاسی نوظهور کشورش برای منطقه و جایگاه آن در جهان را فراهم می‌کند.

جولین بارنز دیسی، مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای اروپا در روابط خارجی می‌گوید: «به جای اینکه خود را به اردوگاه‌های جهانی خاص گره بزنند، کشورهای کلیدی شورای همکاری خلیج‌فارس مانند عربستان سعودی و امارات اکنون قاطعانه برنامه‌های خود را تنظیم می‌کنند و بین بازیگران جهانی تعادل برقرار می‌کنند تا دستاوردهای خود را به حداکثر برسانند.» ظهور چین، افول نسبی آمریکا در منطقه، ظهور قدرت‌های میان‌وزن منطقه‌ای مانند ترکیه، ایران و عربستان سعودی نیز به آرامی پویایی سیاست جهانی را تغییر می‌دهند. بارنز دیسی به میدل‌ایست‌آی می‌گوید: «عربستان سعودی و امارات متحده عربی چندقطبی نوظهور را پذیرفته‌اند؛ هر دو نقش خود را به‌عنوان بازیگران اصلیِ شکل‌دهنده می‌بینند. دیگر نیازی به پذیرش دیکته‌های بازیگران خارجی قدیمی‌تر ندارند.»

میدان‌داری بین‌المللی «ام‌بی‌اس»

عربستان سعودی همچنین به‌طور فزاینده‌ای در پیروی از آنچه به عنوان اولویت‌های خود می‌بیند، مطمئن‌تر شده است. در راستای این تغییرات، ولیعهد عربستان سعودی درخواست‌های آمریکا برای افزایش تولید نفت را کنار زده و حتی با خشم دولت بایدن به دلیل همکاری با روسیه برای حفظ قیمت نفت در سطح مورد نیاز برای تامین بودجه ریاض و پروژه‌های زیربنایی بزرگ، مواجه شده است. محمد بن‌سلمان همچنین در اوایل سال جاری با عادی‌سازی روابط با ایران در مذاکرات با میانجی‌گری چین، دولت آمریکا را مجددا غافلگیر کرد. ولیعهد با احساس اینکه دولت بایدن خواهان یک پیشرفت دیپلماتیک بزرگ در منطقه با متقاعد کردن عربستان سعودی برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل بوده، به‌صراحت اعلام کرده است که بدون دریافت امتیازات بزرگ، توپ بازی را به چرخش در نخواهد آورد. بر اساس گزارش‌ها، یکی از شروط کلیدی ریاض برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل، کمک از سوی ایالات متحده برای ایجاد یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی است.  

با فرستادن جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، به جده، دولت بایدن به نظر می‌رسد مایل است این اجلاس را با حضور یک مقام ارشد دولت گرامی بدارد و شاید پادشاهی را با سطح احترامی که مدت‌ها احساس می‌کرد که سزاوار آن است، تقویت کند. عبدالله بابود، محقق غیرمقیم در «مرکز خاورمیانه مالکوم اچ.کِر کارنگی»، به میدل‌ایست‌آی گفت که نشست صلح درباره اوکراین درباره عربستان سعودی است که توانایی آن را یافته است کشورهای غربی و بخش جنوبی جهان را که از تحریم روسیه اجتناب کرده‌اند، دور هم جمع کند. بابود گفت: «این با چشم‌انداز جدید محمد بن‌سلمان، هدف استراتژیک و جاه‌طلبی‌های او برای عربستان سعودی برای تبدیل شدن به یک رهبر منطقه‌ای و یک بازیگر مهم جهانی مطابقت دارد.»  او افزود که عربستان سعودی مانند بسیاری در بخش جنوبی جهان، از «محدود کردن مواضع متعادل خود [درباره جنگ در اوکراین] و استقلال استراتژیک خود، در نتیجه فشار غرب اجتناب کرد.»

بابود می‌گوید: «محمد بن‌سلمان می‌بیند که عربستان سعودی می‌تواند از پویایی در حال تغییر در نظم جهانی و ظهور چین و دیگر قدرت‌های جهانی برای تنظیم مجدد روابط پادشاهی با ایالات متحده و به دست آوردن زمینه بیشتر برای تعادل استراتژیک و فضای بیشتر برای مانور سود ببرد.» برای وزیر سرمایه‌گذاری عربستان سعودی، خالد الفالح، دنیای جدید و چندقطبی پدید آمده است؛ دنیایی که دیگر تحت سلطه غرب نیست. او تصریح می‌کند: «ما دوست داریم باور کنیم و فکر می‌کنم ثابت شده است که پادشاهی، بخش مهمی از این دنیای چندقطبی است که ظهور کرده است. ما نقش خود را نه‌تنها در توسعه اقتصاد خود، بلکه در توسعه منطقه خود نیز ایفا خواهیم کرد.»