حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در فصل سوم به این بحث اشاره شد که غرب به ویژه آمریکا هنوز ایدئولوژی داعش را نشناخته است. این گروه بارها تغییر نام داد. این تغییر نام یک تغییر معمولی نبود بلکه تغییر در ماهیت، هویت و رویکرد این گروه بود. داعش یک‌وجه اشتراک با القاعده دارد و آن «جهاد تدافعی» است. اما وجه تمایز این گروه با القاعده این است که داعش به «جهاد تهاجمی» باوری شگرف دارد. هدف این جهاد، شیعیان هستند.

در اواخر قرن 18، وهابیت وارد تار و پود نظام سیاسی عربستان شد و تا امروز همچنان باقی است. سعودی‌ها به وهابیون کمک کردند تا برداشت خود را در تمام عربستان با شروع جهاد علیه مرتدین بگسترانند. هدف آنها زدودن شرک و ترویج توحید بود. جهاد وهابیون تخریب قبور و زیارتگاه‌ها و همچنین اجرای درست مناسک مذهبی و پاکسازی اسلام از شیعیان را به دنبال آورد. عناصر ضدشیعی در جهادگرایی ریشه در خصومت تاریخی سلفی‌ها از شیعیان دارد. برای مثال، در سال 1792 نیروهای سعودی- وهابی حمله به مرکز شیعی الاحساء در شرق عربستان را شروع کردند تا اقدامات و مناسک شیعیان در آن منطقه را از میان بردارند. سلفی‌ها سپس در سال 1801 دو شهر مهم کربلا و نجف در عراق را محاصره، کربلا را غارت و چند هزار نفر را کشتند. در سال 1927 نیز برخی علمای برجسته سعودی خواستار تغییر کیش یا اخراج شیعیان از این پادشاهی شدند.

ظهور مکتب جهادی

در دهه‌های آخر قرن بیستم خاورمیانه عربی با «کنشگری اخوان‌المسلمین» و «تکفیری‌گری سلفی‌ها» شاهد ظهور گروه‌های اسلامگرای خشن بود. این گروه‌ها، از جمله «جهاد اسلامی مصر» و «گروه اسلامی» در مصر و «جماعت مسلح اسلامی» و «جماعت سلفی دعوت و قتال» در الجزایر پیشگامان گروه‌های سلفی- جهادی امروز بودند. به لحاظ ایدئولوژیک، مهم‌ترین نیروی الهام‌بخش آنان سید قطب بود که ایدئولوگ برجسته اخوان‌المسلمین در مصر و حامی و مدافع نسخه انقلابی و رادیکال از کنشگری اخوان‌المسلمین بود. این گروه‌ها تلاش داشتند تا حکومت‌های مستقر را ساقط کرده و دولت‌های اسلامی به جای آنها روی کار بیاورند. القاعده هم ایدئولوژی مشابه داشت اما دارای یک استراتژی متفاوت بود و بر حمله به آمریکا به‌عنوان اولین گام برای ایجاد دولت اسلامی در خاورمیانه متمرکز بود. بن لادن، رهبر القاعده، بارها از احیا و برقراری خلافت سخن گفته بود. همگام با ظهور این گروه‌ها، شبکه ضعیفی از علمای مستقل شکل گرفت که مبنایی ایدئولوژیک به جنبش در حال ظهور سلفی می‌دادند. آثار علمایی مانند ابو محمد المقدیسی (که فلسطینی- اردنی بود) و ابوبصیر الطرطوسی (سوری) به شکل‌گیری ادبیات این گروه کمک کرد. این علما که در ابتدا متاثر از سید قطب و اخوان‌المسلمین اولیه بودند به تدریج از او بریده و رویکرد خشن‌تری را اتخاذ کردند. تمرکز آنها بر جنبه‌های خشن تر سلفی گری موجب زاده شدن جهادی- سلفی‌گری شد. در 20 سال گذشته، جهادگرایی به‌طور فزاینده‌ای تحت سلطه بعد سلفی قرار داشته است. در نتیجه، نویسندگان اخوان‌المسلمین، که به گفته سلفی‌ها به الهیات صحیح وفادار نیستند، به ندرت از سوی جهادیون مدرن مورد اشاره قرار گرفته یا ارجاعی به آنها صورت می‌گیرد. در عوض، آثار ابن تیمیه و علمای سنت وهابی به مثابه ستون فقرات ایدئولوژیک این جنبش عمل می‌کند.

برند داعش

اگر جهادگرایی در یک چشم‌انداز سیاسی قرار داده شود القاعده جناح چپ آن و داعش جناح راست آن خواهد بود. در اصل، هر دو گروه به ایدئولوژی سلفی وفادارند و نماینده خصلت سلفی جنبش جهادی هستند. اما «دولت اسلامی» با شدت بیشتری کار خود را به پیش می‌برد. اتخاذ رویکرد شدید سلفی- جهادی از سوی داعش را می‌توان به ابو مصعب الزرقاوی نسبت داد. او پایه گذار «القاعده در عراق» بود که با ابو محمد المقدیسی به مطالعه الهیات پرداخت. رهبران اولیه «دولت اسلامی» یعنی ابو عمر البغدادی و ابو حمزه المهاجر هم از مدافعان رویکرد سلفی- جهادی بودند. آنها در سنت وهابی می‌گنجند. متن‌ها و مواعظ داعش بر برخی مفاهیم اعتقادی تاکید دارد. برجسته‌ترین این مفاهم عبارت است از: تمام مسلمین باید با همقطاران مسلمان «راستین» مرتبط بوده و از هر کس دیگری که در دایره این تعریف نمی‌گنجد بگسلند؛ ناکامی در حکومت بر اساس قوانین بی‌دینی؛ مبارزه با «دولت اسلامی» معادل ارتداد است؛ تمام شیعیان مرتد هستند و مستحق مرگ؛ اخوان‌المسلمین و حماس خائن به اسلام هستند و بسیاری از مفاهیم دیگر.

رویکرد این گروه به مساله جهاد هم تفاوت دیگر این گروه با سلفی‌ها است. به لحاظ سنتی، گروه‌ها و مبارزانی در القاعده به «جهاد تدافعی» باور داشتند. تصور آنها این بود که خاورمیانه از سوی حاکمان «مرتد» سکولار و حامیان «صلیبی» غربی‌شان مورد حمله قرار گرفته است. «دولت اسلامی» هم مدافع «جهاد تدافعی» است. همان‌طور که ابوعمر البغدادی رهبر قبلی داعش گفته بود «حاکمان سرزمین‌های اسلامی خائن، بی‌دین، گناهکار، دروغگو، فریبکار و جانی هستند.» افزون بر این، وی در سال 2007 گفته بود: «[ما باور داریم که] مبارزه با آنها مهم‌تر از مبارزه با صلیبیون اشغالگر است.» «دولت اسلامی» همچنین بر «جهاد تهاجمی» نیز تاکید می‌کند؛ جهادی که ریشه در سنت وهابی داشته و بر ریشه‌کن کردن «شرک» و بت‌پرستی (هر جا که آن را یافت) استوار است.» برای مثال، ابو عمر البغدادی در یک سخنرانی در سال 2007 در مورد هدف جهاد به یک عالم وهابی استناد کرد: «پایان مبارزه با کفار زمانی است که دیگر هیچ مشرکی روی زمین باقی نماند.» البغدادی در سخنرانی دیگری به وضوح بر اهمیت «جهاد تهاجمی» تاکید ورزید و آن را چنین توصیف کرد: «دنبال کردن مشرکان با حمله به آنها در خانه‌هایشان به منظور تعالی کلمه‌الله و تا زمانی که دیگر اثری از شرک در زمین نباشد.»

هدف «جهاد تهاجمی» داعش عمدتا شیعیان هستند. بر اساس فرض و ادعای داعش، شیعیان در حال توسعه‌طلبی در خاورمیانه هستند و همین مبارزه با آنها را ضروری می‌کند. به تصور آنها، هدف پروژه شیعی «هلال شیعی است که از تهران تا بیروت امتداد دارد.» ایران، حزب‌الله لبنان و حکومت اسد در سوریه بخشی از این «هلال» هستند. به ادعای آنها ایران قصد دارد تا «عراق را به دولتی شیعی تبدیل کنند» و آمریکا هم با آنها در این راستا هم‌داستان است. رهبران داعش باور سفت و سختی دارند که گذار اخیر عراق از دولتی سنی به شیعی نشان از «شیعی‌سازی خزنده» دارد. ابو عمر البغدادی یک بار گفته بود که فقط در 50 تا 70 سال گذشته تغییر کیش از سنی به شیعی شروع شده قبل از آن، عراق یک دولت کاملا سُنی بود. داعش و القاعده بر ضرورت احیای خلافت تاکید می‌کنند اما در مورد آنچه که داعش موفق به انجامش شد با یکدیگر وارد ستیز شدند.