نویسنده: چارلی وینتر

محقق بنیاد کویلیام

مترجم: محمدحسین باقی

گزارش زیر که از سوی بنیاد کویلیام به قلم چارلی وینتر تهیه شده پرتوی می‌افکند برانگیزه‌ها و تاثیرات عملیات‌های رسانه‌ای دولت به اصطلاح اسلامی. از ژوئن ۲۰۱۴ که این گروه رسما خلافت خود را اعلام کرد و تقریبا دو سال می‌گذرد شرایط برای بررسی دقیق‌تر فعالیت‌‌های رسانه‌ای این گروه چه در فضای مجازی و چه به‌صورت مجلات مکتوب به زبان انگلیسی فراهم شده است. در این گزارش استراتژی‌های داعش در فضای رسانه‌ای و مجازی به صور ت جزء‌به‌جزء بررسی شده است.

1- مقدمه

ظهور سریع داعش علاقه‌ای شتابناک به تبلیغات جهادی را سبب شده است. تجدید حیات تبلیغات جهادی مورد انتظار بود. آنگاه که یک گروه تروریستی به عمد با اعدام‌های دسته جمعی انسان‌های غیرمسلح و با به بردگی گرفتن زنان برای اقدامات خلاف اخلاق هیاهو به راه می‌اندازد، توده‌های مردم، سیاست‌گذاران و سازمان‌های رسانه‌ای طبیعتا به آن علاقه مند می‌شوند. اگر این گروه مورد بحث همچنین سرزمین‌های نفت خیزی را در کنترل خود داشته باشد که از مرزهای ملی فراتر می‌رود، ثروت هنگفتی جمع‌آوری کرده و تقریبا تمام جنبه‌های بقای خود را در دوربین‌های با کیفیت بالا نمایش می‌دهد، نتیجه این خواهد شد که بررسی‌ها شدیدتر و دقیق‌تر خواهد شد. داعش به‌گونه‌ای توجه رسانه‌های بین‌المللی را به خود جلب کرده که هیچ سازمان یا گروه پیش از آن چنین به جلب توجه رسانه‌های بین‌المللی نپرداخته بود. این تصادفی نیست، بلکه نتیجه یک استراتژی «برندسازی» است که با تولید به دقت برنامه‌ریزی شده تبلیغات و پخش به شدت شبکه‌ای و منحصربه‌فرد ایجاد می‌شود. برندسازی حاصل پیام‌ها و گزارش‌های رسانه‌ای است. هر قدر تعداد این پیام‌ها بیشتر باشد، آن برند نیز قوی‌تر شده و قوی‌تر عمل خواهد کرد. پیام این گروه باعث سردرگمی تلاش‌های غربی‌ها برای درک این سازمان شده است؛ چرا که پیش از داعش، پدیده‌ای به این شکل دیده نشده بود.

دولت‌ها و روزنامه‌نگاران هرگز موفق نشده‌اند که جنایات داعش را محکوم کنند؛ ارتقای مستمر خشونت‌های این گروه به شکلی هر روزه برجسته می‌شود. با این حال، خشمی که مبلغان آن گروه به آن دامن می‌زنند - در حالی که کاملا توجیه شده است- درک ما از این گروه را پنهان کرده است. در واقع، به همین دلیل، مخاطبان غیرجهادی در جهان تمایل دارند «دولت اسلامی» را براساس بخش کوچکی از پیام هایش بشناسند که البته بخش اعظم این پیام‌ها کم و بیش هنوز ناشناخته است یا کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که مردم به دنبال رمزگشایی از خشونت داعش بدون در نظر گرفتن تصویر کاملی از فعالیت این گروه هستند، بخش زیادی از سوءتفاهم به همین شکل پرورانده می‌شود. این احساس که این گروه به لحاظ سیاسی غیرمنطقی است و محرک آن شهوت خونریزی و بربریت است چیزی است که با گزارش‌های هشدار برانگیز در آمیخته شده است. در واقع، «غیرمنطقی» در قاموس فکری داعش جایی ندارد. در نتیجه، وضعیت فعلی امور غیرقابل دفاع است و به همین دلیل، مانع توانایی فرد برای درک جذبه این گروه برای ده‌ها هزار نیرو از ۹۰ کشوری می‌شود که برای پیوستن به آن تقلا می‌کنند.

این واقعیت که لژیون‌هایی از «خارجیان حامی» این سازمان - به‌صورت نظامی یا غیر آن- در عراق و سوریه وجود دارد چیزی است که «غیرحامیان» را تقریبا به اندازه دولت‌هایی که در صدد شکست این گروه هستند به وحشت می‌اندازد. اگرچه خارجیان پیش از این به‌طور منظم برای جنگ وارد سرزمین‌هایی دور از سرزمین مادری خود شده‌اند، اما نبردهای عراق و سوریه تعداد قابل‌توجه و البته بی‌سابقه‌ای از آنها را به سوی خود کشیده است. اگرچه انرژی زیادی صرف شده تا «تعیین» و «درک» شود که چگونه مثلا یک فرد ساکن بریتانیا برای پیوستن به جهادیون در عراق و سوریه عازم این کشورها می‌شود، اما تحقیقات جدید و اندک در مورد مولفه‌هایی انجام شده که باعث هدایت آنها به این مسیر شده است. این شکاف در چنین تحقیقی همچنین به تبلیغات نیز تسری یافته است. به‌طور کلی، فعالیت آنلاین تروریستی بیشتر از سوی امثال «پاول گریشمان» و «گابریل ویمان» مورد بررسی قرار گرفته است. «علی فیشر» و «نیکو پروشا» با تمرکز خاص روی گروه‌های تروریستی جهانی مانند القاعده ارزیابی‌های دقیق ارائه داده‌اند. به‌طور اخص، با توجه به استفاده داعش از اینترنت، برخی تحقیقات مهم انجام گرفته است از جمله ارزیابی گسترده «جی.ام.برگر» و «جاناتان مورگان» در مورد ساز و کارهای فنی که به واسطه آن داعش تبلیغات خود روی توییتر را ارائه می‌دهد و تحلیل داده‌های کلان علی‌فیشر از فعالیت پخش‌کنندگان تبلیغات که در آن وی مفهوم «نقش‌های سرپرستی شده کاربر» را معرفی و مطرح می‌کند. با این حال، تا امروز تحلیل اندکی وجود دارد تا نحوه «انتشار» و «استراتژی» تبلیغاتی داعش را به‌طور تمام نگر مورد مطالعه قرار داده باشد.

همچنین کافی نیست که تبلیغات داعش را فقط بر حسب «ارزش تولیدی بالا» و «حرفه‌ای گری» بررسی کنیم. با حرکت به فراسوی فیلمبرداری چشم‌نواز داعش اما این گزارش نگاه دارد به قلب ماشین رسانه‌ای داعش. عملیات پیام رسانی این سازمان به چند بخش محوری تقسیم شده و براساس تئوری سال ۱۹۵۸ فیلسوف فرانسوی «ژاک‌الول» در کتابش «تبلیغات: شکل‌گیری نگرش‌های مردان» به پیش می‌رویم که به کار نویسنده در آرشیو مربوط به تبلیغات داعش که در فاصله ژوئن ۲۰۱۴ تا ژوئن ۲۰۱۵ گردآوری شد، می‌آید. فرضیات کلیدی وی که به کار این کتاب می‌آید مطرح و سپس تبلیغات داعش، ساختار و برداشت‌ها نسبت به این گروه ارزیابی می‌شود. در این گزارش روشن می‌شود که شبیه‌سازی تبلیغات داعش با الگوهای گذشته پیام رسانی رویکردی اشتباه است. استراتژی رسانه‌ای داعش- مبتنی بر اشاعه سیستم انگیزشی- خروجی برجسته از هنجارهای معمول است که در دوره خود منحصربه‌فرد است.

باید تاکید شود که داعش در استفاده از تبلیغات و فعالیت در رسانه‌های اجتماعی تنها نیست. تقریبا تمام گروه‌های جهادی از غرب آفریقا تاآسیای جنوب شرقی از اینترنت برای پراکندن پیام خود استفاده می‌کنند. جنگ سوریه باعث تغییر پارادایم شده است. در واقع، این «جنگ داخلی پخش شده در رسانه‌های اجتماعی که در تاریخ بی‌نظیر است» بر صفحه کامپیوترهای جهان خودنمایی می‌کند. تمام این گروه‌ها اعم از غیرمسلح، وفادار یا مخالف برای هژمونی در بازار آنلاین عقاید به رقابت با یکدیگر مشغولند. این تنها گروه‌های جهادی نیستند که پیشرفت خود را عمومی می‌کنند، بلکه پیام‌هایی از زیرشاخه‌های داعش و القاعده مانند النصره بی‌تردید مهم است.