تحلیل مرعشی از افق آینده

دنیای اقتصاد- حسین مرعشی در گفت‌و‌گو با روزنامه «دنیای‌اقتصاد» در تشریح اوضاع اقتصادی کشور گفت: دولت باید واقعیت اقتصادی موجود را به مردم بگوید. واقعیتی که تورم ۴۰ درصدی تنها بخشی از آن است. مرعشی تاکید می‌‌کند: دولت روحانی باید با تورم موجود به‌عنوان یک بیماری کنار بیاید و باید این را با صراحت تمام به مردم بگوید که این اقتصاد در اثر انحراف از معیارهای علمی و کارشناسی دچار یک بیماری بسیار سخت و کمرشکن برای مردم شده‌است. حسین مرعشی در گفت‌و گو با «دنیای اقتصاد»:

دولت روحانی قوی‌ترین دولت بعد از انقلاب است

دنیای اقتصاد- ثمر فاطمی: «دولت روحانی قوی‌ترین دولت بعد از انقلاب است.» این را حسین مرعشی می‌گوید. حرکت دولت را در مسیر اعتدال می‌داند. مرعشی نماینده دوره‌های پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی بوده ‌است. او در دولت میر‌حسین موسوی و دوران ریاست‌جمهوری ‌هاشمی رفسنجانی در دولت پنجم استاندار کرمان و در دولت ششم، رییس دفتر‌هاشمی رفسنجانی و رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بوده است. وی می‌گوید دولت باید واقعیت اقتصادی موجود را به مردم بگوید. مرعشی معتقد است اقتصاد در اثر ندانم‌کاری‌های دولت گذشته و بی‌توجهی‌های مجلس و انحراف از معیارهای علمی و کارشناسی دچار یک بیماری بسیار سخت و کمرشکن برای مردم شده‌است که این بیماری، تورم ۴۰ درصد است. او می‌گوید باید مردم و دولت این تورم را به عنوان بیماری بشناسند و با آن راه بیایند تا در طول سالیان دراز حل شود. مرعشی می‌گوید که نمی‌توان در مدتی کوتاه تورم را کاهش داد. می‌گوید دولت باید به مردم بگوید که روند پرداخت یارانه‌ها قابل دوام نیست.

آقای مرعشی به نظر شما دولت واقعا در مسیراعتدال قدم بر می‌دارد؟

ببینید معمولا در ایران وقتی یک واژه‌ای شعار روز دولت می‌شود، در واقع همه‌ تحلیل‌ها حول محور آن شعار می‌چرخد. همه حول آن حرف می‌زنند، الان هم اعتدال مد روز شده‌ است. از نظر من اعتدال خیلی مساله‌ پیچیده‌ای نیست؛ یک تعریف راحت‌ترش میانه‌روی است که در مقابل کندروی یا تندروی می‌آید. یعنی اگر بخواهیم تعریف درستی ارائه کنیم، اعتدال یک حرکت میانه‌است در مقابل حرکت‌های تند و رادیکال و حرکت‌های کند و محافظه کارانه‌ای که دیگران دارند. از این جهت به نظرم بله، دولت کاملا در مسیر اعتدال حرکت می‌کند، هرچند که انتقادات ممکن است که از زوایای مختلفی قابل بررسی باشند که محترم هم هستند. من نمی‌خواهم این انتقادات را نفی کنم اما در مجموع دولت تا امروز یک دولت میانه‌ است.

این میانه روی را در کجای کار دولت به این وضوح دیده‌اید؟

به طور مثال در بحث سیاست خارجی دولت حتما مشی‌اش کاملا مشی میانه‌ای است. نه خیلی دنبال حرکت‌های افراطی‌است که دوستان قبل بودند که دنیا را به چالش می‌کشدو بخواهد بحران روی بحران اضافه کند یا به بحران‌ها دامن بزند و نه آن‌قدر به خاطر اینکه از بحران فاصله بگیرد منافع ملی را زیر پا می‌گذارد. دولت در مجموع دولت نیرومندی‌است. من دولت آقای روحانی را قوی‌ترین دولت بعد از انقلاب می‌دانم، معنی حرفم این نیست که دولت‌های قبلی قوی نبودند، این دولت چون تجربیات دولت‌های گذشته در دسترسش بوده‌ و از این تجربیات استفاده‌ می‌کند، به نظر من در مجموع دولت نیرومندی‌است. هرچند که شرایط کشور هم شرایط بسیار سختی‌است؛ یعنی اداره‌ کشور در حال حاضر، خصوصا در بحث‌های اقتصادی وضعیت پیچیده‌ای دارد.

فکر می‌کنید اصولگرایان تا چه زمانی تحمل می‌کنند که از دولت یازدهم به همین نرمی انتقاد کنند؟

اصولگرایان می‌توانند تندتر هم انتقاد کنند. ما به آنها توصیه می‌کنیم که تند انتقاد کنند اما هرچقدر تندتر انتقاد کنند، پایگاه اجتماعی خودشان را بیشتر از بین می‌برند. همان‌طوری که انتقاد نکردن و تسلیم بودن آنها در دولت سابق باعث شد که پایگاه اجتماعی‌شان از بین برود. این دولت شعارها و حرکتش تا به امروز با خواسته‌های مردم همراه بوده است. اصولگرایان نباید به این دولت حمله کنند چرا که اگر حمله کنند باقیمانده پایگاه‌های اجتماعی‌شان هم از بین می‌رود.

چیدمان دولت را چطور ارزیابی می‌کنید؟

من بخش اجرایی دولت را بسیار قوی و نیرومند می‌دانم اما بخش ستادی را به نسبت بخش اجرایی ضعیف تلقی می‌کنم. بخش سیاسی دولت هم هنوز از نظر من مثل یک هندوانه باز نشده‌است، باید منتظر باشیم.

در حال حاضر با تمام اتفاقات اقتصادی که در ۸ سال گذشته افتاده، ما در چه شرایطی هستیم، چشم‌انداز شما برای آینده چیست؟

اقتصاد ایران این سال‌ها با چند ضربه اساسی مواجه بوده‌است. یکی سوءمدیریت منابع بود؛ این وضعیت آنقدر عجیب است که امروز نیاز داریم تعدادی دانشجوی دکترای اقتصاد و دکترای مدیریت این دوره را تحلیل کنند. شرایط به سادگی و با یک مصاحبه و گفتن حرف‌های صحیح ولی پراکنده قابل ارزیابی نیست. اصلا به نظر من سال‌ها می‌توان درباره فجایعی که در این ۸ سال‌ برای اقتصاد ایران اتفاق افتاد، در دانشگاه‌ها بحث کرد. یعنی این مساله می‌تواند موضوع بحث تزهای مختلف دکترا باشد. اینکه چگونه یک رییس‌جمهوری با تصمیماتش می‌تواند با ۷۰۰-۸۰۰ میلیارد دلار درآمد اتفاقی در اقتصاد ایران، کشور را با رشد اقتصادی منفی تحویل بدهد، کشور را با تورم ۴۰ درصد تحویل بدهد، این قابل مطالعه‌است. یک زمانی هلندی‌ها در اقتصادشان یک اشتباهی در استفاده از منابع‌شان کردند، دچار یک بیماری شدند به نام بیماری هلندی که تبدیل به واحد درسی دانشگاهی شد. به نظر من یک واحد درسی به نام احمدی‌نژاد باید تعریف شود و سال‌ها در دانشگاه‌های ایران در موردش تجزیه و تحلیل شود.

و در این واحد درسی درباره چه چیزهایی بحث شود؟

ببینید این سوءمدیریت موارد بسیاری را شامل می‌شود؛ استفاده نابجا از منابع ارزی به جای منابع ریالی، تبدیل یک فرصت سرمایه‌گذاری به یک فرصت واردات، کسری بودجه سنگین در طلایی‌ترین دوره‌ درآمد‌های نفتی، بازی خیلی بچه‌گانه با سرنوشت یک ملت با درگیری بیجا با جامعه جهانی و پذیرش تحریم‌های سنگین و آن‌هم با ادبیات خاص که مثلا «این تحریم‌ها کاغذ پاره هستند» یا «آن‌قدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دانتان پاره شود.» این دوره خیلی دوره‌ عجیبی‌است. اما به هرحال این اتفاقات افتاده‌است. من می‌خواهم پیشنهاد کنم که گذشته واقعا در دانشگاه مورد بحث قرار بگیرد، تز دکترا نوشته شود، عدد و رقم‌ها دقیقا استخراج شود، روندها بیرون بیاید تا اینها درس شود که حداقل تجربه‌اش مدون شود تا فرد دیگری این کار را با اقتصاد ایران نکند. اما اصل مساله به حوزه سیاست برمی‌گردد. اصل این آشفتگی نتیجه یک آشفتگی سیاسی ‌است. آشفتگی سیاسی در سال ۸۴ منجر به چنین فاجعه‌ای در مدیریت ایران شد ولی در واقع خود این فاجعه در اقتصاد شما را با یک موضوعات اساسی مواجه می‌کند؛ مثلا یک مرتبه می‌بینید در همه موضوعات با دستور رییس‌جمهور قوانین زیر پا گذاشته می‌شود.

چطور این اتفاق می‌افتد؟

خیلی، خیلی هنر می‌خواهد. خیلی هنر می‌خواهد که شما کشور را با تورم ۱۱ درصد، نفت ۳۵ دلار، تولید ۴میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت در روز، با رشد اقتصادی ۵/۵ درصد تحویل بگیرید و قیمت نفت تا ۱۲۰ دلار افزایش پیدا کند ، به طور متوسط درآمدهای کشور ۴ برابر پیش‌بینی‌ها محقق شود، بعد شما کشور را با رشد اقتصادی منهای ۵/۵ درصد، با تورم ۴۰ درصد تحویل بدهید. این خیلی هنر می‌خواهد. به نظرم این هم در جای خودش نیاز به مطالعه دارد ولی آشفتگی سیاسی مادر بود و آشفتگی اقتصادی از تبعات آن.

حالا دولت جدید میراث‌دار این خرابی‌ها است، توصیه اقتصادی شما به دولت آقای روحانی چیست؟

بهبود اقتصادی می‌تواند در ایران اتفاق بیفتد مشروط بر اینکه ما کاملا با اقتصاد علمی برخورد کنیم. اقتصاد با سیاست ارتباط دارد، سیاست هم با اقتصاد ارتباط دارد، اما اقتصاد را نمی‌شود با نگاه سیاسی اداره کرد، اقتصاد را باید با نگاه علمی اداره کرد. من همین‌جا می‌خواهم از دوستان‌مان در دولت خواهش کنم که به مسیرهای غلط نیفتند یا مسیرهای غلط دولت‌ قبلی را به این دلیل که نمی‌خواهند با مردم حرف بزنند، ادامه ندهند. الان دولت آقای روحانی مسوول کشور است. هیچ کس، هیچ یک از ما و هیچ یک از آیندگان ما نخواهند پذیرفت که آقای روحانی واقعیت‌ها را به مردم نگوید و راهکارهای صحیح و علمی را انتخاب نکند.

به نظر شما در این شرایط مساله اول اقتصاد مملکت چیست؟

اولین موضوعی که من می‌خواهم درموردش حرف بزنم بحث تورم است. تورم بسیار پدیده کمرشکنی برای اقتصاد ایران است، الان تورم ۴۰ درصد است. آیا هیچ کارشناس اقتصادی به آقای روحانی توصیه می‌کند که تورم را با سرعت کاهش دهد؟ خیر! چرا که کاهش ناگهانی تورم در شرایطی که اقتصاد شما در رکود تورمی‌است، رکود را تشدید می‌کند. امروز رکود بیشتر کمر اقتصاد ما را شکسته‌است؛ یعنی تورم یک درد ماست، رکود درد دوم اقتصاد ایران است.

با این شرایط دولت باید با تورم ۴۰ درصدی چه برخوردی بکند؟

من معتقدم که دولت آقای روحانی باید با تورم موجود به عنوان یک بیماری کنار بیاید و باید این را با صراحت تمام به مردم بگوید که این اقتصاد در اثر ندانم کاری‌های دولت گذشته و بی‌توجهی‌های مجلس و انحراف از معیارهای علمی و کارشناسی دچار یک بیماری بسیار سخت و کمرشکن برای مردم شده‌است که تورم ۴۰ درصد است. ولی راه حل این نیست که تورم ۴۰ درصد را یک‌باره کاهش دهید، این اقتصاد و مردم را دچار گرفتاری‌های مضاعف می‌کند. تورم ۴۰ درصد که آقای روحانی تحویل گرفته‌اند، در یک بازه‌ زمانی حداقل ۴ ساله می‌تواند به تورم ۲۰ درصد تبدیل شود و نه به تورم ۱۰ درصد. در خوش‌بینانه‌ترین بررسی‌های علمی تورم ۴۰‌ درصد امروز در طول ۴ سال می‌تواند به تورم ۲۰ درصد برسید، یعنی قرار نیست تمام شود. پس ما اولین مساله‌ای که به دولت توصیه می‌کنیم این است که این تورم را به عنوان یک بیماری به رسمیت بشناسد و با این تورم زندگی کند. مثل یک بیمار سرطانی که دارد با بیماری‌اش دست و پنجه نرم می‌کند ولی اینکه بخواهد از سرطانش بترسد یا بخواهد بگوید نیست، این مساله‌ای را حل نمی‌کند. ما باید این بیماری را به رسمیت بشناسیم و با آن زندگی کنیم و به تدریج به مسیر اصلی‌اش برگردانیم. هیچ اشکالی ندارد که دولت بپذیرد و رسما هم اعلام کند، آقای نوبخت یا بقیه‌ کارشناسان اعلام کنند که تورم در ایران ۴۰ درصد است و ما سعی می‌کنیم که آخر سال ۳۵ درصد شود. البته باید متناسب با این تورم هم نرخ ارز تعدیل شود، هم نرخ‌های بهره و هم دستمزدها. دقیقا همین اتفاق در ‌ترکیه افتاد، زمانی بود که‌ترکیه تورم

۳۰۰ درصد در سال داشتند، ولی متناسب با همین تورم سیصد درصد هر سه ماه یا هرچهار ماه یک‌بار هم دستمزدهایشان را تعدیل می‌کردند و هم صفر از جلوی پولشان برمی‌داشتند. تورم بیماری همراه با اقتصاد ایران است. دولت و مردم باید این بیماری را به رسمیت بشناسند، با این بیماری زندگی کنند تا به تدریج بهبودی حاصل شود.

بعد از شناخت و برخورد صحیح دولت با تورم، اولویت دیگر اقتصادی چیست؟

مساله دوم و مهم دیگر ما مساله یارانه‌ است. در مساله یارانه‌ها الان خیلی روشن است که در مقابل سه هزار و ششصد میلیارد تومان که دولت ماهیانه به طبقات مختلف مردم پرداخت می‌کند، کل منابع حاصل از افزایش نرخ حامل‌های انرژی هزار و پانصد میلیارد تومان بوده‌است.

این یعنی دو هزار و صد میلیارد تومان‌کسری؟

دقیقا، دولت باید هر ماه معادل دو هزار و صد میلیارد تومان از سرمایه‌گذاری‌های نفت، از برق و سرمایه‌گذاری‌های عمرانی خودش بزند، از خزانه بردارد و پول یارانه را تامین کند. به چه دلیل دولت آقای روحانی این واقعیت‌ها را به مردم اعلام نمی‌کند و نمی‌گوید که این روند قابل دوام نیست؟ دولتی که الان برای سال جاری کمتر از پانزده هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی دارد، چطور می‌پذیرد که در طول ۱۲ ماه بیش از بیست و پنج هزار میلیارد تومان در قالب یارانه به خانوارها کمک کند؟ یارانه‌ای که وجود ندارد. بیست و چهار هزار میلیارد تومان کسری یارانه‌ها است. دولت اگر بخواهد این کسری را از محل استقراض یا از برداشت از حساب ذخیره ارزی بردارد، تورم ایجاد می‌شود، منابع هدر می‌رود و اگر بخواهد از بودجه عمومی کسر کند، بودجه عمرانی تعطیل می‌شود! شما به پیمانکارها بدهکارید و پیمانکارها به کارگرهای‌شان بدهکارند، این را پرداخت نمی‌کنید بعد به حساب من ۴۰ هزار تومان پول واریز می‌کنید؟

راهکار اجرایی شما درباره یارانه‌ها چیست؟

دولت این واقعیت را به مردم بگوید. بیاید بگوید کل درآمد ناشی از مابه‌التفاوت حامل‌های انرژی در حد هزار و پانصد میلیارد تومان است و همان هزار و پانصد میلیارد تومان را به مردم بدهد. دولت می‌تواند شناسایی کند، به آنهایی که توانمندتر هستند، یارانه ندهد و به ضعفا بدهد، این‌طوری بسیار عالی‌است. اگر نمی‌تواند این کار را بکند، یارانه را کمش کند. چرا هر ماه به وزارت نفت، فشار می‌آورید و از بودجه عمرانی‌اش که باید ظرفیت‌های نفتش را حفظ بکند، پول می‌گیرید؟ ادامه دادن سیاست‌های غلط و پرهیز از اطلاع رسانی به مردم خطای بزرگی است که در کمین این دولت است. به نظر من دولت الان در جایگاهی‌است که باید بیاید با مردم حرف بزند و مسائل را به مردم بگوید.

بحث جدی دیگری که وجود دارد، کسری بودجه است.

بله، مساله دیگر اقتصاد مملکت کسری بودجه است، چرا که کسری بودجه منشأ اصلی تورم در ایران است. دولت اگر به بودجه نگاه دقیقی نداشته باشد و کسری بودجه را جبران نکند، این تورم کمرشکن همواره ادامه پیدا خواهد کرد. این هم یک مشکلی است که ناشی از بزرگ شدن دولت است. من گزارشی از یکی از هیات‌های دولتی داشتم که مدیر عاملش می‌گفت هشت سال پیش با پنج هزار و چهارصد نفر پرسنل،

۱۷۰ هزار تن، تولید مس داشتیم بعد از هشت سال که دوباره برگشتم، تولید ۱۹۰ هزار تن شده، اما پرسنل

۱۸ هزار نفر. یعنی هشت سال پیش در شرکت ملی صنایع مس ایران به ازای هر ۳۰ تن مس تولیدی یک نفر حقوق می‌گرفته، الان به ازای هر ۱۰ تن یک نفر حقوق می‌گیرد. اینها نیاز به جسارت در تصمیم‌گیری دارد. دولت باید خیلی جدی در مورد این مسائل تصمیم بگیرد.

برخی معتقدند که نحوه برخورد دولت جدید با تحریم‌ها می‌تواند در حل مسائل اقتصادی سرنوشت ساز باشد، چقدر با این گزاره موافق هستید؟

خب مساله تحریم‌ها جدی است. دولت الان می‌تواند با صراحت تمام به مردم بگوید که این تحریم‌ها کاغذ پاره نبوده و باید بگوید که در هر بخش از اقتصاد به واسطه این تحریم‌ها چه اتفاقی افتاده‌است. بیان واقعیت‌های تلخ ناشی از تحریم‌ها و تلاش برای مدیریت سیاست خارجی و کاهش تحریم‌ها از وظایف مهم دولت است. اصلاح فضای بین‌المللی و رفع تحریم‌های شکننده‌ای که ایران را در فشار قرار داده‌است، بسیار اهمیت دارد. مردم باید مطلع شوند که در اثر تحریم‌ها صادرات بیش از یک میلیون بشکه نفت در روز، از دست رفته‌است. مردم باید بدانند که ما در سال ۹۰، صد میلیارد دلار نفت فروخته‌ایم، در سال ۹۱ پنجاه میلیارد دلار و امسال کمتر از ۲۵ میلیارد دلار نفت خواهیم فروخت. مردم باید از این اعداد وحشتناک مطلع باشند و دولت این فشار را مدیریت کند.

خب اطلاع‌رسانی به مردم فاز اول کار است، بعد از آن چه راهکار اجرایی و معطوف به نتیجه‌ای وجود دارد؟

راهکارهایی برای آینده‌ هست، اولین مورد هم فاصله گرفتن کامل از تعهدات دولت است. این دولت باید یاد بگیرد که نمی‌تواند و منابعی ندارد که بخواهد دستگاه‌های دولتی عریض و طویل را گسترش بدهد و کارمند بگیرد و حقوق بدهد. ممکن است دولت مجبور شود برای کارمندان آزاد خودش فکری بکند. تنها و تنها راه اقتصاد ایران دادن فرصت به بخش خصوصی برای حرکت است. ما در کنار تمام مشکلاتی که داریم با یک بخش خصوصی بسیار نیرومند و قوی در امر توسعه مواجه هستیم. همه بخش‌های خصوصی توسعه‌گرا نیستند، اما بخش خصوصی توسعه‌گرای ایران خیلی جدی و اساسی هستند. دولت باید کارهایی که با پول مردم و به وسیله‌ مردم می‌تواند انجام شود را در اولویت بگذارد. ممکن است که این کارها در حالت عادی به مذاق دولتمردان ما خوش نیاید، اما باید ببینیم مردم چه چیزی را می‌پسندند. مردم حاضرند پول‌شان را صرف چه کارهایی بکنند، مردم حاضرند در چه زمینه‌هایی منابع‌شان را بگذارند و پول‌شان را خرج کنند. راه خارج کردن اقتصاد از رکود و راه افزایش ظرفیت‌های اشتغال و ایجاد رونق در اقتصاد ما، فعال کردن مردم است. ما باید مردم را به صحنه بیاوریم. اگر مردم را به صحنه بیاوریم و پروژه‌هایی پیدا کنیم که مردم حاضرند منابعش را بپردازند، اقتصاد ما می‌تواند در مسیر بهبود و رونق قرار بگیرد. رفتن به سراغ راهکارهای دولتی در اقتصاد ایران و گسترش سازمان‌های دولتی، شروع ده‌ها پروژه عمرانی جدید توسط دولت به این دلیل که مردم به پروژه‌های عمرانی علاقه‌مند هستند، خطای بسیار بزرگی‌است که دولت باید از آن پرهیز بکند.

آقای مرعشی فرض کنید دولت آنقدر واقع‌گرا بشود که ملاحظات اجتماعی و سیاسی‌اش را هم نبیند و بخواهد چنین کاری بکند اتفاقی که شاید در دولت آقای‌هاشمی یا در دولت آقای خاتمی به نحوی افتاد، آن وقت تکلیف طبقات محروم جامعه که به صورت فورس ماژور باید به آنها کمک کرد، چیست؟ آیا می‌شود منابع حاصل از افزایش نرخ حامل‌های انرژی را به نحوی تخصیص داد که به طبقات محروم جامعه برسد؟

من می‌خواهم از شما خواهش کنم این تز قدیمی که ممکن است توسعه درکوتاه مدت طبقات ضعیف را از بین ببرد، یک بار برای همیشه از ذهنتان خارج کنید. این اصلا موضوع کاملا منسوخی است. اجازه بدهید من بگویم ریشه این موضوع چه چیزی بوده‌است؛ ریشه این موضوع به دوره‌ای برمی‌گردد که کشورها می‌خواستند توسعه پیدا بکنند ولی انباشت سرمایه کافی در دسترس‌شان نبوده‌است. یعنی باید یک خانواده بین اینکه امروز یک پولی را خرج خوراک یا پوشاک بچه‌اش بکند یا مثلا برای ساختن راه‌آهن سراسری پس انداز کند، یکی را انتخاب می‌کرده است. در دنیای امروز ممکن است که ما در اقتصاد ملی‌مان به اندازه کافی پس‌انداز نداشته باشیم برای اینکه بخواهیم یک رشد اقتصادی مثلا ۸ درصد را تجربه بکنیم، ولی در اقتصاد جهانی ملت‌هایی با مازاد منابع مواجهند که آن منابع مازاد باید برای توسعه به کار گرفته شود. این کاری است که چینی‌ها انجام دادند، مگر چینی‌ها برای به وجود آوردن این توسعه به زندگی عادی مردم خودشان کوچک‌ترین فشاری آوردند؟ برای این کار چیزی از خورد و خوراک و از حقوق مردم کم کردند؟ نه! همان کوپن و غذایی را که می‌دادند را باز هم دادند و به هیچ کدام دست نزدند. چینی‌ها با پول مازادی که در دنیا وجود داشت اقتصادشان را ساختند. وقتی در کشوری مثل ژاپن مازاد منابع آنقدر زیاد است که برای اقتصادش دردسر درست کرده‌است، او حاضر است به شما مثلا در ساخت سد کارون سه ، دو میلیارد دلار منابع بدهد با سود دو درصد و بیست ساله و گاهی حتی با سود یک درصد.

یعنی به اعتقاد شما در شرایط فعلی کشور این نوع توسعه هیچ مشکلی برای اقشار فرودست ایجاد نمی‌کند؟

ببینید اگر قرار باشد که ما بخواهیم رشد شتابانی به اقتصادمان بدهیم و نتوانیم از خارج هم منابع بگیریم یعنی با دنیا در قهر و درگیری باشیم، نمی‌شود. آن وقت معنی توسعه این می‌شود که همین منابعی را که الان پولش از محل افزایش قیمت حامل‌های انرژی تامین شده و می‌توانیم بین خانوارها توزیع کنیم، به خانوارها ندهیم و به‌جای آن راه آهن را توسعه بدهیم. این به خانوار فشار می‌آورد. اگر قرار باشد من اقتصاد ایران را مدیریت کنم همین جا می‌نویسم و به صورت قاطع به شما می‌گویم که دویست میلیارد دلار، سیصد میلیارد دلار پروژه تعریف شود لازم نخواهد بود یک ریال از پس‌انداز ملی برای این کار هزینه کنیم. پس اگر ما از پس‌انداز مازاد سایر ملت‌ها و سایر کشورها با نرخ‌های کم استفاده کنیم، به کشور خودمان بیاوریم از همان روزی که منابع می‌آید و شروع به هزینه کردن می‌شود اتفاقا در جیب خانوارها هم می‌رود چون بلافاصله یکی راننده اتومبیل می‌شود، یکی در گمرک، یکی در بانک، یکی در بیمه و یکی در کارگاه کار می‌کند و اشتغال ایجاد می‌شود. پس این موضوع که در توسعه حداقل در کوتاه مدت یک عده‌ای گرفتار می‌شوند، کاملا برای دورانی‌است که دوران بی پولی دنیا بوده‌است. الان ما در دوران پولداری دنیا داریم کار می‌کنیم. چیزی که من به شما می‌گویم تجربه کرده‌ام؛ در زمان آقای خاتمی قرار شد پروژه‌ای را به صورت نمادین راه ببرند، ما یک پروژه‌ ۲۵۰ میلیون یورویی را بدون یک ریال آورده طرف ایرانی اجرا کردیم. وقتی شما سهم آورده‌تان از پس انداز ملی صفر باشد، کدام فشار؟ همه‌اش رونق است. من می‌خواهم اشاره‌ای به اقتصاد ایران بکنم، این هم برای خارجی‌ها مهم است و هم برای ایرانی‌ها. من تمام امیدم به این است که آقای روحانی یک ذره این فضای بین‌المللی را تلطیف کند و از این دردسری که بیخودی درست شده، خلاص شویم. غربی‌ها ظالمند این سر جای خودش، اما غربی‌ها الان دوست دارند با ایران کار کنند؛ چرا که آنها هم بحران اقتصادی دارند. تمام متروها، فاضلاب‌ها، اتوبان‌ها، فرودگاه‌ها، هتل‌ها و خانه‌ها را ساخته‌اند و نمی‌دانند چکار کنند. شهر پرند یکی از شاهکارهای غلط احمدی‌نژاد است که در یک شهر ۳۰هزار نفری ، ۱۰۰ هزار واحد مسکونی

۶۵ متری ساخته‌است، اما باز هم مشتری دارد. باوجود اینکه هیچ کس نمی‌تواند بفهمد چطور در شهری همه واحدهایش می‌تواند ۶۵ متری باشد؟ حالا مسائل اجتماعی‌اش که به جای خودش بماند.

از لزوم حل مسائل با جامعه جهانی صحبت کردید، با توجه به نامه‌نگاری اوباما و رییس‌جمهور کشورمان و با توجه به اتفاقاتی که در دولت جدید افتاده، به نظر شما مذاکره با آمریکا در این دولت اتفاق خواهد افتاد؟

به نظرم پیشرفت‌های خوبی در این زمینه حاصل خواهد شد. اما اینکه این بهبودی با چه سرعتی می‌خواهد حاصل شود بسته به تدبیر آقای رییس‌جمهور دارد. من اشاره بکنم که رابطه با آمریکا الزاما و به معنای واقعی کارگشا نخواهد بود. دلیل زحماتی که امروز تحمل می‌کنیم درگیری با دنیا است. در دنیا خیلی‌ها با هم جدل دارند. مگر روسیه با آمریکا اختلاف سلیقه و نظر ندارد؟ همین الان موضوعی به نام سوریه روی میز است! مگر مواضع روسیه در مقابل آمریکا نیست؟ اما روسیه با آمریکا کار هم می‌کند، تبادل هم دارد، تحریم هم نیست و می‌تواند از امکانات دنیا هم استفاده کند که اگر ما در مورد سوریه یا عراق یا افغانستان اختلاف سلیقه داریم یا انقلاب اسلامی دیدگاه‌های دیگری دارد که با دیدگاه‌های غرب متفاوت‌ است، دلیلی ندارد منجر به دعوا شود، دلیل ندارد به نقطه‌ای برسیم که کشور نتواند از امکانات بین‌المللی استفاده بکند. این توهمات را باید کنار بگذاریم که اگر ما با یکی حرف زدیم معنی‌اش این است که ما تابع ارزش‌های او شده‌ایم! یا اگر او با ما حرف زد او تابع ارزش‌های ما شده‌است. این توهمات را باید بگذاریم کنار و به‌طور واقعی زندگی کنیم.

*دولت کاملا در مسیر اعتدال حرکت می‌کند.

*دولت روحانی قوی‌ترین دولت بعد از انقلاب است.

*کسری بودجه منشا اصلی تورم در ایران است.

*پرداخت فعلی یارانه‌ها نمی‌تواند تداوم داشته باشد.

*تنها راه اقتصاد ایران دادن فرصت به بخش خصوصی است.

*رفتن سراغ راهکارهای دولتی برای بهبود وضعیت اقتصاد ایران خطای بزرگی است

*اصولگرایان نباید به این دولت حمله کنند، چرا که اگر حمله کنند باقیمانده پایگاه‌های اجتماعی‌شان هم از بین می‌رود.

* به نظر من در دانشگاه‌ها یک‌ترمی به نام احمدی‌نژاد باید تعریف شود و سال‌ها در دانشگاه‌های ایران در مورد تصمیماتش تجزیه و تحلیل شود.

*خیلی هنر می‌خواهد که شما کشور را با تورم ۱۱ درصد، نفت ۳۵ دلار، تولید ۴میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت در روز، با رشد اقتصادی ۵/۵ درصد تحویل بگیرید و قیمت نفت تا ۱۲۰ دلار افزایش پیدا کند، به طور متوسط درآمدهای کشور ۴ برابر پیش‌بینی‌ها محقق شود، بعد شما کشور را با رشد اقتصادی منفی ۵/۵ درصد، با تورم ۴۰ درصد تحویل بدهید.