جهان جای بهتری برای زندگی شده است
ترجمه و تنظیم: مجید روئین پرویزی
گزارش توسعه انسانی سازمان ملل روز پنج‌شنبه، ۴ نوامبر، منتشر شد. هدف از این گزارش ارائه تصویر جامع‌تری از وضعیت توسعه و پیشرفت در کشورهای مختلف جهان است.

هرچند در نگاه اول رشد تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه ممکن است بهترین سنجه‌ها برای ارزیابی وضعیت معاش در کشورهای مختلف جهان به نظر برسند، اما این گزارش سعی می‌کند با دست گذاشتن بر عوامل دیگری از جمله آموزش، بهداشت و وضعیت توزیع درآمد توجه اذهان عمومی را به دیگر ظرافت‌های اقتصادی موجود در هر جامعه معطوف کند. به همین دلیل سازمان ملل نام گزارش خود درباره توسعه و بهبود اقتصادی کشورها را گزارش توسعه انسانی گذاشته است، تا به تبعیت از شعار این سازمان که می‌گوید: «انسان‌ها ثروت ملل هستند»، بر اهمیت و نقش زندگی انسان‌ها در فرآیند توسعه تاکید کند. در ادامه اهم نکات و جزئیات این گزارش را از نظر خواهیم گذراند.
محاسبه شاخص توسعه انسانی
شاخص توسعه انسانی دارای سه مولفه اصلی است: بهداشت و سلامت، آموزش و استاندارد زندگی. چکیده وضعیت بهداشتی هر جامعه در کل با شاخص امید به زندگی سنجیده می‌شود. برای بررسی وضعیت آموزشی نیز دو شاخص به نام‌های «متوسط سال‌های آموزش» و «سال‌های مورد انتظار آموزش» تعریف شده‌اند که اولی وضعیت بالفعل و دومی امکانات آموزشی بالقوه هر کشور را می‌سنجد. برای تعیین سطح استانداردهای زندگی نیز از درآمد ناخالص ملی (GNI) استفاده شده است. هنگامی که امتیاز مربوط به هر یک از این شاخص‌ها با استعلام از آمارهای ملی (یا ندرتا پرسش‌های میدانی) به دست آمد آنها با یکدیگر جمع زده می‌شوند و نمره هر کشور در مجموع شاخص توسعه انسانی (HDI) بدست می‌آید.
برای محاسبه شاخص توسعه انسانی امسال تغییراتی در نحوه اندازه‌گیری‌ها داده شده است. شاخص کلی «باسوادی» جای خود را به «متوسط سال‌های آموزش» داده است و «نرخ ناخالص ورود به آموزش» نیز با «سال‌های مورد انتظار آموزش» جایگزین شده است. از آن مهم‌تر جایگزین کردن درآمد ناخالص ملی (GNI) به جای تولید ناخالص داخلی (GDP) است که با روند روزافزون جهانی شدن اقتصادها همخوانی می‌نماید. درآمد ناخالص ملی درآمدی است که نصیب اهالی یک کشور خاص می‌شود، درحالی که GDP حجم تولیداتی است که در یک اقتصاد خاص انجام شده و با گسترده شدن فعالیت شرکت‌های بین‌المللی و خارجی، ممکن است بخش فزاینده ای از آن در نهایت از قلمرو مرزهای یک کشور خارج شود. تغییر اساسی دیگر استفاده از میانگین هندسی به جای میانگین حسابی برای یک کاسه کردن نهایی شاخص‌ها است. میانگین هندسی باعث می‌شود که جنس متفاوت هر شاخص با دیگری در محاسبات لحاظ شده و حاصل نهایی نیز دارای پرش کمتری باشد.وقتی امتیاز هر کشوری با این روش محاسبه شد، کشورها در چهار دسته: توسعه انسانی خیلی بالا، بالا، متوسط و پایین جای می‌گیرند. گزارش در نهایت تاکید می‌کند آن ابعاد توسعه انسانی که در هر مقایسه ای باید مبنای عمل قرار بگیرند عبارتند از: توانایی و مهارت انسان‌ها، پایداری و آسیب پذیری، امنیت و آرامش، رفاه و شادی فردی، رفاه اجتماعی و جمعی، روندهای جمعیتی، کار آبرومندانه، آموزش و بهداشت.
نگاه کلی
پیشرفت در شاخص توسعه انسانی تقریبا در تمام کشورهای دنیا اتفاق افتاده است. سریع ترین پیشرفت را کشورهای شرق آسیا و اقیانوسیه شاهد بوده‌اند و به دنبال آنها جنوب آسیا و بعد هم کشورهای عربی. از سال ۱۹۷۰ تا کنون به جز سه کشور - جمهوری دموکراتیک کنگو، زامبیا و زیمبابوه - مابقی ۱۳۵ کشور شاهد پیشرفت در شاخص توسعه انسانی شان بوده‌اند. کشورهایی که بیشترین پیشرفت را داشته‌اند در جدول ۲ می‌بینید. مطالعه این جدول نکات جالب و غیرقابل انتظاری را آشکار می‌کند.
پیشرفت یک کشور در توسعه انسانی را به طرق مختلف می‌توان اندازه گرفت و اینکه کدام کشور را دارای بیشترین پیشرفت بدانیم بستگی به آن دارد که از چه معیاری برای قضاوت استفاده کرده‌ایم. گزارش 2010 توسعه انسانی سازمان ملل از شاخص «انحراف از برازندگی» برای سنجش میزان پیشرفت کشورها در طول زمان استفاده می‌کند. منظور از «انحراف از برازندگی» این است که یک کشور با توجه به امتیاز ابتدایی‌اش در شاخص توسعه انسانی و همچنین روند پیشرفت کشورهایی که وضعیت ابتدایی مشابهی داشته‌اند چه میزان از روند بهبود مورد انتظارش منحرف شده است.
صدرنشینان این سنجه عبارتند از؛ چندین کشور در شرق و جنوب آسیا، به همراه کشورهای عربی (منظور شمال آفریقا و کشورهای نفتخیز حوزه خلیج فارس است). عمان به دلیل آنکه در ابتدای دوره بررسی گزارش شاهد اکتشافات تازه نفتی بوده است صدرنشین این فهرست است و به دنبال آن چین، نپال و اندونزی قرار دارند. از آنجا که روش ارزیابی پیشرفت کشورهایی را مقایسه می‌کند که امتیاز ابتدایی یکسانی در شاخص داشته‌اند برخی کشورها که تاکنون در درجات پایین توسعه انسانی بوده‌اند جهش‌های عمده داشته‌اند - مثل نپال و لائوس.
نکته جالب توجه آنجا است که فهرست این کشورها شامل چند کشوری می‌شود که معمولا کسی توسعه شان را موفقیت آمیز نمی‌داند. دلیلش آن است که این کشورها به لطف دستاوردهایشان در زمینه بهداشت و آموزش به این فهرست راه یافته‌اند، یا اینکه (مثلا در مورد چین) نرخ رشد باورنکردنی داشته‌اند؛ بنابراین این فهرست از دیگر آمارهایی که برای رشد و توسعه داده می‌شود متفاوت است. نکته قابل‌توجه دیگری که در این رابطه به نظر می‌رسد اشتراک ناچیز کشورهایی که آموزش و بهداشت‌شان پیشرفت کرده است با کشورهایی است که رشد اقتصادی سریع داشته‌اند. تنها اندونزی و کره جنوبی هستند که به لحاظ هر دو شاخص توسعه انسانی (درآمدی و غیردرآمدی) در فهرست ده تایی جای دارند. از هشت کشور باقیمانده پنج تا ورودشان به این لیست از طریق آموزش و بهداشت بوده است (ازجمله ایران) و تنها چین است که فقط به سبب رشد اقتصادی به این گروه راه یافته است. از آنجا که تمرکز جدید شاخص جدید توسعه انسانی بر توسعه متوازن است، کشورهایی مثل مراکش و لائوس که پیشرفت معتدلی در هر دو شاخص درآمدی و غیردرآمدی داشته‌اند نیز وارد فهرست پیشروان شده‌اند.
باید اشاره کرد با وجودی که هیچ کشوری از جنوب صحرای آفریقا در فهرست ده تایی نیست، اتیوپی مقام ۱۱ را دارد و چند کشور آفریقایی نیز تا رتبه ۲۵ به چشم می‌خورند. نکته جالب‌تر شاید غیبت کشورهای آمریکای لاتین در این لیست باشد که گواتمالا با وجود پیشتازی در آن منطقه در این فهرست ۲۲ ام است؛ بنابراین باید گفت که پیشتازان نه تنها در منطقه، بلکه به لحاظ حوزه‌های پیشرفت‌شان هم خیلی متفاوت هستند.
ثروتمندترین کشور امروز جهان (لیختنشتاین) سه برابر از ثروتمندترین کشور جهان در سال 70 ثروتمندتر است، در حالی که فقیرترین کشور امروز جهان (زیمبابوه) 25 درصد نیز از فقیرترین کشور جهان در سال 70 (بازهم زیمبابوه) فقیرتر است.
وضعیت ایران
طبق این گزارش ایران با امتیاز 0/702 در مجموع شاخص توسعه انسانی رتبه 70 را ازمیان 169 کشور جهان به‌دست آورده و در رده کشورهای با توسعه انسانی بالا جای گرفته است. امید به زندگی در ایران نزدیک به 72 سال (71/9)، میانگین سال‌های آموزش 7/2، مدت زمان انتظاری طول تحصیل 14 سال و درآمد ناخالص ملی سرانه 11764 دلار (با معیار قدرت خرید دلار سال 2008) است. اگر کشورها تنها از نظر درآمد ملی سرانه سنجیده شوند رتبه ایران سه پله نزول می‌کند و ارزش شاخص توسعه انسانی بدون درآمد آن نیز 0/729 است. جایگاه ما بالاتر از کشورهایی چون ارمنستان، چین، برزیل و ترکیه و پایین‌تر از کشورهایی نظیر کویت، عربستان، قطر و بحرین و آذربایجان است. درآمد سرانه کویت 55 هزار، عربستان 24 هزار، قطر 79 هزار، آذربایجان 8 هزار و ترکیه 13 هزار دلار بوده است.
به لحاظ تاریخی از سال ۱۹۹۰ تا کنون امتیازمان در شاخص توسعه انسانی ۲۴ درصد رشد و نسبت به سال گذشته ۰/۰۰۵ افزایش نشان می‌دهد. ضمن آنکه رتبه مان در بازه ۲۰۰۵-۲۰۱۰ ده پله و در بازه ۲۰۰۹-۲۰۱۰ دو پله صعود داشته است. متوسط نرخ رشد سالانه‌مان برای دهه منتهی به ۲۰۱۰ نیز ۲۷/۱ بوده است. نرخ رشد متوسط شاخص توسعه انسانی کشورهای عربی در همین دهه ۱۴/۱ بوده است، کشورهای شرق آسیا و اقیانوسیه ۴۰/۱ و مجموع کشورهای جنوب آسیا (که ایران نیز جزو این منطقه است) ۶۱/۱ که نشان می‌دهد سرعت پیشرفتمان از میانگین منطقه پایین‌تر بوده است.
توسعه انسانی با لحاظ نابرابری
به دلیل روشن نبودن اطلاعات ایران درباره توزیع درآمد، شاخص توسعه انسانی تعدیل شده بر اساس نابرابری برای ایران محاسبه نشده است. در این گزارش تنها ذکر شده که اگر امید به زندگی در ایران بر اساس نابرابری تعدیل شود شاهد کاهش ۱۷ درصدی آن خواهیم بود. ضریب جینی ۳۸۳/۰ نیز برای ایران مبنای عمل قرار گرفته که به لحاظ اقتصادی نابرابری متمایل به بالای متوسط تعبیر می‌شود. در این معیار هم کشورهای نفتخیز حوزه خلیج فارس عموما وضعیت بهتری از ما دارند.
نابرابری جنسیتی
در حوزه نابرابری جنسیتی ایران با امتیاز ۰/۶۷۴ در مکان ۹۸ ام جای گرفته است. درصد مشارکت در نیروی کار (براساس آمار ۲۰۰۸) برای مردان ۷۳/۱ و برای زنان ۳۲/۵ است. رتبه قطر در این شاخص ۹۴، امارات ۴۵، کویت ۴۳ و عربستان سعودی ۱۲۸ است. سنگاپور با رتبه ۱۰ و ژاپن با رتبه ۱۲ در میان کشورهای آسیایی بهترین جایگاه را در برابری جنسیتی دارند. مقایسه دیگری نیز از این حیث جالب است. امتیاز متوسط کشورهای عربی در بحث نابرابری جنسیتی ۰/۶۹۹ است، آمریکای لاتین و حوزه کارائیب ۰/۶۰۹، جنوب آسیا ۰/۷۳۹، شرق آسیا و اقیانوسیه ۰/۴۶۷ و اروپا و آسیای مرکزی ۰/۴۹۸. (ارقام پایین‌تر به معنی نابرابری کمتر هستند.) از طرفی با حرکت به سمت توسعه یافتگی از کم به زیاد، مشاهده می‌کنیم میزان برابری جنسیتی نیز افزایش معنادار پیدا می‌کند.
وضعیت درآمد سرانه
همانطور که اشاره شد اگر شاخص توسعه انسانی بدون احتساب درآمد را در نظر بگیریم چنانچه از جدول مربوطه نیز برمی‌آید ایران جزو ده کشوری است که در دوره ۲۰۱۰-۱۹۷۰ بیشترین پیشرفت را داشته است. درحالی که در شاخص توسعه انسانی مرسوم و شاخص رشد درآمد نامی از کشور ما به چشم نمی‌خورد.
برخلاف بهداشت و آموزش، در حوزه درآمد شاهد واگرایی چشمگیر کشورهای جهان بوده‌ایم. از 1970 تا 2010 درآمد سرانه کشورهای توسعه یافته به طور متوسط 2/3 درصد افزایش یافته است، در حالی که این رقم برای کشورهای در حال توسعه 1/5 درصد بوده است. در سال 1970 درآمد متوسط کشوری که در یک چهارم فوقانی نمودار توزیع درآمد جهان قرار داشت، 23 برابر کشوری بود که در یک چهارمی انتهایی جای داشت. در سال 2010 این نسبت به رقم 29 رسیده است. واگرایی درمیان درآمد کشورهای در حال توسعه نیز قابل اعتنا است. برخی کشورهای در حال توسعه مثل بوستوانا، چین، مالزی و تایلند، از دهه 70 رشد درآمدی شان از تمام کشورهای پیشرفته بیشتر بوده است. درحالی که درآمد چند کشور دیگر ازجمله کومور، ایران و سنگال راکد مانده است.
رابطه درآمد و بهداشت و آموزش
گزارش توسعه انسانی درباره ارتباط رشد اقتصادی و وضعیت بهداشت و آموزش به موارد متعددی از همگرا یا واگرا بودن این تغییرات اشاره می‌کند. به نوشته این گزارش یک مثال جالب وضعیت کشورهایی است که طی 40 سال گذشته اقتصادشان کوچک‌تر شده است. اگر رشد اقتصادی برای پیشرفت بهداشت و آموزش ضروری می‌بود کشورهایی که شاهد نزول GDP بوده‌اند نباید انتظار بهبود در این حوزه‌ها را می‌داشتند، اما اینطور نشده است. کشورهایی مثل ایران، توگو و ونزوئلا شاهد نزول درآمد سرانه بوده، اما امید به زندگی شان 14 سال و نرخ ناخالص ورود به مدرسه شان 31 درصد نسبت به سال 1970 رشد داشته است. البته این واقعیت به معنای فقدان رابطه میان رشد درآمد و رشد آموزش و بهداشت است، نه به معنای فقدان رابطه میان سطح درآمد و سطح آموزش و بهداشت در هر کشور.
رضایت از زندگی
در حوزه رضایت از زندگی، بر مبنای 0 تا 10، میزان رضایت از زندگی مردان ایرانی 5/6 و میزان رضایت زنان 5/8 برآورد شده است. در این حوزه نروژ با امتیازهای به ترتیب 8/1 و 8/2 در صدر قرار دارند و پس از آن کشورهایی چون استرالیا، نیوزلند، ایالات متحده و ایرلند با فاصله نزدیک جای گرفته‌اند. در کل آسیا، ژاپن با امتیاز 6/8 و 7 در صدر قرار دارد و پس از آن نیز کره جنوبی است. در بحث اشتغال 71 درصد از شاغلان ایرانی که در نمونه‌گیری‌ها شرکت کرده‌اند از شغل شان راضی بوده‌اند، درباره رضایت از وضعیت سلامت این نسبت 82 درصد و درباره رضایت از استانداردهای زندگی این رقم 55 درصد بوده است.
اشتغال و بیکاری
در بحث اشتغال نسبت شاغلین به جمعیت فعال (15 تا 64 سال) نشان می‌دهد که در سال 91 حدود چهل و شش درصد نیروی فعال ما شاغل بوده است و در سال 2008 این رقم به حدود 49 درصد رسیده است. درصد استخدام رسمی 8/56 بوده که زنان از آن 7/0 مردان سهم داشته‌اند. نرخ بیکاری در میان جمعیت با تحصیلات ابتدایی 3/8 و در میان دارندگان مدرک متوسطه به بالا 2/33 درصد بوده است (برای دوره 2008-2000). ضمن آنکه در همین دوره 9/1 درصد نیروی کار ایران با درآمد کمتر از 25/1 دلار در روز کار می‌کرده‌اند.
کشورهای در حال توسعه
رشد اقتصادی برخی کشورهای در حال توسعه بی‌نظیر بوده است. برای مثال بین سال‌های 1970 تا 2010 درآمد سرانه چین بیست و دو برابر، درآمد سرانه بوتسوانا 9 برابر و درآمد سرانه مالزی و تایلند بیش از 5 برابر شده است. با این حال این کشورها هنوز برای رسیدن به صدرنشینان راه زیادی برای رفتن دارند. درآمد سرانه چین هنوز یک پنجم کشورهای توسعه یافته است. مالزی و بوتسوانا و تایلند هم وضعیت بهتری ندارند.
این گزارش اشاره می‌کند که بی‌شک جهان اکنون از هردوره تاریخی دیگر جای بهتری برای زندگی است؛ اما در عین حال شکاف‌هایی هستند که نمی‌توان نادیده‌شان گرفت. فردی که در نیجر متولد شود نسبت به یک دانمارکی به طور معمول ۲۶ سال کمتر زندگی خواهد کرد، ۹ سال کمتر آموزش خواهد دید و مصرفش ۵۳ برابر کمتر خواهد بود؛ درحالی که دانمارکی‌ها سال ۱۸۴۹ در انتخابات آزاد پارلمانشان را برگزیدند، رییس جمهور نیجر در سال ۲۰۰۹ پارلمان و دادگاه عالی این کشور را ملغی اعلام کرد و سپس خودش نیز با کودتای نظامی برکنار شد. از این گونه موارد بسیاری می‌توان مثال زد.
این گزارش در نهایت این طور اظهارنظر می‌کند که در حال حاضر زندگی در یک کشور در حال توسعه به طور متوسط مثل زندگی 40 یا حتی 20 سال پیش در یک کشور توسعه یافته است؛ اما نمی‌توان این گفته را به تمام کشورهای در حال توسعه تعمیم داد.