پس‌انداز

لورنس کاتلیکف

مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر

بخش نخست

پس‌انداز برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد. از دید برخی به معنای سپرده‌گذاری در بانک است. به‌زعم عده‌ای معنای خرید سهام یا مشارکت در یک برنامه بازنشستگی را به همراه دارد، اما پس‌انداز برای اقتصاددان‌ها تنها یک معنا دارد که عبارت است از مصرف کمتر از مقدار ثابتی از منابع در‌ زمان حال جهت مصرف بیشتر در آینده. از این رو پس‌انداز، تصمیم به تعویق انداختن مصرف و ذخیره این مصرف به تاخیر افتاده در قالب نوعی دارایی به شمار آورده می‌شود. پس‌انداز غالبا با سرمایه‌گذاری اشتباه گرفته می‌شود، اما این دو مفهوم یکسان نیستند، اگرچه بیشتر مردم خرید سهام و اوراق قرضه را به عنوان سرمایه‌گذاری در نظر می‌گیرند، اما اقتصاددان‌ها از واژه «سرمایه‌گذاری» برای اشاره به اضافه شدن موجودی واقعی سرمایه (کارگاه‌‌ها، کارخانه‌ها، تجهیزات و...) استفاده می‌کنند.

بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ نرخ سالانه پس‌انداز خالص در آمریکا (درآمد خالص ملی منهای مخارج مصرفی خصوصی و دولتی تقسیم بر درآمد خالص ملی) به طور متوسط تنها معادل ۳/۵ درصد بود. در مقابل نرخ پس‌انداز ملی در این کشور در دهه‌های ۱۹۸۰، ۱۹۷۰ و ۱۹۶۰ به ترتیب ۶/۷، ۳/۱۰ و ۰/۱۳ درصد بود.

نرخ پس‌انداز تنها ۲/۲ درصدی آمریکا در سال ۲۰۰۴ نه فقط با توجه به استانداردهای این کشور، بلکه مطابق با استانداردهای بین‌المللی نیز به میزان قابل ملاحظه‌ای پایین است. تفاوت‌های موجود در تعریف درآمد و مصرف توسط کارشناسان آمار در کشورهای مختلف باعث می‌شود که مقایسه میان این کشورها مشکل گردد، اما نرخ پس‌انداز آمریکا پس از تعدیل اثر این مشکلات داده‌ای تا حد امکان، در مقایسه با این نرخ در سایر کشورهای صنعتی به نحو قابل توجهی کمتر است. تا حد زیادی به همین خاطر است که آمریکا در سالیان اخیر با کسری بسیار بزرگی در حساب جاری خود مواجه شده است (رجوع کنید به تجارت بین‌المللی). کسری حساب جاری آمریکا برابر است با مقداری که خارجی‌ها در این کشور سرمایه‌گذاری می‌کنند منهای مقدار سرمایه‌گذاری آمریکایی‌ها در سایر کشورها. از آنجا که مردم آمریکا به مقدار چندان زیادی پس‌انداز نمی‌کنند، وجوه زیادی نیز برای سرمایه‌گذاری در کشور ندارند، چه رسد به آن که بخواهند در دیگر کشورها سرمایه‌گذاری کنند. بنابراین خارجی‌ها با سرمایه‌گذاری زیاد در آمریکا این تفاوت را جبران می‌کنند.

چرا نرخ پس‌انداز در کشورهای مختلف با هم فرق دارد؟ اقتصاددان‌ها پاسخ این سوال را به طور کامل نمی‌دانند. برخی از عواملی که بدون شک بر مقدار پس‌انداز مردم تاثیر دارند، عبارتند از فرهنگ، تفاوت در محرک‌های پس‌انداز، رشد اقتصادی، ویژگی‌های جمعیت شناختی، اندازه نیروی کار، دید موجود نسبت به بیمه‌، ریسک‌ فعالیت‌هایی اقتصادی و سیاست‌های اقتصاد. هر یک از این عوامل می‌توانند پس‌انداز را در یک مقطع خاص زمانی تحت تاثیر قرارداده و به تغییر آن در طی زمان منجر شوند.

محرک‌های پس‌انداز

در مدل مشهور چرخه زندگی متعلق به فرانکو مودیلیانی، اقتصاددان برنده جایزه نوبل چنین فرض می‌شود که افراد برای تامین مالی دوره بازنشستگی خود پس‌انداز- انباشت دارایی- می‌کنند و در خلال دوره بازنشستگی به مصرف -خرج- دارایی‌های خود می‌پردازند. هر چه پس‌اندازکننده‌های جوان در قیاس با مصرف‌کننده‌های مسن بیشتر باشند، نرخ پس‌انداز کشور مزبور بالاتر خواهد رفت. اغلب اقتصاددان‌ها طی چند دهه بر این باور بودند که مدل چرخه زندگی توضیح و توجیه اصلی را در رابطه با پس‌انداز در آمریکا به دست می‌دهد، اما لورنس سامرز از دانشگاه‌هاروارد و من در اوایل دهه ۱۹۸۰ نشان دادیم که پس‌انداز برای دوره بازنشستگی کمتر از نیمی از کل ثروت آمریکا را توضیح می‌دهد. بخش عمده‌ای از انباشت ثروت این کشور پس‌اندازی است که دست آخر به نسل‌های جوان‌تر به ارث رسیده یا به آنها داده می‌شود. انگیزه ارث‌گذاری یا هدیه دادن از جانب مسن‌ترها به افراد جوان‌تر مشخص نیست. بخش بسیار بزرگی از این ارث‌گذاری می‌تواند پیش‌بینی نشده و اتفاقی باشد و این امر نشان‌دهنده این نکته است که بسیاری از افراد تمام پس‌اندازها‌ی خود را پیش از مرگ خرج نمی‌کنند. در این حالت افراد برای مصرف و نه برای ارث‌گذاری به پس‌انداز مبادرت می‌ورزند، اما با این حال نهایتا پس‌انداز خود را به صورت ارث به جا می‌گذارند.

در سالیان اخیر بخش بسیار بزرگ‌تری از پس‌اندازهای بازنشستگی افراد سالمند آمریکا به صورت مقرری سالانه پرداخت شده است. به عبارت دیگر پس‌اندازها شکل حقوق بازنشستگی شرکت‌ها یا تامین اجتماعی را به خود می‌گیرند که تا زمان مرگ فرد مبالغی را به طور منظم به او پرداخت می‌کنند، اما پس از مرگ او هیچ پرداختی صورت نخواهد گرفت. این که افراد منابع مالی دوره بازنشستگی خود را به شکل مقرری سالانه درآورند، خطر درازتر شدن عمر آنها از مدت زمانی که پولشان به جا می‌ماند را از بین می‌برد.

یکی از نتایج احتمالی افزایش تبدیل دارایی‌های بازنشستگی به مقرری سالانه می‌تواند این باشد که افراد و به ویژه آنهایی که تازه بازنشسته شده‌اند، انگیزه کمتری برای افزایش پس‌انداز خود در صورتی که «خیلی طولانی زندگی کنند»، خواهند داشت.

انگیزه احتیاطی و به عبارت دیگر انگیزه پس‌انداز جهت آماده بودن برای مقابله با ریسک‌های گوناگون در آینده یکی از دلایل اصلی پس‌انداز کردن است. در کنار ریسک به طول انجامیدن زندگی بیش از مقدار مورد انتظار، ریسک‌های عادی‌تر و پیش پا افتاده‌تری نیز از قبیل از دست دادن شغل یا متحمل شدن هزینه‌های پزشکی زیاد که تحت پوشش بیمه قرار نمی‌گیرد، وجود دارند که افراد به پس‌انداز جهت مقابله با آنها روی می‌آورند. شبیه‌سازی‌های کامپیوتری نشان می‌دهند که حساسیت میزان پس‌اندازهای احتیاطی نسبت به وجود بیمه در برابر این خطرات می‌تواند بسیار زیاد باشد. مثلا تصمیم به عدم بیمه مخارج بهداشتی‌ای همانند مراقبت‌های پرستاری در خانه که ریسکی کم، اما هزینه‌ای بالا دارند، می‌تواند به افزایشی ۱۰ درصدی در پس‌انداز ملی منجر شود.

یک مساله دیگر در ارتباط با انگیزه‌ها و ترجیحات مربوط به پس‌انداز، نقش افراد ثروتمند در ایجاد کل پس‌انداز است. آیا بیشتر پس‌اندازهای آمریکا متعلق به ثروتمندان این کشور است؟ واقعا نه. برخی از افراد ثروتمند در قیاس با درآمدهای خود زیاد پس‌انداز می‌کنند و عده‌ای هم این‌گونه نیستند. همین نکته درباره فقرا نیز درست است. قابلیت جابه‌جایی ثروت در آمریکا حداقل در خلال دوره‌های زمانی طولانی قابل توجه است (رجوع کنید به سرمایه انسانی). این واقعیت که رتبه افراد ثروتمند پیوسته در حال تغییر است، حکایت از آن می‌کند که برخی از افرادی که در ابتدا ثروتمند هستند، پس‌انداز نکرده، به مصرف روی آورده و ثروت خود را ضایع می‌کنند، در حالی که دیگرانی که در ابتدا ثروتمند نیستند، مقادیر قابل توجهی را پس‌انداز کرده و به افرادی ثروتمند بدل می‌شوند. به عنوان مثال مایکل تایسون، قهرمان سابق مسابقات سنگین وزن بوکس آمریکا طی روزهای طلایی فعالیت حرفه‌ای خود درآمد ناخالصی در حدود ۴۰۰ میلیون دلار کسب کرد، اما کار او نهایتا به اعلام ورشکستگی ختم شد. اما سام والتون که فروشگاه‌های زنجیره‌ای وال مارت را راه‌اندازی کرد، زندگی خود را در فقر آغاز کرد و دست آخر به یکی از ثروتمندترین افراد دنیا بدل شد.

رشد اقتصادی و تغییرات جمعیت شناختی

نرخ پس‌انداز کشورها و رشد اقتصادی آنها با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند. این نکته از مدل چرخه زندگی استنتاج می‌شود. اگر به خاطر رشد جمعیت تعداد افراد جوان یک کشور از تعداد سالمندان آن بیشتر باشد، تعداد کارگرانی که به پس‌انداز جهت تامین مالی دوره بازنشستگی خود می‌پردازند، بیشتر از بازنشسته‌هایی خواهد بود که در‌حال‌حاضر پس‌اندازهای خود را خرج می‌کنند. این شرایط باعث خواهد شد که پس‌انداز خالص کل مثبت شود. هرچه رشد جمعیت زیادتر باشد، در صورت ثبات سایر شرایط، نرخ پس‌انداز نیز افزایش خواهد یافت. همین نکته راجع به تغییرات فنی نیز برقرار است. فرض کنید تعداد افراد جوان و سالخورده در کشوری یکسان باشند، اما درآمد جوان‌ها به خاطر تغییرات تکنولوژیکی بیشتر از درآمد سابق افراد مسن باشد. در این صورت میزان پس‌انداز افراد جوان بیشتر از مصرف دارایی‌ها توسط سالمندان خواهد بود که این نیز حاکی از نرخ پس‌انداز مثبت است.

در اقتصادی که شاهد رشد تکنولوژی یا جمعیت خود نیست، حداقل در بلندمدت انتظار می‌رود که پس‌انداز (اگر پس‌انداز موردنیاز برای جایگزینی سرمایه مستهلک شده را در نظر نگیریم) صفر باشد. اگر هیچ موتوری برای رشد وجود نداشته باشد در بلندمدت پس‌انداز انجام شده توسط افراد جوان برای تامین مالی بازنشستگی، ارث‌گذاری یا هر دلیل دیگری دقیقا مصرف دارایی‌ها توسط افراد بازنشسته را جبران خواهد کرد و کل پس‌انداز این اقتصاد صفر خواهد شد. اقتصاد مورد اشاره، دارایی‌های مثبتی خواهد داشت، اما در طول زمان هیچ افزایش یا کاهشی را در سطح این دارایی‌ها تجربه نخواهد کرد.

اینکه نرخ کلی پس‌انداز یک اقتصاد در بلندمدت صفر باشد، به این معنا نیست که هیچ‌کس به پس‌انداز یا مصرف دارایی‌های خود نمی‌پردازد، بلکه به این معنا است که پس‌اندازهای مثبت افرادی که به انباشت دارایی مشغولند، دقیقا برابر است با پس‌اندازهای منفی کسانی که به مصرف دارایی‌های خود می‌پردازند. برای اقتصادهای در حال رشد، احتمالا پس‌انداز در بلندمدت مثبت است تا موجودی دارایی‌های سرمایه‌ای با تعداد کارگران و بهره‌وری آنها انطباق پیدا کند.

در سال‌های اخیر افزایش بزرگی را در تعداد کارگران و بهره‌وری سرانه آنها شاهد بوده‌ایم. افزایش تعداد کارگرها به خاطر ورود افراد متعلق به نسل‌هایی که در زمان انفجار جمعیتی متولد شدند به نیروی کار است. بالا رفتن بهره‌وری نیز به این نکته مرتبط است که افراد متعلق به نسل مورد اشاره در سال‌های اوج بهره‌وری خود قرار دارند. به علاوه رشد حجم سرمایه و بهبودهای تکنولوژیکی به ویژه در حوزه اطلاعات و ارتباطات در این افزایش نرخ بهره وری موثر بوده است. اما این واقعیت که عوامل فوق برای افزایش نرخ پس‌انداز آمریکا کفایت نمی‌کنند، بدان معنا است که عوامل دیگری که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت، از میزان پس‌انداز ملی می‌کاهند.