پرونده انشا و حرف‌های پشت سرش

فرشید خاموشی

«راهنمای روز» نخستین تعطیلات نوروزی‌اش را با سیل ۷۱میلیون نفر سفر در سال ۸۷ همراه شد و ماحصلش شد پرونده‌ای خواندنی. پرونده‌ای که بر تخته سیاه آن تیتر زده شد: «تعطیلات را چگونه گذراندید؟» هر چند نویسندگان راهنمای روز دو دسته شدند؛ دسته‌ای که تهران را تنها نگذاشتند و با خلوتی‌اش حال کردند، دسته دیگر، به عادت دیرینه اما خود را به شرق و غرب ایران رساندند و تعطیلاتی گذراندند تکراری.

نخستین پرونده روز ما درسال جدید، واکنش‌هایی هم داشت و باید هم می‌داشت! مگر می‌شود «امان از این شهر» علیرضا بهداد را خواند و نپرسید شهر کوچک او مگر کجاست که میدان ورودی‌اش از پشت شیشه اتوبوس‌های زهوار در رفته بین شهری توی ذوقش می‌زند و «دوست دارد تمام روزهای تعطیل را در خانه باشد». شاید به قول یکی از خواننده‌هایمان، بهداد به ... رفته و به‌مانند وی سیزده روز را در خانه مانده و با کنترل تلویزیون ور رفته.

خواننده دیگری، همین که گوشی را برمی‌داریم، سال نو را تبریک می‌گوید و به علیرضای ما توصیه می‌کند «دور شهر آبا و اجدادیت را خط بکش و از این پس فرمان ماشین (نداشته‌ات) را چند درجه‌ای خلاف عقربه‌های ساعت بچرخان و به شهر ما بیا که نفت دارد.»

پیام این خواننده را به بهداد می‌رسانم، نقشه جغرافیا را لابه‌لای مویرگ‌های مغزش کمی بالا و پایین می‌کند و می‌زند به جاده خاکی «ای بابا! دل خوش سیری چند؟!»

راست می‌گوید بهداد، شهر او نه صنعت دارد، نه معدن، نه نفت؛ اما «کویر مزینان» یوسف بهمن‌آبادی چه؟! هنوز «نقل» سوغاتی شهر بهداد در دهانم آب نشده که واکنش یکی از خوانندگان مرا هم به فکر فرو می‌برد که واقعا یوسف، چگونه «امسال با اتوبوسی که هم‌ولایتی‌هایش کرایه کرده بودند، قدم به جاده‌های خراسان گذشته است»شاید به خیال آن خواننده‌ عزیر، همکار آرام و بی‌ادعای ما چند دستگاه اتوبوس B۱۲ به خط تهران - مشهد ریخته و نان و نوایی درست و حسابی به هم زده!

ما که صبح تا شب کار کردن و قلم زدن بهمن‌آبادی را در تحریریه دیده‌ایم، اما اتوبوس‌هایش را نه! اما خودمانیم، سفر به خراسان با اتوبوس دربستی هم کار هر کسی نیست!

«۱۳ به خواب» مهدیس فرقانی هم زنگ‌خورهای جالبی داشت.از همه جالب‌تر توصیه یکی از خوانندگان بود که تا حدودی دلش به حال تحریریه ما سوخته بود: «اینگونه که همکار شما ۱۳روز عید را با خواب به سر برده، مطمئن باشید که در سال جدید در تحریریه‌تان خواب است!»

اما «چرت» مریم خباز و «بی‌حوصلگی» ندا گنجی هم طرفداران کمی نداشت. چندتایی که خود را با دو همکار فعال ما شریک کرده بودند. کسالت‌آور بودن عید ۸۷ را بی‌سابقه دانستند از شما چه پنهان، خیلی هم بی‌راه نگفتند.