نفت گران، انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری در انرژی‌های دیگر - ۲۸ اسفند ۸۶
بخش پایانی
این روزها نظرات متعددی در خصوص وضعیت بغرنج اقتصاد ایالات‌متحده و قرار گرفتن این کشور در آستانه رکود اقتصادی به دلیل افزایش چشمگیر قیمت نفت، کاهش ارزش دلار و رکود پدید آمده در بازار مسکن مطرح است.

اینگونه به نظر می‌رسد که اقتصاد این کشور در بحران‌های ناشی از افزایش شدید قیمت نفت گرفتار آمده است و به شدت در حال تضعیف نسبت به سایر اقتصادهای جهانی است.
کاهش ارزش دلار و رکود بازار مسکن در این کشور نیز به عنوان شواهدی از ضعف اقتصاد آمریکا در عرصه جهانی شناخته می‌شود. اخباری از تصمیم سایر دولت‌ها به تغییر ذخایر ارزی خود از دلار به سایر ارزها که از این سو و آن سو شنیده می‌شود نیز نشانه‌هایی از نزول سیطره دلار در بازار جهانی قلمداد می‌شود.
در نگاه اول نیز چنین استنباط می‌شود، اما به نظر می‌رسد که داستان افزایش قیمت نفت، کاهش ارزش دلار و رکود اقتصاد آمریکا کامل نباشد و هنوز فصل‌هایی از این داستان نوشته نشده است یا حداقل خوانده نشده است. چون فارغ از هر نوع تحلیل و نظری، یک نکته مسلم است: هر چند همه رویدادهای مهم اقتصادی و سیاسی جهان مطابق خواست آمریکا پیش نمی‌رود، اما این کشور در پدید آوردن یا در مدیریت چگونگی ادامه حرکت آنها بی‌تاثیر نیست.
در واقع، این که اقتصاد آمریکا به عنوان کشوری با ساختار اقتصاد مبتنی‌بر بازار، وارد دوران رکودی شود مساله عجیبی نیست.
در اصل، پدید آمدن دوران رونق و رکود اقتصادی در ساختار اقتصاد مبتنی‌بر بازار به اندازه‌ای از نظر تئوریک ممکن است که در اقتصاد کلان بحث چرخه‌های تجاری (business cycle) یکی از مباحث اصلی این شاخه از اقتصاد است.
سابقه گذشته اقتصاد آمریکا نیز دوران رونق و رکود متعددی را نشان می‌دهد. اما آنچه در این بین عجیب به نظر می‌رسد، منفعل بودن آمریکا ‌‌‌در مواجهه با رویداد افزایش قیمت نفت و کاهش ارزش دلار است.
بر اساس برآوردهای دپارتمان انرژی آمریکا قیمت نفت 40‌دلاری، سرمایه‌گذاری در تولید نفت‌خام مصنوعی را اقتصادی می‌نماید. بنابراین اکنون که بسیاری از تحلیلگران بازگشت قیمت نفت به محدوده 80‌دلار را رویا می‌نامند، اعلام گذشتن میزان سرمایه‌گذاری در تولید نفت‌خام مصنوعی کانادا از مرز 100‌میلیارد‌دلار، کاملا منطقی به نظر می‌رسد.
مهم‌ترین مشکل کانادا در توسعه زیرساخت‌های تولید نفت‌خام نه جذب سرمایه، بلکه نیروی انسانی متخصص و تهیه مسکن است. قوانین به نسبت ساده مهاجرت و تحصیل در کانادا و بورس‌های جذاب تحصیلی در این کشور، تنها ناشی از انسان‌دوستی و هدف ارتقای سطح رفاه یا دانش مردم جهان نیست. نرخ بیکاری در ایالت آلبرتای کانادا بر اساس گزارش مرکز آمار کانادا در سال ۲۰۰۶ به کمترین میزان تاریخی خود رسیده است و درآمد سرانه در این ایالت دو برابر میانگین کشورکانادا شده است.
قید دوم در توسعه ظرفیت تولید نفت‌خام مصنوعی در کانادا، ظرفیت خطوط لوله انتقال نفت است. بر اساس هشدارهای کمیته ملی انرژی کانادا احتمال سهمیه‌بندی کردن حق استفاده از خط لوله بین شرکت‌های صادر کننده نفت به آمریکا، در اواخر سال 2007 بعید نیست.
شاید بهترین شاخصی که بتواند تحول ساختاری در جایگاه کانادا را برای آمریکا نشان دهد، شاخص سودآوری سرمایه‌گذاری در تولید نفت‌خام مصنوعی است که در گزارش سالانه شرکت رویال داچ شل بروز یافت. بر اساس صورت‌های مالی سال ۲۰۰۶، واحد کانادایی تولید نفت‌خام مصنوعی این شرکت، حاشیه سودی ۲ برابر حاشیه سود سرمایه‌گذاری‌های شرکت بر روی تولید نفت‌خام متعارف نشان داده است. چند روز پس از این گزارش شرکت شل خبر سرمایه‌گذاری برای ساخت پالایشگاهی به ارزش ۲۷‌میلیارد‌دلار در نزدیکی شهر ادمونتون کانادا را اعلام نمود. با به بهره‌برداری رسیدن این پالایشگاه با ظرفیت کامل در سال ۲۰۱۵ میزان تولید نفت‌خام مصنوعی کانادا به ۴۶/۳میلیون بشکه در روز جهش خواهد کرد. در حال حاضر کانادا به طور کل ۵/۱میلیون بشکه در روز نفت صادر می‌کند که ۹۹‌درصد آن به ایالات متحده ارسال می‌شود. در مجموع برآوردها رشد سالانه ۶/۸‌درصدی تولید نفت کانادا در خلال سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ را نشان می‌دهند.
محدودیت سوم بر سر راه توسعه بهره‌برداری از ماسه نفت کانادا بحث‌های زیست‌محیطی و تبعات گرم شدن کره زمین ناشی از فرآیند پیچیده تولید نفت مصنوعی است. تولید نفت‌خام مصنوعی سه برابر بیشتر از تولید نفت‌خام متعارف منجر به انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌شود. به دلیل اینکه این مسائل زیست محیطی در سایه سود سرشار اقتصادی تولید نفت‌خام مصنوعی تحت‌الشعاع قرار گرفته است، در محافل کارشناسی این مساله به راز کثیف کانادا مشهور شده است.
اما با استناد به گفته بوش در بیانه سال ۲۰۰۶ خود که بیان داشت، ایالات متحده به نفت معتاد شده است، بعید به نظر می‌رسد که مشکلات موجود بر سر راه ایالات متحده در رسیدن به نفت‌خام مصنوعی کانادا، بتواند مانعی جدی بر سر راه توسعه بهره‌برداری از این ذخایر باشند.
دیاگرام علت و معلولی بعدی چگونگی رسیدن آمریکا به اهداف کلان بازی را نشان می‌دهد.
* افزایش قیمت نفت‌خام به افزایش سرمایه‌گذاری در ذخایر نفت و گاز موجود و توسعه آنها می‌انجامد.
* افزایش سرمایه‌گذاری و توسعه ذخایر نفت و گاز جهان به بهبود امنیت انرژی (از بعد عرضه) می‌انجامد.
* افزایش قیمت نفت‌خام توجیه‌پذیری سرمایه‌گذاری در ماسه نفت کانادا و دیگر کشورهای جهان را بالا می‌برد.
* افزایش توجیه‌پذیری سرمایه‌گذاری در ذخایر ماسه نفت کانادا به بهبود امنیت انرژی (از بعد عرضه) می‌انجامد.
* افزایش قیمت نفت توجیه‌پذیری سرمایه‌گذاری در تکنولوژی‌های صرفه‌جویی در مصرف انرژی را بالا می‌برد.
* افزایش سرمایه‌گذاری در تکنولوژی‌های صرفه‌جو در مصرف انرژی به بهبود امنیت انرژی (از بعد تقاضا) می‌انجامد.
* افزایش قیمت نفت‌خام توجیه‌پذیری سرمایه‌گذاری در منابع نوین عرضه انرژی به خصوص تولید اتانول را بالا می‌برد.
* افزایش توجیه‌پذیری سرمایه‌گذاری در انرژی‌های نوین و به خصوص اتانول به بهبود امنیت انرژی (از بعد عرضه) می‌انجامد.
* درآمد در اختیار سیاستگذاران به افزایش انگیزه واردات کالاهای مصرفی دامن می‌زند.
* افزایش قیمت کالاهای تولید داخل و کاهش رقابت‌پذیری این تولیدات انگیزه واردات کالاهای مصرفی را تشدید می‌کند.
۲ - عوارض جانبی بازی
همان‌طور که اشاره شد، ایالات متحده بنا به گفته رییس جمهور این کشور به نفت معتاد شده است. رفع این مشکل بدون هیچ‌گونه عوارضی میسر نیست. به طور کل در جهان امروز هیچ تصمیمی ‌تماما خیر نیست. شما همواره در زندگی به ازای از دست دادن چیزی، چیزی را به دست می‌آورید. شاخص ممیزه تصمیم و انتخاب درست از غلط نیز در چنین شرایطی این است که میزان بازده خالصی که در این به‌دست آوردن و از دست دادن حاصل کرده‌اید بیشینه باشد. به نظر می‌رسد رفع مشکل ساختاری اقتصاد آمریکا نیز مشکلاتی به همراه خود پدید خواهد آورد که در ادامه به آنها اشاره می‌شود.
البته برخی از عوارض اصلی افزایش قیمت نفت به وسیله کاهش ارزش‌دلار تبدیل به فرصت‌هایی برای اقتصاد آمریکا شده است. اما برخی عوارض مهم دیگر نیز قابل شناسایی است.
1/7 - بحران ریزش ارزش‌ دلار، به دنبال زنجیره‌ای از واکنش‌های تبدیل ذخایر از ‌دلار به سایر ارزها.
سرنوشت ‌دلارهای بازگشتی به اقتصاد آمریکا به دلیل کاهش ارزش‌دلار چه می‌شود؟ آیا اقتصاد این کشور با چالش جدی روبه‌رو نخواهد شد؟ آیا بازگشت این‌ دلارها باعث نمی‌شود اعتبار گسترده‌ای که ایالات متحده به واسطه پول پرقدرت خود در بازارهای جهانی به دست آورده است یک شبه از دست برود و تورمی ‌فزآینده اقتصاد این کشور را در هم بپیچد.
به هر حال این یک عارضه محتمل در بازارهای ارز شناور است. اما این مکانیزم‌های خودکار برای جلوگیری از بروز چنین رویدادی در بطن تجارت جهانی وجود دارد.
پنج مانع ساختاری جدی در جلوگیری از پدید آمدن مهاجرت‌دلارها به اقتصاد آمریکا قابل ذکر است.
1 - وجود بازارهایی که مبنای مبادله و تعیین قیمت در آن، ‌دلار آمریکا است، مانعی جدی در مقابل مهاجرت‌دلارهای توزیع شده در سراسر جهان به سمت اقتصاد آمریکا است. به هر حال، تا زمانی که بازارهای بورس اوراق بهادار بسیاری از کشورها، بازار انواع فلزات پایه، بازار بورس نفت، بازار بورس کالاهای کشاورزی و .... ‌دلار را ارز معتبری بشناسند و قیمت‌های شاخص خود را با آن تعیین نمایند، همه معامله گران خواه ناخواه چنین ارزی را در پورتفوی خود خواهند داشت.
۲ - به دلیل تورم جهانی ناشی از افزایش قیمت نفت و مواد غذایی، نیاز به منابع مالی بیشتری در فرآیند توسعه کشورهای جهان سوم پدید آمده است. افزایش میزان نیاز به اعتبار و سرمایه‌گذاری در این کشورها نیز زمینه‌ای برای بازگشت‌دلارها به کشورهای در حال توسعه است. نرخ بهره پایین‌تر حوزه‌ دلار و افزایش مانده ‌دلاری بانک‌ها و مراکز بزرگ اعتباری جهان نیز اقبال بازار به وام‌های ‌دلاری را بیشتر خواهد کرد.
3 - نیاز تامین مالی در توسعه زیرساخت‌های انرژی، نیز زمینه گسترده‌ای از تقاضای اعتبار را ایجاد خواهد کرد. به هر حال از آنجایی‌که بزرگ‌ترین بانک‌های جهان، بانک‌های آمریکایی هستند و بسیاری از شرکت‌های بزرگ فعال در توسعه زیرساخت‌های انرژی نیز آمریکایی هستند، احتمال اینکه بخش عمده‌ای از این نیاز سرمایه‌گذاری از طریق اعتبارات ‌دلاری تامین شود، وجود دارد.
۴ - وجود شریک استراتژیکی به نام اروپا نیز مانعی جدی بر سر راه چنین ریزشی خواهد بود. کاهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی اروپایی یا افزایش نرخ بهره توسط فدرال رزرو، با مشاهده نشانه‌هایی از این ریزش، به سرعت می‌تواند جهت نزولی رابطه یورو با‌دلار را معکوس نماید. تداخل نظام‌های اقتصادی و پولی به گونه‌ای است که وقوع وضعیت کساد در آمریکا با پیامدهای ناگواری برای اقتصاد جهان همراه خواهد بود، بنابراین اروپا نیز برای حفظ منافع پایدار اقتصاد خود مانع ریزش خارج از کنترل ارزش‌ دلار خواهد بود.
5 - مکانیزم تجارت بین الملل در اقتصاد آزاد نیز به طور خودکار مانع ریزش طولانی مدت ارزش یک ارز می‌گردد. همان‌طور که می‌دانید کاهش ارزش یک ارز به افزایش مزیت صادراتی محصولاتی تولیدی در حوزه آن ارز می‌انجامد. بنابراین افزایش میزان صادرات آمریکا به سایر کشورهای جهان نیز تقاضای‌دلار را برای تامین مالی واردات از آمریکا ایجاد می‌نماید. رویدادی که با کاهش ارزش‌دلار در مقابل بسیاری از ارزهای جهان، در حال حاضر نشانه‌هایی از تغییر روند آن مشاهد می‌گردد.
۲/۷ - تورم جهانی
همان‌طور که اشاره شد افزایش قیمت انرژی به همراه سیاست هدایت بخش عمده‌ای از ذرت تولیدی به سمت تولید اتانول در آمریکا، به افزایش قیمت تمام شده انرژی و محصولات غذایی در این کشور منجر شده است که این اقلام نیز سهم عمده‌ای در شاخص قیمت مصرف‌کننده بازی می‌کنند. بنابراین احتمال تعدیل دستمزد نیروی کار در قراردادهای آتی توسط اتحادیه‌های کارگری از هم اکنون قابل پیش‌بینی است. در صورت تحقق این مساله در آینده نزدیک پیش بینی می‌شود نرخ تورم آمریکا از حدود 3 تا 5/3‌درصد در سال 2007 به حدود 4‌درصد در سال 2008 برسد. رشد تورم در اقتصاد آمریکا به دلیل تعامل گسترده اقتصاد آمریکا با اقتصاد جهان تورم فعلی در سطح جهان را که در دور اول از قیمت فزاینده انرژی ایجاد شده بود، پایدارتر می‌نماید.
بدیهی است دستیابی به هدف بلند مدت و استراتژیکی که آمریکا در تامین امنیت انرژی خود دارد، با افزایش تورم مقطعی تحت‌الشعاع قرار نخواهد گرفت. اما نمی‌توان به این اثرات مقطعی نیز بی‌توجه بود. ثبات همراه با رشد اقتصاد جهان برای بازیگران بزرگ بازار جهان که از کیک GDP دنیا بیشتر سهم دارند بسیار اهمیت دارد.
اما استفاده ابزاری از افزایش قیمت نفت‌خام و مدیریت جریان نقدینگی جهان برای رسیدن به اهداف معادله‌ای است که پیش از این نیز تجربه حل آن در جهان وجود دارد. همان‌طور که در بخش‌های پیشین گزارش اشاره شد افزایش تورم جهان از افزایش قیمت انرژی آغاز شده است، بنابراین زمانی که قیمت انرژی کاهش یابد موتور محرکه این تورم نیز سرد خواهد شد. برای اینکه مطلب روشن‌تر شود، روند قیمت واقعی انرژی در نمودار 13 ارائه شده است. مقایسه این نمودار با نمودار 2 که قیمت‌های اسمی‌ انرژی را نشان می‌دهد بخش عمده‌ای از آینده پیش رو را برای بازار نفت ترسیم می‌کند.
لازم است توجه شود که استراتژی‌های شرکت‌های بین‌المللی نفت به هیچ عنوان مساله بی‌اهمیتی نیست و نشان از آینده ترسیمی‌ آنها، از تحولات بازار دارد. برای اینکه این اهمیت بیشتر لمس شود کافی است به جدول ۵۰۰ شرکت برتر جهان که مجله فورچون هر ساله انتشار می‌دهد توجه شود. تنها ۷ شرکت نفتی بزرگ بین‌المللی شامل اکسون موبیل، رویال داچ شل، بی پی، شورون، کونوکو فیلیپس، توتال و انی در مجموع درآمدی معادل ۱۵۹۱‌میلیارد‌ دلار در سال ۲۰۰۶ داشته اند در حالی‌که درآمد فروش نفت کلیه کشورهای نفتی عضو اپک در این سال ۱۰۴۴‌میلیارد‌دلار بوده است.
اما به هر حال سهم رو به کاهش شرکت‌های نفتی بین‌المللی در بازار نفت، در صورتی که جایگزین‌های دیگر نفت به موقع آماده عرضه به بازار نباشند قدرت انحصاری اپک را در بازار به تدریج افزایش خواهد داد.