کشیش عشق

رهام وزیری

در مورد اینکه چرا چهاردهمین روز ماه فوریه را به نام روز ولنتاین نا‌م‌گذاری کرده‌‌اند، روایت‌های گوناگونی نقل شده است. بدان سان که اکنون دیگر باز شناختن مرز قصه و افسانه از واقعیت غیرقابل امکان است. اما آنچه روی آن اتفاق نظر وجود دارد این است که روز ولنتاین برداشتی از زندگی کشیشی کاتولیک به همین نام است.

داستان‌‌های کشیش ولنتاین در سه مقطع زمانی مختلف نقل شده است. مقاطعی که گاه صد‌ها سال با یکدیگر فاصله دارند. پس اینجا دست‌‌‌کم سخن از سه ولنتاین کشیش است، اما کدامیک از آنها کشیش ولنتاین است که بر سر عشق جان خود را از دست داد؟ این را حتی تاریخ هم به یاد نمی‌آورد.

کلیسای کاتولیک نام سه کشیش کاتولیک را با نام ولنتاین ثبت کرده و مقام آنها را در سطح یک قدیس محترم شمرده است. همه این سه قدیس به دست امپراتور وقت در قرون وسطی کشته شده‌اند و مرگ همه آنها ریشه در عشق داشته است.

در این میان روایتی که از زندگی کشیش والنتیوس نقل شده از دیگر روایت‌ها معتبرتر است و در کتب غربی بیش از دیگر روایت‌ها نقل شده است. در سال‌های اولیه قرون وسطی در بخشی از روم فرمانروایی بس ستمکار با نام کلودیوس زندگی می‌کرد جنگ‌های پی در پی با همسایگان موجب شده بود تا کلودیوس همواره نیازمند لشگریان جدید باشد. تا از او و امپراتور‌یش محافظت کنند.

کلودیوس عقیده عجیبی داشت و آن اینکه؛ مردان مجرد بهتر از مردانی که همسر و فرزند دارند می‌جنگند. او عقیده داشت که روابط زناشویی نیروی مردان جنگیش را هدر داده وعشق و علاقه به همسر و فرزند مانع از آن می‌شود که آنها، همه نیروی خود را برای جنگ صرف کنند. با این عقیده ناروا بود که کلودیوس فرمان‌ داد تا مردان جنگی و ارتشیان دیگر حق ندارند ازدواج کنند. جوخه‌های مرگ امپراتور در شهر به راه افتاده و خانواده‌ سربازان را قتل عام کردند. سربازان جوانی که با دختران دیده می‌شدند به بدترین شکل ممکن مجازات می‌شدند و اگر خبر ازدواج سربازی به گوش کلودیوس و فرمانده‌هان ارتش می‌رسید، تنها مرگ در انتظار آن زوج نگون‌بخت بود. کلودیوس عشق را در امپراتوری خود به بند کشید. فرمان کلودیوس به قدری قاطعانه و بی‌رحمانه اجرا می‌شد که کمتر کسی جرات می‌کرد برای عشق پا پیش بگذارد. سربازان جوانی که جرات می‌کردند و قدم در راه عشق می‌گذاشتند نمی‌توانستند به وصال معشوق برسند. به طوری که هیچ‌ کشیشی را یارای شکستن فرمان امپراتور نبود و درهای هیچ‌کلیسایی برای جاری شدن عقد، به روی سربازان جوان روم گشوده نمی‌شد.

در این میان پدر والنتینوس یا همان ولنتاین تنها امید عشاق جوان روم بود. والنتینوس، عشق را موهبتی الهی می‌دانست و عقیده داشت که هیچ قدرتی حتی خشم کلودیوس نباید در این راه مانعی ایجاد کند. از این رو بدون هراس از مجازات‌های مقرر شده، عقد سربازان جوان را با همسرانشان جاری می‌کرد. خبر سرانجام به دربار کلودیوس رسید و جاسوسان پرده از راز پدر ولنتاین برداشتند. به سرعت فرمان دستگیری او صادر شد. ماموران کلودیوس پدر والنتاین را دستگیر کرده او را به سیاه‌چال انداختند. اما پدر ولنتاین در زندان این بار خود بازیچه دست عشق شد او عاشق دختر زندانبان کلودیوس شده و نوشتن‌ نامه‌هایی عاشقانه را به او آغاز کرد.

در افسانه‌های کهن لاتینی آمده است که پدر ولنتاین نامه‌هایی عاشقانه را با پند‌هایی از کتاب مقدس در هم آمیخته و برای روشنگری به دست دختر زندانبان می‌رساند. ولنتاین نامه‌های خود را با امضای «از طرف ولنتاین تو» امضا می‌کرد. امضایی که پس از قرن‌ها هنوز نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. پدر ولنتاین در درون زندان نیز دست از تبلیغ عشق بر نداشت و مدام نگهبانان زندان را که خود جوانانی از خیل سربازان جوان روم بودند به عشق ورزیدن و ازدواج کردن تشویق می‌‌کرد. سخنان آتشین ولنتاین درباره عشق از دیوارهای زندان کلودیوس فراتر رفته و به گوش مردم روم رسید. دست آخر راهی به غیر از کشتن ولنتاین برای کلودیوس باقی نماند. حکم مرگ او را صادر کرده و پدر ولنتاین شهید راه عشق شد. از آن زمان تاکنون ولنتاین به مظهری از عشق تبدیل شده است و ۱۴فوریه سالروز مرگش به عنوان روز عشاق شناخته می‌شود. کلیسای کاتولیک نیز به پدر ولنتاین لقب سنت داده و قدیس بودن او را تایید کرد.

گلاسکو، شهر عشق

پایتخت عشق کجاست؟ اصلا عشق کرانه‌ای دارد که مرکزی داشته باشد؟ پایتخت عشق می‌تواند هر شهری باشد. هر شهری که در آن نمادی از عشق و امید به آینده وجود داشته باشد، حالا اگر شهری بقایای پدر ولنتاین، نماد جهانی عشق را در خود داشته باشد نمی‌تواند پایتخت عشق باشد؟ بر اساس باورهای کنونی محل دفن کشیش سنت ولنتاین مقدس در اوایل قرن نوزدهم میلادی در گورستانی باستانی در شهر رم پایتخت ایتالیا کشف شد. خاک مقبره سنت ولنتاین هم اکنون در سه شهر رم، دوبلین و گلاسکو نگهداری می‌شود و هر یک از این شهرها افتخار می‌کنند که پذیرای بخشی از خاک سنت ولنتاین هستند.

پاپ گریگوری شانزدهم اولین کسی بود که قدیس بودن ولنتاین را تایید کرد و دستور داد تا خاک مقبره او را در تابوتی از طلا قرار دهند. این تابوت طلایی از طرف پاپ به کلیسای وایت فایر در دوبلین واقع در جمهوری ایرلند فعلی منتقل شد. بخش دیگری از خاک مقبره سنت ولنتاین به کلیسای سنت فرانسیس مقدس در گلاسکو منتقل شد. گفته می‌شود که این بخش از خاک حاوی تکه‌هایی از استخوان‌های سنت ولنتاین نیز است و به همین دلیل از بقایایی که در رم و دوبلین نگهداری می‌شود، قابل اهمیت‌تر است. در سال ۱۹۹۹ دولت اسکاتلند این بقایا را به کلیسایی دیگر به نام جان اسکات منتقل کرد. اعلام رسانه‌ای این مساله باعث شد تا توجه بسیاری از مردم و عشاق جهان که تاکنون از پیدا شدن مقبره سنت ولنتاین بی‌خبر بودند، به این شهر جلب شود. مردم دسته دسته از نقاط مختلف جهان به کلیسای جان اسکات می‌آمدند تا نسبت به سنت ولنتاین ادای احترام کنند. سرانجام رسانه‌ها به گلاسکوی اسکاتلند به دلیل میزبانی از بقایای جسد سنت ولنتاین مقدس لقب شهر عشاق دادند. نامی که تاکنون نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. توجه رسانه‌ای به این مساله باعث شد تا در سال ۲۰۰۲ میلادی دولت اسکاتلند همه ساله در روز چهاردهم فوریه مصادف با روز ولنتاین فستیوالی را در این شهر بر پا کند که به فستیوال عشق معروف است. گروه‌های موسیقی و نمایشی در این روز در میادین شهر گلاسکو به هنرنمایی می‌پردازند. در این روز ناقوس کلیساهای گلاسکو به صدا درمی‌آیند و مراسم مذهبی برای آرامش روح سنت ولنتاین مقدس به اجرا در می‌آید. مردم دسته دسته سرودهای مذهبی می‌خوانند و شکلات سیاه در میان یکدیگر پخش می‌کنند. برگزاری رقابت‌های ورزشی فانتزی و بازی‌های حملی نیز از دیگر آداب این فستیوال یک روزه است. شهرهای دیگر اروپا همچون رم و لندن نیز تاکنون چندین بار سعی کرده‌اند فستیوال عشق را برگزار کنند و عنوان شهر عشق را از چنگ گلاسکو درآوردند، اما هیچ گاه عظمت فستیوال آنها به پای فستیوال عشق گلاسکو نرسیده است. این فستیوال اکنون به یکی از جاذبه‌های گردشگری شهر گلاسکو تبدیل شده و سالانه میلیون‌ها دلار برای اسکاتلند درآمد دارد. گردشگرانی از سراسر جهان که البته اغلب آنها اروپایی هستند همه ساله در روز ولنتاین به گلاسکو سفر می‌کنند تا در شهر عشق و عشاق یاد سنت ولنتاین قدیس را گرامی بدارند.