این نسل باید خودش هنرمند خودش را بسازد

مسعودرضا طاهری

آغاز انقلاب اسلامی در ایران و تغییر نگرش خواص و عوام جامعه آن روز به مقولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و سوق یافتن ذهنیت‌های هنری به سوی خلق آثار حماسی همسو با جریان عظیم و فراگیر تحول‌خواهی در روزهای انقلاب، طیف تازه‌نفسی از شاگردان نور علی‌خان برومند را وارد عرصه موسیقی کشور کرد. اکثر این شاگردان خود عضوی از پایگاه خبری موسیقی آن روزگار یعنی همان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بودند که تقریبا از سال ۱۳۴۸ توسط دکتر داریوش صفوت راه‌اندازی شده بود.

محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، داریوش طلایی، علی‌اکبر شکارچی، مرحوم رضوی سروستانی، مجید کیانی، عبدالنقی افشارنیا، پرویز مشکاتیان و... از جمله چهره‌های شاخص آنان هستند که ویژگی عمده این گروه، اهتمام ویژه و پاسداری جدی از موسیقی ردیفی به ویژه ردیف‌سازی میرزاعبدا... فراهانی و روایت‌های دیگری همچون ردیف موسی‌خان معروفی بوده است.

طی دهه‌های ۳۰، ۴۰ و ۵۰ حضور پرقدرت برخی نوازندگان ویلن همچون رحمت‌ا... بدیعی، محمود ذوالفنون، علی تجویدی و دیگران که وام‌دار عمده آموزه‌های ردیفی مرحوم صبا بودند و سهم بسزایی در خلق مجموعه‌های ماندگاری چون گل‌ها داشته‌اند، موجب پدید آمدن سبکی از موسیقی ردیفی در ایران شد که به دلیل فقدان فضای سیاسی و اجتماعی پرجنب‌وجوش و عدم وجود احساسات انقلابی در متن جامعه و سیطره ذهنیت آرام از جریان زندگی و توجه بیشتر به مقولات روزمره و همچنین حفظ شرایط رضایتمندی عمومی بر موسیقی ردیفی کشور، کمتر تفاوتی را در بین نوازندگان و خوانندگان آن روز به لحاظ سبک شاهد هستیم.

این طبقه، البته جدای از جریان موسیقی جدید و پاپ و به اصطلاح غیرفاخر آن روزگار است که با ظهور انقلاب اسلامی در ایران به کلی از صحنه فعالیت‌های موسیقی کشور کنار رفت. مورد اشاره این گروه بیشتر خوانندگانی چون بنان، اقبال آذر، محمودی خوانساری، داریوش رفیعی، عبدالوهاب شهیدی، قوامی، بدیع‌زاده، قمرالملوک وزیری و... هستند که اگرچه اشراف کامل آنان بر ردیف‌های موسیقی ایرانی انکارنشدنی است، اما استفاده از ارکستر بزرگ و سازهای زهی با محوریت ویلن، ویلن‌سل، فلوت و پیانو و خلق ترانه‌های ماندگار در عین پردازش معاصر از کلام غیرحماسی و اشعاری که عمدتا بیانگر موضوعات روزمره زندگی و کمتر خلقی و میهنی داشته‌اند، فضای آرام و غیرهیجانی را پدید آورده بود که امروزه برخی از سالمندان و میانسالان از موسیقی، ترانه‌ها و نواهای آن روزگار با حسرت یاد می‌کنند. در عین حال با توجه به اینکه هر نسلی موسیقی دوره خود را می‌پسندد و در پدید آمدن آن توسط هنرمندان آن دوره به طور جدی نقش دارد و از آن لذت کافی را می‌برد، نمی‌توان آن نوع موسیقی را کاملا مطلوب یا بی‌ارزش به حساب آورد، بلکه روی سخن آن است که کلام و موتیف‌های به‌کار گرفته شده در موسیقی اصیل ایرانی قبل از انقلاب ۵۷ به دلیل جریان روزمره زندگی و عدم بحران‌های جدی سیاسی، اجتماعی و به ویژه تجربه جنگ ۸ ساله در کشور و نگرش حفظ شرایط فعلی آن روزگار با تاثیر تفکر حماسی و روحیه فداکاری و تحول‌خواهی پس از انقلاب و نوع موسیقی این دوره تفاوت آشکار دارد.

این‌چنین است که نه نسل امروزی طرفدار موسیقی ردیفی و ایرانی گرایش شدیدی به موسیقی اصیل ایرانی قبل از انقلاب نشان می‌دهد و نه موسیقی ردیفی و هیجانی امروز میانسالان و بزرگترها را همچون متولدین دهه ۵۰ به بعد تحت‌تاثیر قرار می‌هد.

تصانیف و ترانه‌های حماسی و انتقادی عارف قزوینی و رنگ‌ها و چهار مضراب‌های درویش‌خان از رنگ‌ و رو افتاده بود تا به ضرورت بار دیگر توسط هم‌دوره‌های شجریان به کرات به گوش موسیقایی مردم دوره انقلاب رسانده شد. شاید تنها سروده میهنی که بعدها و تا امروز و تا ابد مرتبا از آن با شور و هیجان یاد می‌شود همان ترانه معروف، «ای‌ایران ای مرز پرگهر» باشد که مرحوم روح‌الله خالقی آهنگی چنان شورانگیز را بر سروده مرحوم حسین گل‌گلاب گذاشت.

سال‌های دهه ۵۰ با حضور جدی محمدرضا شجریان که آن روزها به سیاوش شجریان معروف بود، وسعت پهناوری از صدا که به گفته خودش تا ۱۹ نت را توانایی اجرا و تحریر داشت پا به عرصه فعالیت گذاشت. آلبوم‌های برگ سبز و گل‌های تازه با اساتیدی چون پایور، رحمت‌ا... بدیعی، هوشنگ ظریف، حسن ناهید، جلیل شهناز، یاحقی، ذوالفنون، امیر ناصر افتتاح، محمد اسماعیلی، لطف‌ا... مجد، علی‌اصغر بهاری، کامران داروغه و اساتیدی از این دست با رنگ‌بندی سازی تار، سنتور، ویلن، تنبک، نی و کمانچه همچنین ارکستراسیون بزرگ توانایی و تسلط کامل شجریان را بر ردیف‌خوانی، تصنیف و آواز بر همگان ثابت کرد.

با گردآمدن او با دیگر شاگردان نورعلی خان برومند در قالب فعالیت جدید در بحبوحه خیزش‌های عظیم مردمی و‌ آغاز تحول‌خواهی در سال‌های ۵۷ - ۵۸ کارهای شجریان رنگ و لعاب جدیدی به خود گرفت که آلبوم‌های سپیده با آهنگ‌سازی محمدرضا لطفی و مجموعه گران‌سنگ چاووش با همراهی شهرام ناظری و آهنگ‌سازی مشکاتیان، علیزاده، لطفی و بهره‌گیری دقیق از ردیف‌های سازی و آوازی و تصانیف عارف، شیدا، محجوبی، علی‌اکبر خان شهنازی، مرتضی خان نی‌داوود و... فصل جدیدی از مطالبات سیاسی، اقتصادی و چالش‌های فرهنگی و ملی را به میان مردم کشاند.

توجه به آلبوم‌های منتشره توسط شجریان پس از این شرایط، بهره‌گیری دقیق‌تر از ردیف و استفاده بیشتر از سازهای ایرانی و محوریت عمده اشعار پرشور و احساسی حافظ و سعدی و شعرای معاصر، می‌توان به عمق مفاهیم و تصویرسازی با استفاده کامل از ظرفیت‌ها و تکنیک‌های آوازی وی که منبعث از ردیف‌های آوازی طاهرزاده، کریمی، اقبال آذر، دوامی، بنان و... بود در انتقال مطلب با یاری گرفتن از تکنیک‌های سازی پی برد. شور، هیجان، انتقاد، شکواییه، تحسین، افتخار، حمایت، عشق، دلدادگی، انتظار و سایر مفاهیم و مقولات موجود به بهترین کیفیت در شرایط موجود در چارچوب ادبیات کلاسیک ایرانی و ردیف‌نوازی در آثار شجریان به منصه ظهور رسیده‌اند.

وسواس و دقت در انتخاب شعر و تلاش برای انتقال آن با گزینش بهترین گوشه‌ها و نغمات و حفظ حرمت و کرامت انسان ایرانی جوینده آزادی و وارستگی همواره از ویژگی‌های کاری تیم نوازنده و خود شجریان بوده است. فراموش نکنیم که موسیقی ایرانی یک موسیقی کلام محور و به تبع آواز محور است. اگر چه آثار زیبایی همچون پیش درآمد و رنگ‌های ماندگاری ساخته شده که انصافا در لحظه

شنیدن کمتر فکر آدمی را به کلام معطوف می‌دارد.

اینکه یک آلبوم به نام شجریان ثبت می‌شود به همین دلیل است، وگرنه بر کسی پوشیده نیست که نقش آهنگ‌ساز و سایر نوازندگان در ارائه کار بی‌نقص و با احساس، خود بزرگترین انگیزه شجریان در بهتر آواز خواندن است.

حال با توجه به گلایه‌هایی که پس از آخرین کنسرت هفت شبه او در تهران شنیده شده گذشته از مشکل خرید و رزرو اینترنتی بلیت و بهای سرسام‌آور بلیت‌های راه‌یافته به بازار سیاه که عمدتا ناشی از اتکا و اعتماد بی‌مورد کارگردانان کنسرت به زیرساخت‌های مخابراتی و اینترنتی کشور است و گواه بهتر آن بانکداری الکترونیکی و وضعیت نابه‌هنجار سیستم‌های یکپارچه بانکی است، در واکنش به گلایه از ضعف آهنگسازی یا استفاده از نوازندگان کم‌سابقه و جوان می‌توان خوشبین بود که گلایه‌ها و انتظارات، برگرفته از همان احساس قوی مطالبات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که پویایی یک نسل را در پی دارد و همواره خواهان بهترین و قوی‌ترین ابزار فرهنگی در دست یابی به این مطالبات است.

حال فضای موجود شامل سالن، شرایط اخذ بلیت، صدابرداری، نور و تدارکات و آرامش حاکم بر محیط اگر چه حاشیه‌اند، اما گاه اصل کنسرت را نیز تماما زایل می‌کنند. پس از انتشار آلبوم‌هایی با لطفی و گروه شیدا و مشکاتیان و گروه عارف و زوج علیزاده و کلهر به‌علاوه همایون شجریان که قطعا آفرینندگان آثار تراز اول شجریان بوده‌اند، گروه شهناز قطعا پاسخگوی انتظارات نسل حاضر که تلاش بسیار در میان جامعه برای درک و شناسایی آنان از موسیقی فاخر ایرانی کشیده شده است، نیست.

با این حال باید این حقیقت را نیز پذیرفت که نسل ما باید به مرور انتظارات خود را سامان بخشد و بستر موسیقی کشور را برای ظهور شجریان‌های جدید آماده کند و با بروز انتظارات قوی و منطقی هنرمندان و نوازندگان قوی‌تر را به روی سن دعوت کند.

خود استاد در گفت‌و‌گویی گفته است: «حقیقتش من هنرمند این نسل نیستم. من هنرمند نسل گذشته‌ام. این نسل باید خودش هنرمند خودش را بسازد. اگر آنچه در گذشته بود راضی‌اش نمی‌کند، بیاید و کاری بکند.»

از سویی بافت فرهنگی و قومی کشور وجود سلایق متفاوت با سطح معلومات و تحصیلات مختلف انتظارات گوناگونی از استاد بی‌بدیل آواز ایران دارند که البته وجه مثبت قضیه است. به قول خودش: «ببینید مردم ما همه دارای یک سلیقه نیستند، سلیقه‌ها متفاوت است. بارها شده که کسی آمده و گفته آن موقع که با گروه کار می‌کردید، خیلی بهتر بود و گروه جدید خوب نیست. یا بارها شده که برعکسش را گفته‌اند.

همیشه این جوری است. همیشه عده‌ای با چند تا از هنرمندانی که در کنار همدیگر هستیم، ارتباط برقرار می‌کنند و با نفر بعدی ارتباط ندارند. این طبیعی است، اما ما خودمان را محدود نمی‌کنیم که همیشه کارمان با یک نفر باشد. ما با آهنگسازهای مختلف، با نوازنده‌های مختلف و با جوان‌ترها کار می‌کنیم، چون جوان‌ترها فکر تازه دارند.

با نوازنده‌های مختلف و با جوان‌ترها کار می‌کنیم، چون جوان‌ترها فکر تازه دارند. تا می‌بینیم که جوانی کار جدیدی کرده است که هم اصالت دارد و هم تازگی، می‌گوییم آفرین بیا کارت را ارائه کن. شما در طول این ۴۵-۴۰ سال انواع و اقسام شیوه‌ها در کارهای من می‌بینید. با افراد مختلف کار کرده‌ام و هر کدام تاثیر خودشان را داشته‌اند و من هم با آنها هماهنگی کرده‌‌ام. هر کدام از اینها یک بخشی از جامعه را راضی نگه می‌دارد و یک بخشی را هم ناراضی می‌کند. کاری‌اش نمی‌شود کرد و این عیب نیست، بلکه حسن است. این تنوع، حسن است.

بله عده‌ای فقط آواز می‌خواهند، عده‌ای فقط تصنیف می‌خواهند، عده‌ای هم هر دو را می‌خواهند. ما وسط همه این سلیقه‌ها ایستاده‌ایم و باید کار خودمان را بکنیم. حتی از نسل جوان دیده‌ام کسانی را که فقط آواز دوست دارند و می‌روند از نوارها بخش‌های آوازی را جدا می‌کنند و فقط آوازها را گوش می‌دهند. یک عده فقط چهار مضراب‌ها را دوست دارند، یک عده فقط تصنیف دوست دارند.

«سال‌ها طول کشیده تا موسیقی شجریانی که خودش را خواننده نسل حاضر نمی‌داند به دل جمع قابل توجهی از جوانان و حتی نوجوانان امروزی کشور نشسته است. ناگفته نماند سال‌های پس از انقلاب موسیقی ردیفی ایران به غمناک بودن و محزون بودن نیز محکوم شده است که دلیل این امر را می‌توان در بی‌اعتنایی و محدودیت‌های فرهنگی توجه به وجوه شاد موسیقی ایرانی همچون ریتم‌ها و حرکات جانبی و حتی رقص‌های محلی و فولکلوریک دانست که توجه و واکاوی جدی به استفاده از این ابزار فرهنگی در جوار ظرفیت‌های موسیقی کشور اثری شگرف بر زدودن اتهامات واهی از این دست بر موسیقی ایرانی دارد اگرچه آسیب‌شناسی این مورد را به فرصتی دیگر وا می‌نهیم.»