اقتصادی که  در ایران خوانده بودیم؛ تعریفی نداشت

استادهای خیلی بزرگی از سراسر جهان می‌آمدند، از سراسر جهان! استادهای انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و... یک دوره یک ماهه را آنجا گذراندم ولی وقتی برگشتم پاریس، به هیچ‌وجه نیت اینکه تز دکترای حقوق بین‌الملل را بنویسم و وقتم را تلف کنم، نداشتم. بعد هم متوجه شده بودم اصولا رشته‌ای که دلم می‌خواهد بخوانم، اینها نیست و اقتصاد است. آنها هم قبول می‌کردند تغییر رشته بدهیم، ولی خب خیلی سخت بود. ناچار شدم تمام درس‌های دوره لیسانس را که آنها خوانده بودند از نو بخوانم؛ چون این اقتصادی که ما در ایران خوانده بودیم خیلی تعریفی نبود. اینها را باید از نو می‌خواندم تا خودم را به پای بقیه شاگردها برسانم چون آنها هم برایشان مهم بود که وقتی اسم نوشتی باید اینها را یاد بگیری، کاری‌اش نمی‌شد کرد، خیلی فشار می‌آمد و خب کار خیلی سختی هم بود.