daCXCPI7ohxU copy

کشورهای خلیج فارس در چارچوب چرخه دلارهای نفتی درآمدهای کلان را به صورت اوراق قرضه،  سهام،  املاک و... وارد چرخه مالی در نیویورک و لندن کردند که این سرمایه‌گذاری باعث ارتقای موقعیت سیاسی،  اقتصادی و پرستیژی این کشورها شد. این مسیر با روی کارآمدن شاهزاده‌های جوان به عنوان نسل دوم رهبران شورای همکاری همچنان ادامه داشت و با وجود تغییر در ظواهر اما در اساس الگوی اقتصاد سیاسی خلیج فارس تغییری پیدا نکرد. در این میان رهبران جوان در منطقه خلیج فارس با توجه به ادراکی که از ارتقای موقعیت کشورشان در سلسله مراتب قدرت در منطقه داشتند،  در زمینه‌های نظامی و امنیتی هم وارد عمل شدند و این امر عدول از سنت سیاسی در این منطقه بود که اساسا مبتنی بر محافظه‌کاری بود. تحولات جنگ یمن،  استمرار بحران در عراق و فشار حداکثری آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران که در ارتباط با سیاست‌های شاهزاده‌های جوان بود، منجر به خطراتی ملموس برای این کشورها شد.

این شرایط باعث شد تا رهبران جوان اقدام به بازنگری در این سیاست کنند و به‌جای درگیر شدن در مناقشات بی‌پایان خاورمیانه ترجیح دادند که مسیر رشد اقتصادی و تبدیل آن به توسعه اقتصادی و اجتماعی را در دستور کار قرار دهند. توافق با ایران و دستیابی به نقشه راه صلح یمن دو نمونه از اقدامات در چارچوب راهبرد مذکور بوده است اما طی مدت اخیر این راهبرد در نتیجه تحولات پس از طوفان‌الاقصی به چالش کشیده شد. اکنون پس از سه ماه و اندی، کل منطقه با وضعیت بی‌ثباتی مواجه است و روند تحولات به سوی تشدید بحران در حال حرکت است. در این میان در منطقه خلیج فارس پس از ورود انصارالله به درگیری‌ها شرایط پیچیده‌ای رقم خورده و در عمل مذاکرات نقشه راه که تا قبل از این، از توافق قریب‌الوقوع در آن سخن گفته می‌شد،  به حاشیه رفت.

اقدامات انصارالله در حمایت از مردم فلسطین منجر به حمله هوایی آمریکا و انگلستان به یمن شد که حالا بیش از پیش شرایط را در این کشور پیچیده می‌کند و در صورت ورود نیروهای نیابتی نزدیک به امارات و عربستان می‌تواند تمامی گام‌های برداشته شده در جهت توقف جنگ در یمن را بی‌نتیجه کند. حمله مقاومت عراق به برج 22 که منجر به کشته شدن سه نظامی آمریکایی شد و نحوه واکنش کاخ سفید به این ماجرا نیز عرصه دیگری است که می‌تواند تبدیل به درگیری منطقه‌ای شود و ترکش‌های آن کشورهای شورای همکاری را تهدید می‌کند.اگرچه نحوه عملکرد ریاض و ابوظبی در قبال تحولات پس از 7 اکتبر و به‌ویژه در قبال یمن نشان داده که این دو کشور تلاش دارند تا از تبعات آشوب کنونی در منطقه به دور باشند و همچون واحه‌ای در دل کویر باقی بمانند،  اما روند تحولات به گونه‌ای است که نشانه‌های جدی درباره تعمیق بحران وجود دارد و هنوز طرح سیاسی که ارائه شده نتوانسته زمینه توقف درگیری‌ها را فراهم کند.

از این رو دور از انتظار نیست که با تشدید زدوخوردها زمینه کشیده شدن پای کشورهای شورای همکاری به بحران نیز فراهم شود.در صورت وقوع چنین سناریویی،  نه‌تنها قیمت نفت شاهد جهش خواهد بود بلکه میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری کشورهای غربی و شرق آسیا نیز در این بحران دچار لطمه خواهد شد. این سناریو اگرچه دلخواه بازیگران اصلی نیست ولی با تشدید بحران کنونی و بی‌توجهی آمریکا و انگلیس نسبت به وضعیت منطقه می‌تواند رخ بدهد؛ در تاریخ بارها شاهد بوده‌ایم که چگونه نبردهای کوچک تبدیل به جنگ‌هایی بزرگ با میلیون‌ها کشته شدند.