همه سرمایه دارانمان با سواد نبودند اما جنم و جرأت داشتند

کارگر ما به خوبی آنها نیست ممکن است کالای ساخت ما خراب دربیاید، یخچال آنها خوب کار می‌کند، مال ما بد کار کند. ما می‌گفتیم برای رفع مشکلات داخلی شما یک دستگاه درست کرده‌ایم‌(مانند سازمان مدیریت صنعتی) که درباره مدیریت صنعتی به شما کمک کند و علاوه بر آن ما به واردات این کالا گمرک می‌بندیم تا کسی که از خارج همان جنس را می‌آورد ۱۰ درصد ۱۵ درصد گمرک بدهد و نتواند با کالای ساخت داخل رقابت کند. با این تشویقات سرمایه‌داران آمدند. برخی سواد داشتند برخی نداشتند، اما شم و جنم و جرات داشتند. افرادی مثل خسروشاهی‌ها و حاج برخوردارها پول داشتند و می‌رفتند ژاپن از آنها می‌خواستند کارخانه تولیدی‌شان را به ایران بیاورند تا در ایران آن تولیدات را بسازند. جالب اینکه کاظم خسروشاهی خودش اولین کسی بود که رفت آمریکا برای تحصیل مدیریت. این‌گونه صنعت ساخت داخل کشور رونق گرفت و طرز فکر صاحبان سرمایه هم تغییر کرد.